ائتلاف ناكام
ضرغامي هم اعلام كانديداتوري كرد
گروه احزاب| راستگرايان سياسي ايران حال و روز خوبي ندارند. آنان چند سالي است كه دنبال فرمول و نسخهاي براي سروسامان دادن به بازار آشفته درون جناحيشان ميگردند اما كمتر راه به جايي ميبرند. به هر انتخاباتي كه ميرسند، دم از وحدت ائتلاف و اتحاد ميزنند اما در عمل هر كسي و جرياني راه خودش را ميرود. هرچند با توجه به نتايج انتخابات 92 و 94 به نظر ميرسيد آنها براي انتخابات 96راه همگرايي و فرار از واگرايي را پيدا كردهاند اما خيلي زود مشخص شد كه نسخه جمنا (جبهه مردمي نيروهاي انقلاب) هم نميتواند جاني دوباره به پيكر در حال احتضار اصولگرايي ببخشد. چه آنكه اگر اكثريتشان راهبرد وحدت گفتماني را در حمايت از جمنا در پيش گرفتهاند اما هرچقدر كه جلوتر رفتند از هر طرف اردوگاهشان ساز و دهل استقلال انتخاباتي شنيده شد. يك روز موتلفهايها اعلام كردند كه كانديدايشان نسبت به ديگر نامزدهاي انتخاباتي اصلح است و روز ديگر پايداريها براي آنان خطونشان كشيدند. اعوان و انصار احمدينژاد هم كه از همان پيش از تولد جمنا مشخص بود كاري به كار اصولگرايان ندارند. در همين گيرودار اما سعيد جليلي خرجش را از سفره انتخاباتي اصولگرايان جدا كرد تا معلوم شود كه «جمنا» اين سازوكار جديد انتخاباتي اصولگرايان متولد نشده از دنيا رفته است. شايد تير خلاص به آن را بايد در اعلام كانديداتوري ديروز عزتالله ضرغامي، رييس اسبق سازمان صدا و سيما دانست كه با انتشار متني 40 كلمهاي در صفحه توييتر خود اعلام كرد: «با انگيزه اصلاح مديريت كلان كشور و پاسخ به مطالبات شرافتمندانه مردم و حل مشكلات آنان، دعوت جبهه مردمي انقلاب، براي حضور در انتخابات رياستجمهوري 96 را پذيرفتم و پايبندي به عقل و تصميم جمعي آنان را لازمه موفقيت ميدانم.» هرچند ضرغامي ساعتي بعد اعلام كرد كه به دعوت جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي اعلام كانديداتوري كرده: «جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي از من براي حضور در جمع 10 كانديدايي كه بنا است در مجمع عمومي دوم از ميان آنها رايگيري شود دعوت به عمل آوردند و من نيز اين دعوت را پذيرفتم و اعلام كانديداتوري
ميكنم.»
كانديداتوري ضرغامي در حالي است كه به گفته هياتمديره جمنا قرار بود از ميان 10 كانديداي اصولگرا 5نفر را انتخاب كند اما در همان مرحله اول مشخص شد كه آنها نتوانستهاند گام اول را با موفقيت بردارند و با 14 كانديدا بايد بازي انتخابات را ادامه دهند.
حالا با كانديداتوري ضرغامي، تكرويهاي جليلي، پافشاري موتلفه روي سيد مصطفي ميرسليم، آغاز به كار مستقل كمپين انتخاباتي قاليباف، تحركات حاجي بابايي، زاكاني و نيكزاد و سفرهاي انتخاباتي رستم قاسمي و حضور در هالهاي از ابهام ابراهيم رييسي، صحنه انتخاباتي كشور و تيك تاك عقربههاي ساعت به نفع روحاني در جريان و گردش است. چه آنكه رييسجمهور مستقر مورد حمايت اصلاحطلبان و اعتدالگرايان است و جناح رقيب او گرفتار صداي بلند انارجل بازيگران سياسياش. با توجه به شرايط موجود هرچه اصولگرايان در رسيدن به «وحدت گفتماني» هيچ دردسري را متحمل نشدند اما چه فاصله طولاني و پر سنگلاخي است ميان «ائتلاف گفتماني» تا «ائتلاف عملياتي». راه همزباني براي راستنشينان سياسي در اين مدت، سهلالوصول بود اما موانع بلندي براي همدلي و وحدت راهبردي آنان وجود داشته است و ميشود گفت ائتلاف اصولگرايان زيربنايي پوشالي داشت نه بتوني. اين گونه ميتوان همان جمله خبري- تحليلي علي لاريجاني را تكرار كرد: «حسن روحاني راي ميآورد.»