چرا مردم امريكا ترامپ را انتخاب كردند؟
مرتضي ايماني راد
اقتصاددان و رييس موسسه مطالعات اقتصادي بامداد
اگر 10 سال پيش ترامپ وارد كارزار انتخاباتى ميشد همه آن را تنها به عنوان يك شوخى تلقى ميكردند، ولى روز سه شنبه حتى در يك لحظه هم كلينتون نتوانست جلو بيفتد و ترامپ با اقتدار به عنوان چهل و پنجمين رييسجمهور آمريكا انتخاب شد. اين چندمين شگفتى سال ٢٠١٦ است و نكته مهمتر اينكه همه شگفتيها از يك جنس هستند و آنهم واكنش به مسائل جارى جهان است. در آمريكا مسائل زير دغدغه اصلى مردم شده بود:
- نرخ بيكارى در حال كاهش بود ولى ميزان افزايش اشتغال از 700 هزار نفر در سال ٢٠٠٧ به 200 هزار نفر در سال ٢٠١٦ رسيده و كاهش درآمدها بسيار عريان است.
- حجم بدهى هاى دولت در سال جارى از خط قرمز اقتصاددانان گذشت و از توليد ناخالص داخلى آمريكا فراتر رفت.
- ناامنى، هم در درون آمريكا از طريق خودشان و هم از بيرون از طريق نيروهاى تروريستى و حملات انتحارى رو به افزايش است.
- آنچه مردم آمريكا ميبينند اشغال پست هاى كاري توسط مهاجران و ايجاد حملات تروريستى توسط خارجيان است. نخستين واكنش آنها تقابل با اين شرايط است و هر كس كه بتواند اين فرآيند را متوقف كند مورد توجه و حمايت مردم قرار مى گيرد.
- عليرغم 10 سال اعمال سياست هاى پولى و تزريق هزاران ميليارد دلار به اقتصاد آمريكا، هنوز اقتصاد اين كشور بهطور كامل از بحران ٢٠٠٨ خارج نشده است.
- بدهى مردم، شركتها و دولت آمريكا به سطح بيسابقه تاريخى رسيده است و همين خود عاملى براى گسترش تقاضا و تحرك در اقتصاد آمريكا شده است.
- و مهمتر از همه الان ده سال است كه دولت و فدرال رزرو آمريكا از يك رويه ثابت و تكرارى استفاده ميكنند و هيچ نوآورى و تحولى در سياستها ديده نميشود. به نظر ميرسد تفنگ سياستگذارى مالى و پولى آمريكا، همانند ژاپن و اروپا، ديگر فشنگى براى شليك ندارد. در اين شرايط، اقتصاد آمريكا تشنه يك نگاه و يك سياست جديد است.
- هر روز اخبار جديدى از فسادهاى بروكراتيك در آمريكا منتشر مى شود و يك موج نا اطمينانى در كشور ايجاد كرده است. مردم از اين بابت سرخورده شدهاند.
ترامپ دقيقا با نشانه گرفتن اين مسائل و عمده كردن آنها و با سادگى صحبت كردن در مورد مسائل اساسى كشور و آوردن سطح بحثها به سطح تودهها و حمله به رقبا از ناحيه هايى كه مردم حساس بودند آراي زيادى را جمع كرد كه كمتر كارشناس سياسى ميتوانست وقوع اين پديده را بيشبينى كند، همان طور كه شگفتى انگلستان را هم كسى نميتوانست پيشبينى كند.
بنابراين به قدرت رسيدن ترامپ واكنشى از سوى مردم به عدم رفع مسائل كشور و افزايش ناامنى بود كه تنها يك قدرت پوپوليستى و راست ميتوانست ادعاى اين كار را بكند. بى دليل نبود كه نخستين كسانى كه به ترامپ تبريك گفتند رهبران احزاب راست در اروپا بود. جدايى انگلستان از اتحاديه اروپا، انتخاب ترامپ و چالش جدى احزاب راست در فرانسه، اسپانيا و ساير كشورهاى اروپايى تنها شروع يك جريان بزرگتر در جهان است كه با تحولات خاورميانه پيوند ناگسستنى دارد.
در نوبتى ديگر آثار اقتصادى اين تحولات را بر اقتصاد جهانى و اقتصاد ايران پى خواهيم گرفت.