• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3771 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۶ اسفند

چهره شاخص و خوبي از ميان ما رفت

عليرضا طبايي شاعر و ترانه‌سرا

امروز صبح كه خبر سانحه تصادف افشين يداللهي را شنيدم كه متاسفانه منجر به مرگ ايشان شد، يكه خوردم. باورم نمي‌شد كسي كه من در كار ترانه‌سرايي با او انس گرفته بودم يك‌دفعه با چنين حادثه ناگواري از ميان ما برود.
من نوع خاصي به ترانه نگاه مي‌كنم و از اين منظر اشعار افشين يداللهي بسيار فاخر بود.
بعد از اينكه ترانه به آن دوران ركود و كليشه‌اي و تكراري خودش رسيده بود و پس از آن جنبشي كه در ترانه‌سرايي به وجود آمد، ما چند نفر بوديم كه سعي كرديم نگاه تازه‌اي به ترانه داشته باشيم، روح تازه‌اي در آن بدميم و به هر حال با خلق ترانه‌هايي كه خوشبختانه راهش را بعدها سه چهار نفر ديگر از جمله اردلان سرافراز و جنتي عطايي و شهريار قنبري و... ادامه دادند، اين نوع ترانه جاي خودش را پيدا كرد و توانستيم ترانه را از آن حالت كليشه‌اي نجات بدهيم. بعد از انقلاب دوراني شد كه اين نوع كار و اين نوع جلوه در آثار آقاي يداللهي مشهود است.
از همان نخستين ترانه‌هايي كه از ايشان شنيدم، ترانه‌هاي‌شان برايم جالب بود و كارشان را كه پيگيري كردم اميدوار شدم. خوشبختانه كارهاي او زبان فاخر و و زنده و پويايي داشت و در عين حالي كه تصويرگر زندگي امروز بود، نشانه عاطفه و حس و شعور و انديشه اهالي امروز هم بود و اين براي من خيلي جالب بود.
در روزگاري كه متاسفانه بسياري از ترانه‌ها به بيراهه مي‌روند، برخي از اشعار فقط تصوير صرف بدون هيچگونه حس و حال و شعور هستند، در زمانه‌اي كه برخي ترانه‌سراها مي‌خواهند از آن طرف بام بيفتند و خيلي قصد نوآوري دارند و ترانه را به سمت و سويي سوق دادند كه مردم گاهي هيچ رغبتي به شنيدن اين آثار ندارند با شنيدن آثار يداللهي به وجد آمدند و براي آنها جالب بود و واقعا فقدان او جاي تاسف دارد.
از شنيدن خبر درگذشت ايشان هم متاسف شدم هم بسيار اندوهگين و متاثر. به اهالي ادبيات و هنر و به خصوص خانواده ايشان تسليت مي‌گويم.
راجع به ماندگاري و همه‌گير شدن ترانه‌هاي يداللهي بايد بگويم كه يكي از دلايلي كه جامعه با يك اثر اخت مي‌شود بر اثر توالي و تكرر پخش شدن آن است. ترانه با شنيدن بيش از اندازه در حافظه مردم جاي مي‌گيرد.
حال اگر اين شعر از حس و حال و انديشه و شعور و نوآوري و تصوير زنده و پرتپش باشد- تصاويري كه گوياي زندگي امروز باشد همراه با خون تپنده امروز در رگ‌هاي اين ترانه جاري باشد- مردم اين شعر را حس مي‌كنند، آن را زمزمه مي‌كنند و خوشبختانه ايشان هم چه در ترانه‌هايي كه در تيتراژ سريال‌ها از آنها ياد مي‌شد و چه آنهايي كه به عنوان كارهاي مجزا و عاشقانه يا ملي در كارنامه او جاي گرفت، ترانه‌سراي موفقي بود.
حتي جالب اين است كه زماني كه يداللهي كارهاي خيلي خاصي مثلا تاريخي يا درباره ايران مي‌سرودند باز هم همين حس و حال و زنده بودن در آنها جريان داشت و مخاطب آن را حس مي‌كرد؛ در واقع كلامش متفاوت بود.
كلام او فاخر و متفاوت از آثار بسياري از ترانه‌‌سراياني بود كه اين روزها اسم‌شان بر سر زبان‌ها هست. چيزي كه كار آقاي يداللهي را از ديگران متمايز مي‌كند آگاهي و احاطه ايشان بر ادب گذشته ايران است؛ كار او نشان مي‌داد او ادبيات گذشته كشور را خوانده، درك كرده، فرهنگ مردم روزگار خودش و روح زمانش را درك كرده و هر چه بيشتر درباره همه اين نكات تعمق مي‌كنيد، بيشتر اندوهگين مي‌شويد كه چرا در اين موقعيت چنين چهره شاخصي و خوبي از ميان ما رفت. به خانواده اين هنرمند تسليت مي‌گويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون