محمدابراهيم ترقينژاد: عربستان اين روزها، سياست خارجي فعالتري را در پيش گرفته است؛ از يكسو، عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان پس از 14 سال از تغيير نظام سياسي در عراق، به بغداد سفر كرد و كوشيد تا مناسبات تيره دو كشور را اندكي به سمت بهبود حركت دهد و از ديگر سو، ملكسلمان، پادشاه عربستان پس از 47 سال به منطقه شرق آسيا رفته است. اينك به نظر ميآيد سعودي دلارهايش را براي بسط ايرانهراسي و ايجاد يك ائتلاف ولو در كوتاهمدت در حال خرج كردن است. اما اينك خبرها حاكي از لغو سفر پادشاه سعودي به عروس خاورميانه دارد و دليل آن، سخنان حمايتي رييسجمهور لبنان از حزب عنوان شده است. اين لغو سفر اكنون معناي بسياري دارد. درباره اين مساله گفتوگويي با قاسم محبعلي، مديركل اسبق خاورميانه وزارت خارجه داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
با گذشت چند ماه از روي كار آمدن ميشل عون و سفر او به عربستان، روابط بيروت با اعراب به ويژه رياض دستخوش چه تحولاتي بوده است؟
لبنان يكي از متفاوتترين كشورهاي عربي است و موقعيت و شرايط اين كشور موجب ميشود تا مختصات خاصي داشته باشد. دو مساله، موجب ايجاد شرايط خاصي در اين كشور ميشود: نخست، نيازهاي لبنان به كمكهاي مالي كشورهاي مختلف منطقه و حتي فرامنطقهاي مانند فرانسه و دوم، توازن طايفهاي حاكم بر لبنان. بر اين اساس، لبنان كشور كوچكي است كه براي بقا و تامين مايحتاج خود، به كمكهاي كشورها نياز دارند و اين كمكها به خودي خود وابستگيهايي را ايجاد ميكند. همچنين توازن طايفهاي حاكم بر لبنان موجب ميشود تا هر يك از طوايف موجود در لبنان يعني شيعيان، اهل سنت و مسيحيان ماروني به يكي از قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي نزديك شوند. با اين حال، تحولات ايجاد شده در اين كشور پس از تقسيم قدرت ميان دو جريان 8 مارس به رهبري حزبالله و جريان ميشل عون و جريان 14 مارس به رهبري سعد حريري و جريان المستقبل كه منجر به رياستجمهوري عون و نخستوزير حريري شد، بيروت به بهبود روابط خود با رياض نياز داشت. ما ميدانيم كه روابط ميان لبنان و عربستان سعودي در پي تحولات سوريه تا حدودي دچار بحران شده و لازم بود در اين دوران جديد، لبنانيها جامهاي نو بر روابطشان با سعوديها بپوشانند و سفر ميشل عون به عربستان سعودي و قطر نيز در همين راستا انجام شد اما اينكه عون و آن سفر تا چه اندازه ميتواند اين كار را انجام دهد، مساله ديگري است.
عربستان سعودي از لبنان چه انتظاراتي دارد كه ميشل عون به عنوان رييسجمهور ممكن است نتواند آن انتظارات را جامه عمل بپوشاند؟
روي كار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور امريكا، اميدهايي را در دل عربستان سعودي زنده كرده است و با توجه به نزديكي احتمالي ميان رياض و واشنگتن، اين مساله ميتواند موجب تغيير وضعيت موجود بشود و عربستان سعودي بخواهد در اين راستا، موازنه منطقهاي را به نفع خود تغيير دهد. در اين چارچوب، لبنان يك كشور كليدي محسوب ميشود و ممكن است توقعات سعوديها از لبنان افزايش پيدا كرده باشد؛ مانند مساله خلع سلاح حزبالله.
گفته ميشود ملك سلمان در هفتههاي آتي قرار بوده به بيروت سفري انجام دهد ولي اين سفر به دليل حمايت ميشل عون از حزبالله لغو شده است. تا چه اندازه اين سخنان و آن حمايت ميتواند بيانگر آن باشد كه لبنان در برابر فشارهاي عربستان ايستادگي خواهد كرد؟
بيهيچ ترديدي، وضعيت لبنان حاصل موازنه قدرت در منطقه و شرايط بينالمللي است. به عبارت ديگر، همانطور كه گفتم جريانها و طايفههاي لبناني به يكي از كشورهاي منطقه يا فرامنطقه ارتباط دارند. نحوه موضعگيريهاي اين كشورها ميتواند بر مواضع داخلي آن جريانها و طايفهها در لبنان اثر بگذارد و از سويي، شرايط داخلي لبنان نيز تحت تاثير تحولات پيراموني به ويژه مساله سوريه است. به ياد داشته باشيم زماني كه ميشل عون، رييسجمهور لبنان شد، شرايط منطقهاي با امروز متفاوت بود. ماههاي پاياني رياستجمهوري اوباما بود و دولت امريكا در دوران انتقالي به سر ميبرد. دولت سوريه با حمايتهاي ايران و روسيه پيشرفتها و موفقيتهاي قابل توجهي داشتند. به طور مشخص، رياض اميدهاي امروز را نداشت. الان شرايط عوض شده و انتظارات عربستان سعودي هم افزايش يافته است و اين مسائل بر وضعيت داخلي لبنان نيز اثرگذار است. تحولات آتي سوريه بر آينده لبنان اثر ويژهاي خواهد داشت. اگر وضعيت سوريه به سود دولت بشار اسد و ارتش اين كشور رقم بخورد، اين وضعيت قطعا شرايط را براي رياض و جريان 14 مارس در لبنان سختتر خواهد كرد اما اگر روند كنوني در سوريه ادامه نيابد و وضعيت بشار اسد به سمت و سوي وخامت حركت كند، اين مساله براي جريان 8 مارس اثر مثبتي نخواهد داشت و ممكن است موجب شود سياستهاي لبنان تغيير پيدا كند. بايد ديد شرايط به كدامين سو حركت خواهد كرد و امريكا با رياستجمهوري ترامپ چه سياستهايي را در خاورميانه اتخاذ ميكند. با توجه به نزديكي احتمالي واشنگتن و رياض، احتمال دارد شرايط به سود عربستان سعودي در منطقه تغيير پيدا كند. همين مسائل موجب ميشود كه توقعات سعوديها نسبت به قبل افزايش پيدا كرده و با لغو اين سفر درصدد اعمال فشار بر بيروت براي دريافت امتيازگيري بيشتر باشند.
سعد حريري، نخستوزير كنوني لبنان از گذشته تا به امروز به عنوان فردي داراي گرايشهاي حمايت از رياض بوده است اما برخي هم معتقد بودند كه در دوره جديد نخستوزيري، وي رويكردهاي مستقلانهتري داشته است. هماينك رويكردهاي او چگونه است؟ اين رويكرد چه تفاوتها و شباهتهاي نسبت به رويكردهاي پيشين او داشته است؟
همانطور كه گفتم لبنان كشوري براساس موازنه قوا است و هر فرد و جرياني براساس معادلات خارجي و مناسبات با كشورهاي منطقه يا فرامنطقه، موقعيت خود را در اين كشور تعريف ميكند. لبنان كشور كوچكي است و گروهها و جريانهاي لبناني بدون همپيماني با قدرتهاي منطقه و فرامنطقه نميتوانند موقعيتشان را حفظ كنند و همين مساله موجب ميشود تا حريري براي تداوم نقشآفريني در لبنان به عربستان سعودي نيازمند باشد. من تفاوتي بين رويكردهاي كلان سعد حريري پيش و پس از نخستوزيري مشاهده نميكنم هرچند ممكن است كه او روشهاي كمهزينهتر و اظهارنظرهاي محتاطانهتري در اين مدت داشته باشد كه لازمه مقامي است كه او در اختيار دارد. با اين حال، حريري براي دستيابي به مقام نخستوزيري و با توجه به شرايط آن زمان، نياز داشت تا انعطافهايي را از خود نشان بدهد ولي اكنون شرايط تغيير كرده است. فراموش نكنيم كه جابهجايي ائتلافها و تغيير در سياستها در لبنان به يك سنت سياسي تبديل شده است و هيچ مساله و معادلهاي در لبنان ثابت نيست. به طور مثال، ميشل عون زماني مخالف دولت سوريه و حزبالله بود ولي با آنها ميجنگيد اما هماينك از حاميان بشار اسد بوده و متحد حزبالله محسوب ميشود.
سعد حريري از گذشته از جمله منتقدان حزبالله بوده است. آيا در دوره جديد، تفاوتي در رويكرد او درباره حزبالله هم ايجاد شده است؟
مواضع آتي گروهها و افراد در لبنان مانند عون و حريري بستگي به تداوم موازنه موجود در سوريه دارد. اگر اين موازنه تغيير پيدا كند، آنها نيز احتمالا در سياستها و موضعگيريهايشان درخصوص حزبالله و مسائل مرتبط با لبنان چه در عرصه داخلي و چه در عرصه خارجي تغييراتي ايجاد خواهند كرد. درخصوص موضع كنوني حريري در لبنان نيز من فكر ميكنم كه او همچنان مانند قبل به حزبالله مينگرد. به طور مثال، وقتي ميشل عون از حفظ سلاح توسط حزبالله دفاع كرد، حريري مواضعي متفاوت از عون را در اين باره گرفت. گروههاي لبناني متناسب با شرايط منطقهاي، ضمن گفتوگو با يكديگر براي حل مسائل و جابهجايي در برخي از اولويتها و سياستهايشان، اصولا همچنان بر مواضع قبليشان پايداري ميكنند و جابهجاييهايشان راهبردي نيست بلكه تاكتيكي است.
ميشل عون با حمايتهاي حزبالله و جريان مقاومت توانست به قدرت برسد اما برخي معتقد بودند كه ممكن است در اين همكاريها اخلالي ايجاد شود. هماينك نيز گفته ميشود دليل لغو سفر عون به خاطر سخنان حمايتي رييسجمهور لبنان از حزبالله بوده است. همكاريهاي عون و جريان وابسته به او با حزبالله تا كجاست؟ طرفين تا سطح و اندازهاي با يكديگر همراه خواهند بود؟
اين مساله نيز بستگي به تحولات آتي منطقه خواهد داشت. نوع مناسبات با تهران و رياض براي بيروت بسيار مهم است. در واقع، هيچ كشوري مهمتر از ايران و عربستان سعودي براي لبنان در منطقه نيستند. فرانسه و امريكا نيز دو كشور كليدي در مناسبات فرامنطقهاي لبنان محسوب ميشوند. اگر مواضع اين كشور حول محور مسائل منطقهاي نيز تغيير پيدا كند و موازنه قوا برهم بخورد، احتمال تغيير مواضع عون بعيد نيست. من اين مساله را بيشتر وابسته به تحولات سوريه ميدانم. اگر بشار اسد و متعاقب آن روسيه و ايران در سوريه قدرتمندتر شوند، ميشل عون همچنان همپيمان حزبالله باقي خواهد ماند اما اگر تحولات سوريه به گونهاي تغيير پيدا كند به طور مثال، قرار شود دولت آتي سوريه از اهل سنت باشد، آنگاه موازنه قوا نيز به سود جريانهاي ديگر تغيير ميكند. در اين شرايط، يا عون بايد جايگاه خودش را تغيير بدهد يا آنكه اصلاحاتي در نظراتش نسبت به گذشته ايجاد كند.
در مدت زماني كه ميشل عون، رييسجمهور لبنان شده است، جايگاه و نفوذ حزبالله نسبت به گذشته چه تغييراتي پيدا كرده است؟
در عرصه سياسي لبنان، موقعيتهاي سياسي بيشتر از سوي جنبش امل مورد پيگيري قرار ميگيرد. همچنين وزارتخانههاي كليدي در لبنان اصولا ميان مسيحيان ماروني و اهل سنت توزيع و پخش ميشود و وزارتخانه مهمي در دست شيعيان نيست. وزارتخانههايي همچون ارتباطات و امور عمراني اصولا به شيعيان داده ميشود. با اين حال، افزايش يا كاهش جايگاه حزبالله در لبنان بيش از آنكه به قدرتگيري و رياستجمهوري ميشل عون وابسته باشد، منوط به وضعيت سوريه و تحولات اين كشور است. آنچه موجب رياستجمهوري عون بود، تحولات رخ داده در سوريه بود كه موجب شد تا برخي از جريانها و كشورها اميدشان براي تغيير در صحنه موازنه قوا از بين برود مگرنه اگر شرايط سوريه به مانند سابق بود، بيترديد بحران رياستجمهوري مانند 29 ماه قبلش تداوم پيدا ميكرد. هيچ گروهي در لبنان امكان تفوق يافتن بر ديگري را ندارد. تا زماني كه تحولات سوريه به مانند روال كنوني ادامه يابد و پيشرفتها و دستاوردهاي دولت و ارتش بشار اسد را شاهد باشيم، نقش حزبالله نيز برجسته باقي خواهد ماند. آيا اين شرايط ادامه پيدا ميكند؟ براي پاسخ به اين سوال بايد منتظر ماند و ديد چه پيش خواهد آمد. با اين حال، موضوع حزبالله براي دولت لبنان مساله غامضي است. با توجه به موضعگيريهاي منفي اتحاديه عرب و شوراي همكاري خليج فارس عليه حزبالله و پرونده رفيق حريري، تحولات آتي خاورميانه ميتواند بر جايگاه حزبالله اثرگذار باشد.
گفته ميشود رياض در نشست آتي اتحاديه عرب در اردن به دنبال ايجاد اجماع ضدايراني است. با توجه به عدم همراهي احتمالي كشورهايي مانند عراق و لبنان، تا چه اندازه امكان اجماعسازي از سوي عربستان نسبت به ايران وجود دارد؟
هنگامي كه يكي، دو كشور مخالف باشند، امكان اجماعسازي وجود ندارد ولي مصوبات اتحاديه عرب نياز به اجماع ندارد و با اكثريت آرا نيز قابل تصويب شدن است. همچنين يك مساله قابل توجه نيز وجود دارد و آن، سفري است كه عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان به عراق داشت كه امر بيسابقهاي بود. ما بايد ببينيم كه اين سفر چه تحولي در روابط ميان رياض و بغداد ايجاد ميكند. آيا رياض ميتواند موجب فاصلهگيري بغداد از تهران شود؟ در مورد لبنان، دولت اين كشور موضع ثابتي ندارد؛ يك بخش مانند سعد حريري حامي رياض است و بخش ديگر وابسته به عون چندان همراه با رياض نيست. ما بايد ببينيم چه تحولي رخ خواهد داد.
به سفر وزير امور خارجه عربستان سعودي به عراق اشاره كرديد. بسياري معتقدند كه وابستگيهاي بغداد به تهران و عمق روابط دو كشور به گونهاي است كه عربستان سعودي قادر نيست عراقيها را از تهران جدا كند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
عراق به دنبال موازنه قواست و نميخواهد كه كشورش، زمين رقابتهاي منطقهاي باشد. در كوتاهمدت جدايي قابل تصور نيست اما اين نكته را هم فراموش نكنيم كه هيچ چيز ثابتي در سياست وجود ندارد. من پاسخ به اين سوال را به تحولات آتي به ويژه تحولات پس از آزادي موصل موكول ميكنم. طبيعتا پس از آزادي موصل، نيازهاي عراق به ايران كاهش پيدا ميكند. بايد ديد آيا پس از آزادي موصل نيز همين سياست از سوي بغداد ادامه مييابد يا پس از آن، عراق به دنبال بهبود روابط با اتحاديه عرب خواهد رفت. همچنين عراق اين روزها بهشدت از سوي دولت ترامپ تحت فشار است و واشنگتن تاثيرگذاري بر سياستهاي بغداد را دنبال ميكند؛ به ويژه عراق طي روزهاي گذشته بر اثر لابيها و رايزنيهايي كه با امريكا داشت، مشمول فرمان جديد مهاجرتي ترامپ نشد و عراقيها قول همكاريهاي اطلاعاتي بيشتري را به امريكاييها دادهاند.