بازپرس پرونده در گفتوگو با «اعتماد»:
محسن مديرروستا، بازپرس ويژه قتل شعبه ششم دادسراي جنايي تهران در گفتوگو با اعتماد درباره جزييات اين پرونده گفت: « زن از مدتها پيش به شوهرش شك كرده بود كه با زن ديگري در ارتباط است. تا اينكه بعد از مدتي مقابل همسرش ادعا كرد كه با زن ديگري ازدواج كرده است. هنوز صحت اين ادعاي مرد معلوم نشده است. »
مديرروستا درباره جزييات اين قتل عام خانوادگي نيز گفت: « صبح روز حادثه زن از خواب بيدار ميشود و بچهها را هم بيدار ميكند. او صبحانه را حاضر ميكند و شوهرش (محسن 29 ساله) را كه در تختخواب خوابيده بود صدا ميزند تا براي خوردن صبحانه از خواب بيدار شود. اما مرد توجهي به درخواستهاي زن نميكند و همچنان در رختخواب ميماند. تا اينكه زن عصباني ميشود و چاقو را ميآورد و آن را از پشت به پهلوي همسرش فرو ميكند. مرد وقتي با ضربه چاقو از خواب بيدار ميشود نميتواند هيچ واكنشي نشان دهد. با دستهايش به پردههاي اتاق خواب آويزان ميشود و پردهها از جا كنده ميشود و مرد همانجا ميافتد و جان
ميدهد.
زن بعد از اينكه مطمئن ميشود مرد كشته شده بچهها را يكي يكي صدا ميكند تا سرسفره بنشينند و صبحانه بخورند. اما بچهها ترسيده بودند و سه تايي با هم گريه ميكردند. محيا 10 ساله، فاطمه 11 ساله و مازيار 4 ساله. زن از گريه بچهها عصباني ميشود و مازيار را با ضربههاي پي در پي چاقو به قسمتهاي مختلف بدنش ميكشد. بعد فاطمه را با چاقو از پا درميآورد و بعد محيا. اما محيا توانست جان سالم به در ببرد و حالا دربيمارستان است. »