تكيه بر باد
ديبا داوودي
آيا ما هنوز كتاب ميخوانيم؟ اين جمله عنوان گزارشي است كه در نشريه نورديكام سوئد منتشر شد. گزارشي كه به بررسي روند مطالعه در كشور ميپردازد و برعكس همتايان ديگرش اصلا نگران سير صعودي استفاده از اينترنت نيست.
سوئديها بهطور متوسط روزانه نزديك به شش ساعت را به مديا اختصاص ميدهند كه طبعا تلويزيون، روزنامه، مجله، نشريات الكترونيك و كتاب را نيز شامل ميشود و نتايج تحقيقات به دست آمده اعلام ميدارد كه در چهار دهه گذشته گرايش سوئديها به رسانه و ابزار مختلف دستيابي به آن كم نشده است.
در روز و روزگاري كه نهايت تلاش ما براي كم كردن عادت گشت و گذارمان در اينترنت به 10 دقيقه يا يك ربع برسد يك سوم از جمعيت سوئديها روزانه نزديك به يك كتاب ميخوانند. در اين گزارش آمده است كه تنها يك درصد از جمعيت كتابخوان سوئد در سال 2015 كتاب را به شكل الكترونيك ترجيح دادهاند و 4 درصد نيز به كتابهاي صوتي رو آوردهاند.
و اما از مهمترين محاسن اعلام آمار و اطلاعات دقيق اين خواهد بود كه توليدكنندگان خواهند دانست با چه جمعيت آماري سر و كار خواهند داشت و به تبع آن توليد چه محصولي ميتواند به راندمان هرچه بهتر هر صنعتي كه در آن مشغول به كار هستند كمك كند.
براي مثال وقتي در سال 2015 اعلام شد سوئديها اغلب كتابهاي نشر داخلي كشور خودشان را ميخوانند يا جماعتي كه به كتاب الكترونيك علاقهمند هستند عموما مردان 25 تا 44 هستند، هدف تعدادي از ناشران بزرگ داخلي تغيير كرد. يكي از موسسات انتشاراتي در مصاحبهاي با همين نشريه اعلام داشت پس از مطالعه آمار سالانه تصميم گرفته است تمركز خود را مجددا روي توليد كتابهاي كاغذي بگذارد و در جريان جهاني ميل به كتاب الكترونيك هضم نشود چراكه مخاطب كشورش چيزي جز خواسته عمومي جهاني دارد و با اين كار از ضرر و زيانهاي مالي خود جلوگيري كند.
ناشر ايراني دسترسي به آمار و اطلاعاتي دقيق از وضعيت كتابخواني كشورش دارد؟ ميتواند با تكيه به اطلاعاتي كه گاه منتشر ميشود و از رسانهاي تا رسانهاي ديگر تغيير ميكند براي پيشرفت تجارت خود تصميمي سازنده بگيرد؟