رهبر معظم انقلاب در پيامي خطاب به جوانان در اروپا و امريكاي شمالي
سخن من با شما درباره اسلام است
حضرت آيتالله خامنهاي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامي به چهل و نهمين نشست سراسري اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان در اروپا، تاكيد كردند: دانشاندوزي را با انديشهورزي و اين هر دو را با پرهيزگاري و پاكدامني بياميزيد؛ در اينصورت هيچ اندوختهاي براي كشور با ثروت وجود جواناني چون شما برابري نخواهد كرد. متن اين پيام كه در مسجد كبود ايروان، پايتخت ارمنستان، از سوي حجتالاسلام والمسلمين جواد اژهاي -نماينده مقام معظم رهبري در امور دانشجويان در اروپا- قرائت شد، به شرح زير است:
بسمالله الرحمن الرحيم
جوانان! عزيزان!
حضور شما در مراكز دانشگاهي كشورها، فرصت نگاه ژرف و حكمتآميز به رويدادها و پديدههاي جهان را به شما و فرصت بهرهمندي از دانشمنداني جهاننگر و جهانشناس را به ايران آينده ميبخشد. اينها را بايد قدر شناخت. فريفتگي به همان اندازه زيانبخش است كه بيخبري. امروزه به طور ويژه به اين بينديشيد كه چرا سياستهاي غربي به اسلامهراسي دامن ميزنند؟ و كدام عنصر پر قدرت در اسلام سياسي به شيوه ايران است كه قدرتمداران آزمند و متعدي و مستكبر را به همهگونه رويارويي با آن برميانگيزد؟
دانشاندوزي را با انديشهورزي و اين هر دو را با پرهيزگاري و پاكدامني بياميزيد؛ در اينصورت هيچ اندوختهاي براي كشور با ثروت وجود جواناني چون شما برابري نخواهد كرد. خدا يار و مددكارتان باد.
بسمالله الرّحمن الرّحيم
به عموم جوانان در اروپا و امريكاي شمالي
حوادث اخير در فرانسه و وقايع مشابه در برخي ديگر از كشورهاي غربي مرا متقاعد كرد كه درباره آنها مستقيما با شما سخن بگويم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار ميدهم؛ نه به اين علت كه پدران و مادران شما را نديده ميانگارم، بلكه به اين سبب كه آينده ملت و سرزمينتان را در دستان شما ميبينم و نيز حس حقيقتجويي را در قلبهاي شما زندهتر و هوشيارتر مييابم. همچنين در اين نوشته به سياستمداران و دولتمردان شما خطاب نميكنم، چون معتقدم كه آنان آگاهانه راه سياست را از مسير صداقت و درستي جدا كردهاند. سخن من با شما درباره اسلام است و به طور خاص، درباره تصوير و چهرهاي كه از اسلام به شما ارايه ميشود. از دو دهه پيش به اين سو - يعني تقريبا پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي - تلاشهاي زيادي صورت گرفته است تا اين دين بزرگ، در جايگاه دشمني ترسناك نشانده شود. تحريك احساس رعب و نفرت و بهرهگيري از آن، متاسفانه سابقهاي طولاني در تاريخ سياسي غرب دارد. من در اينجا نميخواهم به «هراسهاي» گوناگوني كه تاكنون به ملتهاي غربي القا شده است، بپردازم. شما خود با مروري كوتاه بر مطالعات انتقادي اخير پيرامون تاريخ، ميبينيد كه در تاريخنگاريهاي جديد، رفتارهاي غيرصادقانه و مزورانه دولتهاي غربي با ديگر ملتها و فرهنگهاي جهان نكوهش شده است. تاريخ اروپا و امريكا از بردهداري شرمسار است، از دوره استعمار سرافكنده است، از ستم بر رنگينپوستان و غيرمسيحيان خجل است؛ محققين و مورخين شما از خونريزيهايي كه به نام مذهب بين كاتوليك و پروتستان يا به اسم مليت و قوميت در جنگهاي اول و دوم جهاني صورت گرفته، عميقا ابراز سرافكندگي ميكنند. اين بهخوديخود جاي تحسين دارد و هدف من نيز از بازگوكردن بخشي از اين فهرست بلند، سرزنش تاريخ نيست، بلكه از شما ميخواهم از روشنفكران خود بپرسيد چرا وجدان عمومي در غرب بايد هميشه با تاخيري چند ده ساله و گاهي چندصدساله بيدار و آگاه شود؟ چرا بازنگري در وجدان جمعي، بايد معطوف به گذشتههاي دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمي همچون شيوه برخورد با فرهنگ و انديشه اسلامي، از شكلگيري آگاهي عمومي جلوگيري ميشود؟ شما بهخوبي ميدانيد كه تحقير و ايجاد نفرت و ترس موهوم از «ديگري»، زمينه مشترك تمام آن سودجوييهاي ستمگرانه بوده است. اكنون من ميخواهم از خود بپرسيد كه چرا سياست قديمي هراسافكني و نفرتپراكني، اينبار با شدتي بيسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مايل است تفكر اسلامي در حاشيه و انفعال قرار گيرد؟ مگر چه معاني و ارزشهايي در اسلام، مزاحم برنامه قدرتهاي بزرگ است و چه منافعي در سايه تصويرسازي غلط از اسلام، تامين ميگردد؟ پس خواسته اول من اين است كه درباره انگيزههاي اين سياهنمايي گسترده عليه اسلام پرسش و كاوش كنيد. خواسته دوم من اين است كه در واكنش به سيل پيشداوريها و تبليغات منفي، سعي كنيد شناختي مستقيم و بيواسطه از اين دين به دست آوريد. منطق سليم اقتضا ميكند كه لااقل بدانيد آنچه شما را از آن ميگريزانند و ميترسانند، چيست و چه ماهيتي دارد. من اصرار نميكنم كه برداشت من يا هر تلقي ديگري از اسلام را بپذيريد بلكه ميگويم اجازه ندهيد اين واقعيت پويا و اثرگذار در دنياي امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهيد رياكارانه، تروريستهاي تحت استخدام خود را به عنوان نمايندگان اسلام به شما معرفي كنند. اسلام را از طريق منابع اصيل و مآخذ دست اول آن بشناسيد. با اسلام از طريق قرآن و زندگي پيامبر بزرگ آن (صلياللهعليهوآلهوسلّم) آشنا شويد. من در اينجا مايلم بپرسم آيا تاكنون خود مستقيما به قرآن مسلمانان مراجعه كردهايد؟ آيا تعاليم پيامبر اسلام (صلياللهعليهوآلهوسلم) و آموزههاي انساني و اخلاقي او را مطالعه كردهايد؟ آيا تاكنون به جز رسانهها، پيام اسلام را از منبع ديگري دريافت كردهايد؟ آيا هرگز از خود پرسيدهايد كه همين اسلام، چگونه و بر مبناي چه ارزشهايي طي قرون متمادي، بزرگترين تمدّن علمي و فكري جهان را پرورش داد و برترين دانشمندان و متفكران را تربيت كرد؟ من از شما ميخواهم اجازه ندهيد با چهرهپردازيهاي موهن و سخيف، بين شما و واقعيت، سد عاطفي و احساسي ايجاد كنند و امكان داوري بيطرفانه را از شما سلب كنند. امروز كه ابزارهاي ارتباطاتي، مرزهاي جغرافيايي را شكسته است، اجازه ندهيد شما را در مرزهاي ساختگي و ذهني محصور كنند. اگر چه هيچ كس بهصورت فردي نميتواند شكافهاي ايجاد شده را پر كند، اما هر يك از شما ميتواند به قصد روشنگري خود و محيط پيرامونش، پلي از انديشه و انصاف بر روي آن شكافها بسازد. اين چالش از پيش طراحي شده بين اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است اما ميتواند پرسشهاي جديدي را در ذهن كنجكاو و جستوجوگر شما ايجاد كند. تلاش در جهت يافتن پاسخ اين پرسشها، فرصت مغتنمي را براي كشف حقيقتهاي نو پيش روي شما قرار ميدهد. بنابراين، اين فرصت را براي فهم صحيح و درك بدون پيشداوري از اسلام از دست ندهيد تا شايد به يمن مسووليتپذيري شما در قبال حقيقت، آيندگان اين برهه از تاريخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگي كمتر و وجداني آسودهتر به نگارش درآورند.