• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3771 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۶ اسفند

افشين يداللهي درگذشت

درگذشت نابهنگام شاعرترانه‌ها

اين پايان بازي امسال نيست

چه ناكام بودند ترانه‌هايي كه در آستانه بهار، مردند و هرگز‌زاده نشدند. چه شوربخت بودند اين ترانه‌ها كه مي‌توانستند زيباترين سروده‌هاي زندگي باشند كه مي‌توانستند زينت بخش رويايي‌ترين لحظات خلوت عاشقان باشند و حالا براي هميشه خفته‌اند.
خاموش مانده‌اند تا ديگر‌زاده نشوند و ما مانديم كه نمي‌دانيم بر بي‌نصيبي خود از همه آن ترانه‌هاي ناكام حسرت بخوريم يا به اندوهي بينديشيم كه بعد از اين، با هر بار خواندن آن ترانه‌هايي كه از تو خوانده‌ايم بر جان‌مان خواهد نشست. دوباره ما را شگفت‌زده كردي آقاي ترانه سرا؟! و اين‌بار نه با ترانه و شعرهاي جادويي‌ات كه با سفري نا به هنگام و بي‌فرجام. و چه تلخ است اين ترانه مرگ بر لب‌هاي تو كه سراينده زيباترين و لطيف‌ترين ترانه‌هاي عاشقانه بودي! و حالا در آخرين روزهاي اسفند، در سالي كه هر بار ما را به سوگ عزيزي نشاند و هر لحظه انتظار تمام شدنش را داشتيم، بايد نظاره‌گر مرگي ديگر هم باشيم؛ مرگي به معناي واقعي كلمه «ناگهاني». خبري كوتاه بود كه همه را شوكه كرد.
تصويري در فضاي مجازي و فقط يك جمله كه «افشين يداللهي بر اثر سانحه رانندگي درگذشت!»و باز هم يك بازي شگفت‌انگيز ديگر از روزگاري كه اين روزها با ما و با هنرمندان ما سر نامهرباني دارد. از مرگ علي معلم گفته بودي كه ترا و ما را شوكه كرده بود و هيچ. نمي‌دانستيم كه اين پايان بازي امسال نيست و گويي هر ثانيه آن مي‌تواند رهاورد شومي براي ما داشته باشد و همان مرگي ترا در بر گرفت كه «هر سال يك بار بي‌تفاوت از كنارش گذشته بودي» و حالا در سحرگاه روزي كه فقط تا شروع سال نو، پنج روز فاصله داشت، همان مرگ ترا در آغوش كشيد بي‌آنكه تو بداني و ما بدانيم.
ولي حالا ديگر ما مي‌دانستيم كه تصادف دلخراشي كه در جاده قزوين - كرج رخ داده بود، مهماني عزيز را روانه ديار باقي كرد. حتي آنها كه اهل خواندن كتاب ترانه هم نيستند، حتي اگر نام تو را نشنيده بودند، اما شنيده بودند آن ترانه‌هاي دلنشين را از قاب جادويي تلويزيون.
 ترانه‌هاي تو را با صداي جمعي از بهترين خوانندگان سرزمين‌مان شنيده بوديم؛ از عليرضا قرباني تا احسان خواجه اميري و سالار عقيلي و‌ اي بسا كه گاه تنها آبروي برخي مجموعه‌هاي تلويزيوني همان ترانه‌هاي زيباي تو بود با صداي يكي از همين خوانندگان. و چه شگفت است بازي مرگ و زندگي كه ما هيچ از آن سر درنياورديم.
 وقتي كه دانستيم همين امشب درست همين امشب كه تو براي هميشه رفته‌اي، يار ديرينت عليرضا قرباني، مهمانت كرده بود به كنسرتي كه هرگز اجرايش را نديدي. ترا دوست مي‌داشتيم كه تمام لحظه‌هاي تنهايي و عاشقي، تمام تپش‌هاي بي‌قراري و تب و تاب‌مان را آهنگين كرده بودي با آن ترانه‌هايي كه سرشار بودند از ناب‌ترين عاطفه‌ها. ترا دوست مي‌داشتيم كه از عشقي بزرگ‌تر سروده بودي، از مام ميهن و هر بار كه نام «ايران» را در يكي از همان ترانه‌هايت مي‌شنيديم، مو بر تن‌مان راست مي‌شد و چيزي در وجودمان مي‌شكفت و تو كه آن همه ترانه گفته بودي براي عشق و براي وطن، چگونه توانستي در آستانه بهار، اينچنين غريبانه بروي، اينچنين شتابان، اينچنين بي‌قرار، چراكه «بودن به از نبودن خاصه در بهار...» اما مرگ يك شاعر چگونه خواهد بود. بايد امشب خوب گوش تيز كنيم، شايد جايي در دورها، در ديرها، بشنويم يكي ديگر از ترانه‌هاي ترا آن هم در آغوش مرگي كه هر لحظه از كنارش مي‌گذريم. شايد از بهشت نغمه‌اي آسماني بشنويم، شايد همه آن ترانه‌ها‌زاده شوند و برويند و مردمان جهاني ديگر را غرق شور كنند.
شايد اگر كمي گوش تيز كنيم، بشنويم آن نغمه جادويي را. افشين يداللهي متولد ۱۳۴۷ در اصفهان، پزشك متخصص اعصاب و روان و از ترانه سرايان اهل ايران بود.
او فعاليت‌هاي حرفه‌اي ترانه‌سرايي خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران آغاز كرد. نخستين ترانه‌هايش با آهنگسازي فواد حجازي و شادمهر عقيلي و با خوانندگي خشايار اعتمادي اجرا مي‌شد.
افشين يداللهي براي تيتراژ بسياري از سريال‌هاي تلويزيوني، ترانه‌هايي سروده است. بيشترين شهرت او در اين زمينه به‌واسطه سرودن ترانه شب آفتابي، سريال غريبانه، شب دهم، ميوه ممنوعه و مدار صفر درجه و معماى شاه است. اين شاعر ترانه‌سرا بامداد روز گذشته بر اثر تصادف درگذشت. از او پنج مجموعه شعر به نام‌هاي «روزشمار يك عشق»، «امشب كنار غزل‌هاي من بخواب»، «جنون منطقي»، «حرف‌هايي كه بايد مي‌گفتم و… تو بايد مي‌شنيدي» و «مشتري ميكده‌اي بسته» به جا مانده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون