وزارت ورزش ميتواند نباشد!
علي شكوهي
در سخنان رييسجمهوري در هنگام معرفي سه وزير به مجلس، كنايهاي درباره وزارت ورزش و جوانان وجود داشت كه به معناي احتمال رسيدن به راهكاري متفاوت بود. نخستين چيزي كه در اين زمينه به ذهن ميرسد بازگرداندن وضعيت به دوران قبل و تبديل اين وزارتخانه به دو سازمان مستقل تحت نظر رييسجمهوري است. در اين باره چند نكته به صورت مختصر قابل ذكر است:
اول- تصميم به ادغام ورزش و جوانان و تبديل آن به وزارتخانه در حالي اتخاذ شد كه نمايندگان ميخواستند ميزان نظارت خود بر سازمانهاي دولتي را افزايش دهند و از حجم و تعداد سازمانها بكاهند. دولت احمدينژاد در مقابل اين تصميم مجلس ايستاد چون بيشتر به خودمختاري و كمتر به نظارتپذيري اعتقاد داشت. سرانجام با فشار مجلس وزارتخانه جديد تشكيل شد و سازمان ملي جوانان و سازمان تربيتبدني در هم ادغام شدند تا مسائل جوانان بهتر پيگيري شود.
دوم- با ادغام اين دو سازمان، بخش جوانان تحت تاثير بخش ورزش قرار گرفت به گونهاي كه اكنون به اندازه دوران فعاليت «سازمان ملي جوانان» به موضوع جوانان پرداخته نميشود. مدعي نيستم كه از همه فعاليتهاي حوزه جوانان در وزارت ورزش و جوانان خبر دارم اما همين بيخبري كسي كه تمام دغدغههايش مسائل نسل جوان است نشان ميدهد كه اين فعاليتها در حدي نيست كه خودش را برجسته كند و به رخ بكشد.
سوم- قرار نبود همه همت وزارت ورزش و جوانان متوجه ورزش شود و احتمالا هم چنين نشده است اما قرار بود جايگاه جوانان با تشكيل وزارتخانه در برنامهريزيهاي ملي ارتقا پيدا كند و سامان بهتري بيابد. در آن زمان ميزان مطالعات انجام گرفته در حوزه جوانان بسيار خوب و مناسب بود و هماهنگي براي اجرايي شدن برخي از آن طرحها و برنامهها هم كمابيش صورت ميگرفت اما اكنون نه تنها ايدههاي جديدي براي جوانان مطرح نميشود بلكه همان طرحهاي سابق هم اجرا نميشوند.
چهارم- به نظر ميرسد زمان آن فرا رسيده است كه يكبار فلسفه تشكيل اين وزارتخانه را مدنظر قرار دهيم و ميزان دستيابي به اهداف اوليه را بسنجيم. دولت و مجلس از طريق مراكز مطالعاتي و پژوهشي خود بايد در اين زمينه اقدام كنند تا نتيجه آن براي بازتعريف سازوكار مربوط به جوانان مورد استفاده قرار گيرد.