سوال تاريخ از جمهوريخواهان
مهدي محتشمي٭
جمهوريخواهان پس از انتخابات مياندورهاي كنگره امريكا و پيروزيشان، هم در مجلس نمايندگان و هم در مجلس سنا، علاقهمند هستند تا در دو سال باقيمانده دولت باراك اوباما با تلاشهايشان مانع از پيشرفت رييسجمهور دموكراتشان هم در سياست داخلي و هم در سياست خارجي شوند. اين يك واقعيت روشن است. از سوي ديگر، دولت اوباما در كليه عرصههاي سياست خارجي موفقيت چشمگيري نداشته است و تنها عرصهاي كه ميتواند به عنوان يك نقطه درخشان در كارنامه كاري اين دولت مورد بهرهبرداري و استفاده قرار گيرد و در آن عرض اندام كند، پرونده هستهاي ايران است. به همين دليل، جمهوريخواهان درصدد اين هستند چنانچه اگر دولت اوباما قادر باشد تا موضوع مذاكرات هستهاي را به سمت يك توافق جامع نهايي رهنمون سازد، اين مسير را منحرف سازند. موفقيت در مذاكرات هستهاي براي اوباما ميتواند يادآور موفقيت نيكسون، رييسجمهور اسبق امريكا در سال 1970 ميلادي با چينيها در قبال روابط امريكا باشد و از اين جهت، دولت دموكرات اوباما ميتواند از اين موفقيت به عنوان يك برگ برنده استفاده كرده و در حقيقت يك دستاورد و موفقيت سياسي براي باراك اوباما محسوب شود. از اين جهت، اعتقاد دارم كه جمهوريخواهان از هر فرصت و از هر ابزاري استفاده خواهند كرد تا نگذارند سياستهاي دولت اوباما در اين باره موفق شود. همچنين بايد يادآور بشوم كه به نظر ميرسد در كمپ جمهوريخواهان نيز يك سردرگمي فاحشي درباره افزايش تحريمها به وجود آمده است و آن، اين است كه ميدانند اقدامشان در اعمال افزايش تحريمهاي جديد عليه ايران به منافع و مصالح بلندمدت امريكا ضرر ميزند و به همين دليل نميدانند كه چه كنند؟ از يكسو به دنبال زمينگير كردن دولت اوباما هستند و از طرف ديگر، واهمه عواقب رفتارشان را دارند. آنها در صورت دست زدن به رفتاري كه منجر به از ميان رفتن طرح اقدام مشترك شود، در آينده بايد پاسخگوي رفتارشان باشند. آنها بايد پاسخ دهند كه چرا منازعهاي كه ميتوانست از طريق مذاكره و رايزني و در قالب يك توافقنامه و تفاهم بينالمللي در بستر 1+5 حل شود، دست به اقدامي زدند كه صلح جهاني و ثبات منطقهاي را با اين تصميمات به خطر انداخت و مانع از پيروزي مذاكرات شد؟ اين مساله موجب شده تا در درون جمهوريخواهان نيز تعارض و تناقض و سوال جدي به وجود بيايد و اين مساله شايد موجب ترديدي شود كه مانع از اقدام عمليشان شود. همچنين باراك اوباما تهديد جدي كرده است كه اگر جمهوريخواهان بخواهند لايحه جديدي براي افزايش تحريمهاي جديد عليه ايران بدهند، آن لايحه را وتو خواهد كرد. سناريوي ديگر هم امضا نكردن لايحه سنا از سوي اوباماست. بر اساس قانون اساسي امريكا، رييسجمهور اين كشور ميتواند و اختيار دارد قوانين را امضا نكند، يعني اوباما ميتواند حتي لايحه كنگره را وتو كند. در اين سناريو، قانون معلق باقي خواهد ماند و لازمالاجرا نيست. البته نگراني ديگر نيز وجود دارد و آن، اين است كه تعدادي از نماينــدگان دموكرات به اين لايحه بپيونـدند كه نشاندهنده اختـلافات و شكافها در اين حـزب است. كساني مانند سناتور باب منندز كه تا قبل از اينكه اكثريت كنگره را در اختيار قرار گيرند، رياست كميته سياست خارجي سنا را برعهده داشت از موافقان افزايش تحريمهاست. لذا اگر 67 نفر از سناتورهاي امريكايي به اين لايحه راي بدهند اين لايحه از سنا عبور ميكند و بايد در مجلس نمايندگان نيز تصويب شود كه در اين باره دست آقاي اوباما كوتاه ميشود. پس اينكه برخيها تصور كنند اين يك بازي است و يك تقسيم وظايف براي امتيازگيري از ايران در مذاكرات است، اشتباه است. جمهوريخواهان ميدانند كه اگر آنها به كنگره آمدند به اين دليل نبوده است كه با مذاكرات و پيش بردن ديپلماسي مخالفت كنند. آنها ميدانند كه مردم از جنگ خسته شدهاند. آنها ديگر تمايل به ادامه جنگ ديگر در خاورميانه ندارند و خواستار اين هستند كه پرونده هستهاي ايران به شكل مسالمتآميز حل شود و پس از سخنراني 20 ژانويه باراك اوباما در كنگره شاهد بوديم كه وي حدود 50 درصد از محبوبيت را داراست و حداقل در اين باره كارت سبزي به جمهوريخواهان داده نشده است.
٭ مديركل اسبق امريكاي
وزارت امورخارجه