همچنان چشم انتظار تصميم كلان هستيم
مسعود رايگان
بازيگر، مترجم و كارگردان
در مقاطع گوناگون درباره كتابخواني به اظهارنظر پرداختهام كه آخرين آن در خانه هنرمندان بود. در حال حاضر سرانه مطالعه كتاب در كشور ما تكرقمي شده و براي قشر فرهنگي به 9 دقيقه در سال رسيده است. از طرفي حساب مردمي كه ناچار هستند براي گذران زندگي چهار شغل مختلف داشته باشند، جداست. دولتها در اين زمينه مسووليت بسيار زيادي برعهده دارند و بايد براي جامعه خوراك تامين كنند. صرف خواندن و نوشتن دليل بافرهنگي يك ملت نيست. هيچ ايرادي ندارد اگر براي پيشرفت در اين رابطه از ديگر نقاط جهان الگو بگيريم و البته شنواي راهكار باشيم. فراموش نكنيم بسياري از نويسندگان ما امروز حق تاليف دريافت نميكنند و ناشر بايد به هزارجا سر بزند تا امكان عرضه كتاب به وجود بيايد. اما وقتي قيمت كتاب 50 هزار تومان است امكان تهيه آن وجود ندارد و دولت بايد سوبسيد پرداخت كند. كتاب در نقاط ديگر جهان هم گران است ولي توان مالي و درآمدي مردم به خريد ميرسد. در سراسر اروپا يك روزنامه مجاني در مترو توزيع ميشود كه حتي افراد ناتوان از خريد نيز امكان مطالعه و كسب اطلاع از اخبار جهان را داشته باشند. دولت به اين ترتيب نشان ميدهد براي افزايش مطالعه مردم اهميت قايل است و ما با چنين رويكردهايي فاصله بسيار زيادي داريم. بحث مميزي حوزه نشر هم داستان خودش را دارد. معتقدم برنامه آقاي مسجد جامعي حركتي پسنديده است و ما بايد بيشتر در مورد اهميت مطالعه صحبت و فرهنگسازي كنيم. همچنين رسانه ملي در اين زمينه وظيفه بسيار سنگيني برعهده دارد. قبلا اعلام كردهام سالهاست طرح يك برنامه تلويزيوني را دارم كه كاري ميكند مخاطبان هفتهاي پنج كتاب بخوانند، ولي گوش شنوا وجود ندارد. براي نهادينه شدن كتابخواني مثال ديگري ميزنم. شاعري فرهيخته به نام دان اندرشون كه پيرو مشرب خيام است در كتاب خاطراتش به نكته جالبي اشاره ميكند. از راه زغالفروشي كسب درآمد ميكند و با 20 كرون در جيب براي خريد كفش به شهر استكهلم ميرود. هنگام عبور از مقابل يك كتابفروشي به كتابي برميخورد كه نظرش را جلب ميكند. وارد ميشود و كتاب را خريداري ميكند. بعد براي خودش مينويسد تو انسان بسيار خوبي هستي كه از خريد كفش چشم پوشيدي و كتاب خريدي. اين يعني فرهنگسازي براي مردم توسط دولت. كاري كه انتظار ميرود از سنين پايين در مهدكودكها جدي گرفته شود. يادآوري ميكنم ما همواره نشان دادهايم آنجا كه تصميم كلان گرفته شده به هدف مورد نظر دستيافتهايم. مثل زماني كه تصميم بر اين شد از نظر تربيت پزشك در ايران بينياز شويم. يا وقتي تصميم گرفتيم رانندگان بستن كمربند ايمني را رعايت كنند و اين اتفاق افتاد. آنقدر صحبت شد، مستند ساختيم و گفتيم تا شد. بنابراين اگر تصميم كلان در زمينه مطالعه كتاب هم گرفته شود تلويزيون، وزارت فرهنگ و ارشاد، آموزش و پرورش و ديگران همه پاي كار ميآيند. پس در كنار همه تلاشهاي فردي و گروهي، همچنان منتظر تصميم كلان ميمانيم.