• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3169 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۱۱ بهمن

67 سال از ترور مصلح هند گذشت «آموزه‌هاي گاندي به چه كار امروز ما مي‌آيد؟»

در فضيلت مدارا

با گفتارهايي از  

  هوشنگ ماهرويان

  علي بيگدلي

  محمد ضيمران

  محمدبقايي ماكان

و همچنين يادداشتي اختصاصي از   محمدرضا تاجيك

 

  عاطفه شمس / «دوست عزيز! من به ترغيب دوستانم كه مي‌گفتند محض رضاي انسانيت نامه‌اي به شما بنويسم دست به قلم برده‌ام. من تاكنون در برابر اين وسوسه مقاومت كرده بودم چراكه فكر مي‌كردم شايد حمل بر جسارت شود. چيزي در درونم مي‌گويد محاسبه‌گر نباشم و درخواستم را صرف‌نظر از تاثير آن بر شما مطرح كنم. كاملا روشن است كه شما تنها فردي هستيد كه امروز مي‌توانيد از وقوع جنگي كه بشريت را به شرايطي وحشيانه سوق خواهد داد پيشگيري كنيد. آيا هدف شما هر چقدر هم ارزشمند باشد ارزش چنين رخدادي را دارد؟ آيا شما درخواست كسي را اجابت خواهيد كرد كه آگاهانه از خشونت پرهيز كرده؟ پرهيزي كه بدون موفقيت‌هاي چشمگير نبوده است. به هر حال اگر نامه‌نويسي من به شما كار اشتباهي بوده اميدوارم كه عذر مرا بپذيريد. » نامه گاندي به هيتلر هرگز به دست او نرسيد. اندكي پس از نوشتن نامه آلمان به لهستان حمله كرد و جنگ دوم جهاني آغاز شد. جهان امروز، هنوز با چالش‌هاي بي‌شماري در احقاق حقوق بشر روبه‌رو است و در هر گوشه از دنيا هنوز حكومت‌ها و گروه‌هايي وجود دارند كه نياز به بازخواني معناي انسانيت و مهرورزي را هر روز بيش از پيش به وجود مي‌آورند. بر اين اساس، كاربرد آموزه‌هاي گاندي در جهان امروز را از هوشنگ ماهرويان پژوهشگر، علي بيگدلي استاد دانشگاه و محمد ضيمران استاد دانشگاه هنر، جويا شديم. ماهرويان با اشاره به اينكه گاندي مشكلات موجود را با خشونت حل نمي‌كرد در صورتي‌كه بيشتر انقلاب‌هاي قرن بيستم با خشونت انجام شده بود معتقد است درباره عقايد گاندي و جانشين او نهرو موضوع تفاوت داشت و آنها آرامش، اعتدال و مهرورزي را گسترش دادند و شعارهاي تند و تيز امپرياليستي و اينكه بايد از دنيا جدا شد و دور خود را مرز كشيد، در اعتقادات آنها جايي نداشت. بنابراين در برابر خشونت‌هاي دنياي امروز هنوز هم مي‌توان از روش‌هاي مهرورزانه گاندي استفاده كرد. بيگدلي با اشاره به تغييرات نظام بين‌الملل و روابط حاكم بر آن و از هم گسيخته شدن نظم بين‌المللي معتقد است از برجسته‌ترين ويژگي‌هاي گاندي رفتار بدون خشونت او، تقبيح افراط‌گرايي و انتقامجويي در رسيدن به اهداف سياسي بود. چنين شعارها و رفتارهايي از سوي رهبران تا قبل از اين سابقه نداشت. يعني گاندي بنيان يك تفكر سياسي را گذاشت كه امروز به نتيجه رسيده است. او اعتقاد دارد كه در حال حاضر نمي‌توان تاثير آموزه‌هاي گاندي را كاملا رد يا تاييد كرد. ضيمران اما با تاكيد بر عدم تناسب آموزه‌هاي گاندي با خشونت‌هاي بي‌حد و حصر جهان امروز، معتقد است روش‌هاي گاندي در جوامعي كاربرد دارد كه در‌ آن گروهي ويژه حقوق ساير افراد را زيرپا مي‌گذارند، بنابراين در يك جامعه منظم اين يك راه هموار براي مقابله با اين عده است اما در برابر گروه‌هايي كه جز زبان شمشير، توپ، تفنگ، تانك و انواع خشونت‌ها زباني را نمي‌فهمد نمي‌توان بر روش‌هاي مسالمت‌آميز تاكيد كرد.

ايمان گاندي با تواضع همراه بود

هوشنگ   ماهرويان٭

گاندي يكي از نخستين رهبران اعتراض مردم در برابر استعمار بود كه با افراط و خشونت ورزيدن مخالفت مي‌كرد و استفاده از روش‌هاي خشونت‌آميز به خصوص در قرن بيستم كه سركوب و اعدام كردن از روش‌هاي معمول بود، در اعتقاد و روش‌هاي گاندي جايي نداشت. در واقع گاندي از مهرورزي صحبت مي‌كرد. پس از پيروزي انقلاب هند در برهه‌هايي از زمان كه مسلمانان و بوداييان با يكديگر اختلاف پيدا كرده و با يكديگر به جنگ پرداخته بودند گاندي براي ايجاد وحدت بين آنها به مدت يك ماه روزه گرفت و اعلام كرد كه آنقدر روزه مي‌گيرد و به نخوردن غذا ادامه مي‌دهد تا بميرد. نمايندگاني از هر دو گروه به او مراجعه كرده و به اشتباه خود اعتراف كردند و به او اطمينان دادند كه ديگر رفتارشان را ادامه نخواهند داد. گاندي مشكلات موجود را با خشونت حل نمي‌كرد در صورتي‌كه بيشتر انقلاب‌هاي قرن بيستم با خشونت انجام شده بود. مثل انقلاب 1917 كه توسط لنين در شوروي رخ داد و انقلاب‌هاي بعد از آن. رهبران اين انقلاب‌ها به طور مطلق بد نبودند، به طور مثال پل پوت كه از جمعيت هفت ميليون نفري كامبوج يك و نيم ميليون نفر را به قتل رساند فرد آرمان‌خواهي بود اما اعتقاد داشت كه پول را بايد از بين برد و همه افراد بايد به روستاها بازگردند چرا كه شهرها پايگاه‌هاي امپرياليسم هستند. بعد هم خود را از استالين و مائو موفق‌تر مي‌دانسته است چرا كه مي‌تواند جامعه را به سمت برابري اجتماعي ببرد، اما در مقابل جنايات وسيعي توسط او شكل گرفت. اما درباره عقايد گاندي و جانشين او نهرو موضوع تفاوت داشت و آنها آرامش، اعتدال و مهرورزي را گسترش دادند و شعارهاي تند و تيز امپرياليستي و اينكه بايد از دنيا جدا شد و دور خود را مرز كشيد در اعتقادات آنها جايي نداشت. اوايل قرن بيستم دو راه پيش روي كشورها وجود داشت؛ يكي راهي بود كه ژاپن انتخاب كرد و در تعامل با دنيا پيشرفت كرد و جزو كشورهاي بسيار پيشرفته قرار گرفت و ديگري راهي كه از انقلاب 1917 شروع شد و برنامه‌هاي اصلي آن هم كتاب «امپرياليسم، آخرين مرحله سرمايه‌داري» لنين بود. گروه دوم هر جريان خارجي را به عنوان امپرياليسم و عامل آن نفي مي‌كرد و گروه اول برخلاف آنها تلاش مي‌كردند مدرنيته و تكنولوژي مدرن را بياموزند و نتيجه آن هم پيشرفته شدن آنها شد. گاندي و هند هم با جمعيت زياد خود به طور عملي راهي را به جهانيان نشان مي‌دهند كه در آن خشونت نفي مي‌شود. در دنياي امروز كه خشونت به طور گسترده وجود دارد سخن گفتن از مهرورزي و عدم انتقامجويي و گسترش آنها مي‌تواند بر منزوي كردن و پايان دادن به خشونت‌هاي فجيعي كه در اطراف‌مان وجود دارد تاثيرگذار باشد. جهان امروز بيشتر از قبل به افرادي مثل ماندلا، نهرو و گاندي نياز دارد. خاطرم هست كه در در دهه 40 و در دوران دانشجويي‌ اگر كسي از گاندي مي‌گفت مورد تمسخر قرار مي‌گرفت كه با وجود مائو و لنين نبايد از گاندي حرف زد اما امروز شعارهاي گاندي از مهم‌ترين شعارهاست. در زمان گاندي گفتمان مسلط مطرح در سطح جهاني، اعتقادات شديد چپ بود كه از ديكتاتوري پرولتاريا و مباحث مشابه سخن مي‌راند، اما گاندي در همان زمان گفتماني را مطرح كرد كه كاملا در مقابل گفتمان چپ قرار مي‌گرفت. بدون شك گفتماني كه استبداد و خشونت به همراه داشته باشد خود را داناي مطلق نيز مي‌پندارد، به طور مثال افرادي مثل استالين و پل پوت معتقد هستند كه تمام حقيقت در دستان آنها است و اين را از لنين آموخته بودند كه گفته بود شناخت من رونماي راستين واقعيت است و ساير شناخت‌ها را متعلق به دشمنان طبقاتي خود مي‌دانست. اين شناخت وقتي در راس حاكميت قرار مي‌گيرد به طور طبيعي خشونت را نيز به دنبال خود مي‌آورد اما شناخت گاندي با فروتني همراه است. او نگاهي نسبي به جهان دارد و معتقد است شناخت او حقيقت مطلق نيست. ايمان گاندي ايماني است كه در آن تواضع وجود دارد. در برابر تفكرات و اديان ديگر سر فرود مي‌آورد و اعتقاد دارد هركسي آزاد است به شيوه خود خدا را بپرستد و اصراري بر اين ندارد كه حتما شيوه او بهترين راه خداپرستي است. به همين دليل، مي‌توان گفت امروز وجود اين همه اديان مختلف- بيش از 200 مذهب- در هند كه برادرانه در كنار هم زندگي مي‌كنند يادگار آموزه‌هاي گاندي است. به طور مثال در اين كشور وقتي مسلمانان در سويي در حال ذبح كردن گاو هستند در سوي ديگر گاوپرستان با ديدن اين صحنه تنها سر برمي‌گردانند و رد مي‌شوند. اين تنوع ديني و آرامش موجود در هند را در حيطه جامعه‌شناسي مي‌توان به عنوان يك الگو در نظر گرفت. روش‌هايي كه جهان در قرن بيستم به خود ديد روش‌هاي خشني بود كه آموزه‌هاي گاندي در برابر آنها قرار مي‌گرفت. در جهان امروز در برابر روش‌هاي خشونت آميزي كه فاندامنتاليسم، طالبان، داعش، بوكوحرام و امثال اينها به كار گرفته‌اند مي‌توان از روش‌هاي مهرورزانه گاندي بهره برد تا از گسترش اين گروه‌ها و شكل‌گيري گروه‌ها و خشونت‌هاي جديد جلوگيري كرد. با توجه به اين نكته و رفتارهايي كه از اين گروه‌ها سر مي‌زند مي‌توان گفت مسائل جهان امروز بي‌شباهت به مسائل جهان در زمان گاندي نيست پس به كارگيري روش‌ها و شعارهاي او همچنان مي‌تواند براي ايجاد صلح و آرامش جهاني ثمربخش باشد.
٭  پژوهشگر


گاندي فرزند زمان خويش نبود

علي بيگدلي ٭

در انگلستان در حدود 20 يا 30 سال پيش كتابي با عنوان «گاندي فرزند اشتباه زمان» توسط لوييز فيشر منتشر شد كه در آن بيان شده بود گاندي فرزند زمانه خويش نبود. به اين معنا كه در آن دوران براي نخستين بار بود كه در يك كشور فردي در مقام رهبر رفتار‌هاي خشونت‌آميز را در پيش نگرفت بلكه روش‌هاي خشن و افراطي را تقبيح كرد. تا آن زمان در ميان رهبراني كه براي مبارزه با استعمار روش‌هاي مختلفي را به كار مي‌بردند اين نخستين‌بار بود كه رهبري، بنيان رفتار خشونت‌آميز را در احقاق حقوق جامعه از ذهن خود خارج كرده و ثابت كرد كه رفتارهاي افراطي به جايي نخواهند رسيد و بايد از وسايل، امكانات و شيوه‌هايي استفاده كرد كه دنيا آنها را بپذيرد و آينده بر آنها صحه بگذارد. مي‌توان گفت از برجسته‌ترين ويژگي‌هاي گاندي رفتار بدون خشونت او، تقبيح افراط‌گرايي و انتقام‌جويي در رسيدن به اهداف سياسي بود. چنين شعارها و رفتارهايي از سوي رهبران تا قبل از اين سابقه نداشت. يعني گاندي بنيان يك تفكر سياسي را گذاشت كه امروز به نتيجه رسيده است و در حال حاضر رييس‌جمهور ما هم از همين شيوه و جريان فكري در جهاني كه رفته‌رفته از صلح و آشتي و انسانيت فاصله مي‌گيرد پيروي مي‌كند. در قرن بيستم دنيا با افراط و خشونت روبه‌رو است ولي گاندي در سال 1947 اعلام مي‌كند كه به كار بردن شيوه‌هاي افراطي راه چاره نيست و بر اساس همين ديدگاه سياسي توانست موفق شده و تاثيرگذار باشد. به همين دليل هم بود كه شخصيت‌هاي سياسي زيادي از آموزه‌هاي او براي مبارزه با استعمار استفاده كردند و همچنان گاندي بر سينه تاريخ مي‌درخشد. زمان گاندي، يعني بعد از جنگ دوم جهاني امواج استعماري براي تغيير شرايط بين‌المللي هر روز از دامنه بيشتري برخوردار مي‌شد يعني تنها گاندي نبود كه به مبارزه با استعمار برخاسته بود اما تنها او بود كه از روش‌هايي غيرخشونت‌آميز براي تغيير شرايط نامطلوب استفاده مي‌كرد. حتي در همان زمان خيلي‌ها او را مذمت مي‌كردند كه شيوه مبارزاتي‌اش به نتيجه نخواهد رسيد اما مي‌بينيم كه به خاطر همين شيوه بود كه بالاخره تلاش‌هاي او به ثمر نشست. به دليل همين تفاوت در ديدگاه‌ها و روش‌هاي گاندي با سايريني كه اقتضائات زمانه خود را نمي‌فهميدند و ظرفيت تشخيص‌شان به اندازه توان درك گاندي از شرايط نبود مي‌بينيم كه اقدام به ترور او كردند. گاندي در اجراي شيوه‌هاي مسالمت‌آميز خود بين پيروان هيچ‌يك از اديان به طور مثال مسلمانان و بوداييان تفاوتي قايل نمي‌شد، به همين دليل هم بود كه يك جوان متعصب بودايي در نهايت او را ترور كرد. به اين دليل كه گاندي بسيار جلوتر از زمان خود حركت مي‌كرد ولي به هر حال به نتيجه مطلوب خود رسيد، اگرچه زنده نماند تا جشن استقلال هند را ببيند.
شرايط جامعه جهاني در حال حاضر تغييرات زيادي را نسبت به آن دوران تجربه كرده است. نظريه‌هاي ناظر بر روابط بين‌الملل بيان مي‌كنند كه نظام بين‌المللي هر چند وقت يك‌بار دستخوش تغيير مي‌شود. در واقع جنگ اول و دوم جهاني موجبات تغييراتي در نظام بين‌المللي را به وجود آوردند. مي‌توان گفت در زمان نزديك به ما نيز حادثه 11 سپتامبر در امريكا، اين تغيير را ايجاد كرد و تمام چارچوب‌هاي بين‌المللي را به هم ريخت. حادثه 11 سپتامبر عوارض ناگواري را در رشد خشونت در عرصه بين‌الملل ايجاد كرد و بهانه‌اي براي اشغال افغانستان و عراق به دست امريكاييان داد تا در كنار ايجاد پايگاه‌هاي نظامي و ايجاد وضعيت سياسي- امنيتي جديد در منطقه نظم خاورميانه را به هم‌بريزند. محصول تمام اين نابساماني‌ها يك ايده شوم بود به نام تروريسم كه در حال حاضر دنيا را به مقابله وا داشته است. بنابراين شرايط امروز دنيا كاملا تغيير كرده، مرزها به هم ريخته، نوعي بي‌اخلاقي و يك حس انتقامجويي گسترش يافته است بدون اينكه مشخص شود گروه‌هايي كه دست به خشونت مي‌زنند چه انتظاري از دنيا دارند. با رواج رفتار‌هاي خشونت‌آميز و رفتارهاي انسان قرن بيست و يكم، جامعه جهاني متاسفانه هر روز بيش از پيش در حال فاصله گرفتن از اهداف و فرديت انساني است. در دنياي كنوني شاهد هستيم كه همه دنيا و اروپا داد از مبارزه با خشونت و افراطي‌گري مي‌زنند و اما بعد همه آنها خود دست به رفتارهاي متقابل مي‌زنند و در بروز رفتارهاي خشونت‌آميز تا حدي دخيل هستند. يعني يك انتقامجويي افراط‌گرايانه بر روابط بين‌المللي ناظر شده است كه با ناديده گرفتن يك ايدئولوژي ديني كه انصاف را رعايت مي‌كند، متاسفانه باعث به وجود آمدن ايدئولوژي‌هاي مذهبي افراط‌گرايي شد كه آشفتگي‌هاي فكري و سياسي را سبب مي‌شود. به همين دليل شاهد هستيم كه جهان هر روز بيشتر در اين حس انتقامجويي غوطه‌ور مي‌شود. بنابراين با توجه به شرايط دشوار كنوني نمي‌توان راجع به موثر بودن به كار‌گيري آموزه‌ها و روش‌هاي گاندي در دنياي امروز قضاوت محكمي را ارايه كرد.
٭پژوهشگر و استاد دانشگاه

 

آموزه‌هاي گاندي در جهان امروز كاربردي ندارد

محمد  ضيمران٭

مهانداس كارامچاند گاندي در سال 1869 ميلادي در دوران سلطه امپراتوري بريتانيا بر هندوستان، به دنيا آمد. يكي از رويكردهايي كه گاندي به زندگي داشت حالت زهد و پرهيزگاري بود كه جزيي از تربيت فرهنگي او به حساب مي‌آمد. او بيش از اندازه بر نيروهاي دروني خود كار كرده و احاطه خاصي بر نفسانياتش داشت و اين اراده محكم با توجه به وضعيت هندوستان و تجربيات گاندي باعث شد كه او يك سلسله دريافت‌هاي عرفاني نيز داشته باشد. حتي پس از مدتي به انجمن گياهخواران ملحق شد و گوشتخواري را براي هميشه كنار گذاشت. بعدها نيز به انجمن فلاسفه الهيات ملحق شد؛ انجمني عرفاني كه در سال 1875 در انگلستان تاسيس شده بود و او هم با عضويت در آن براي مدت‌ها مطالعات بسيار دقيقي راجع به ادبيات هندو و بودايي انجام داد. اين فعاليت‌ها در زندگي گاندي نقش بسيار كليدي را ايفا كرد. البته گاندي مدتي را هم در آفريقاي جنوبي سپري كرده بود. در آن زمان آفريقاي جنوبي از سرزمين‌هاي تحت نظارت و قيموميت انگلستان بوده و تعداد زيادي از هندي‌ها و به خصوص مسلمانان ثروتمند در آفريقاي جنوبي زندگي مي‌كردند. گاندي نيز زندگي در آفريقا را براي مدتي انتخاب كرده بود، اقليت هندي مقيم آفريقاي جنوبي هم او را به عنوان وكيل خود برگزيده بودند و اين يك تجربه بسيار مهم در زندگي گاندي به شمار مي‌آمد. در سال 1893 تا 1914 به عضويت جنبش حقوق مدني آفريقاي جنوبي درآمد كه در اين دوران چندين بار بازداشت شد و تحت فشارهاي سياسي زيادي قرار گرفت، ليكن تجربه‌هاي سياسي او در فعاليت‌هاي حقوق بشري آفريقاي جنوبي بود كه با تكنيك‌هاي خاصي كه به همراه داشت بعدها در رهاسازي هند از چنگال استعمار بيگانه تا حد زيادي به او كمك كرد. در واقع گاندي در مبارزه با استعمار و تبعيض نژادي روش مقاومت منفي را انتخاب كرده بود. او معتقد بود نمي‌توان در برابر نيروهاي قاهر استعماري از روش‌هاي خشونت‌آميز و مسلحانه استفاده كرد و بهترين راه مقابله با آنها توسل به مقاومت منفي است كه دستاويزي براي حمله به مبارزان سياسي- اجتماعي به آنها نمي‌دهد. گاندي كوشيد اقليت‌هاي ديني را با هم آشتي دهد، به همين دليل همه اقليت‌ها او را رهبر خود مي‌دانستند و اين يك ويژگي كليدي براي او بود كه هيچگاه جنبه فرقه‌گرايانه به خود نگرفت. حتي انگليسي‌ها نيز مقهور شخصيت و روش‌هاي گاندي شده بودند و در برابر او بهانه‌اي براي پيشگيري از فعاليت‌هايش پيدا نمي‌كردند. مي‌توان گفت در فعاليت‌هاي مبارزاتي به ويژه جنبش‌هاي ضد نژادپرستي بسياري افراد از جمله مارتين لوتركينگ و نلسون ماندلا تحت تاثير آموزه‌هاي گاندي قرار گرفتند و به موفقيت نيز دست يافتند. گاندي براي سايرين راهي را هموار كرد و در اين راه براي بسياري از جوامع تحت سلطه، در تامين حقوق بشر، آزادي و برابري سرمشق شد. بزرگ‌ترين اسلحه گاندي مقاومت صلح آميز و به دور از خشونتي بود كه در مقابل راج بريتانيا آن را به كار گرفت و به همين دليل در ميان هندوها و مسلمانان محبوبيت ويژه‌اي پيدا كرد. مي‌توان گفت در بخشي از زمان روش‌هاي گاندي در دنياي امروز كاربرد بيشتري داشت چراكه ابزارهايي كه نيروهاي قاهر از آنها استفاده مي‌كردند بسيار پيچيده‌تر و خشن‌تر بود تا جايي كه هرگونه مبارزه مسلحانه را به بن‌بست مي‌كشاند. بنابراين كساني مثل ماندلا در آفريقا و لوتركينگ در امريكا با آموزه‌هايي كه از گاندي فراگرفته بودند براي از بين بردن تبعيض نژادي راه را هموار كردند. البته اين را هم بايد اضافه كرد كه در حال حاضر در چارچوبي متفاوت و در برابر گروه‌هايي مثل داعش، القاعده و... كه به طور كلي ابزارشان كشتار و استفاده از خشونت به فجيع‌ترين شكل آن است ديگر نمي‌توان از رويكردها و آموزه‌هاي گاندي بهره‌مند شد، به دليل اينكه تناسبي بين خشونت بي‌حد و حصري كه اين گروه‌ها اعمال مي‌كنند با روش‌هاي مهرورزانه گاندي وجود ندارد. اين روش‌ها در جوامعي كاربرد دارد كه در آن گروهي ويژه حقوق ساير افراد را زيرپا مي‌گذارند، بنابراين در يك جامعه منظم اين يك راه هموار براي مقابله با آن عده است اما در برابر گروه‌هايي كه جز زبان شمشير، توپ، تفنگ، تانگ و انواع خشونت‌ها زباني را نمي‌فهمند نمي‌توان بر روش‌هاي مسالمت‌آميز تاكيد كرد. در اينجا بايد از روش‌هاي ديگري استفاده كرد و سيستم‌هاي منظمي بايد عليه چنين گروه‌هايي قيام كنند. در واقع امكان نتيجه دادن روش مقاومت منفي در اينجا كم و حتي نزديك به صفر است. البته برخي معتقدند كه اگر همه دنيا به اين روش‌ متوسل شوند اين گروه‌ها منزوي و مقهور مي‌شوند اما مشخص نيست كه اين تاكتيك در برابر چنين گروه‌هاي بهيمي و جانورصفتي تا چه حد پاسخگو باشد.
٭ استاد دانشگاه هنر

جامعه‌ای که خود را حقیر و مظلوم می‌پندارد پیروز نخواهد شد

محمد بقايي ماكان٭

گاندی در تاریخ چهره‌های برجسته بشری، از شمار کسانی است که باید او را در ردیف عارفان قرار داد. هرچند که تعریف دقیق اصطلاح عرفان با دیگر فعالیت‌های او تطابق ندارد ولی در مجموع، آنچه در شخصیت او می‌یابیم با بسیاری از آموزه‌های عرفانی شرق قابل تطبیق است. گاندی را در واقع باید نخستین کسی دانست که مفهوم ستیزیدن با مخالف را به صورتی متمدنانه تعریف و مطرح کرد. به عقیده او، اگر زمانه با تو نمی‌سازد راهش این نیست که تو با زمانه بستیزی بلکه طریق درست این است که این ستیزه از طریق مسالمت‌جویانه و با روش محبت‌آمیز باشد.

 

ماهاتمـا   گانــدي:

   اگر فقط يك‌بار حضور خدا را بپذيريد، هرگز به ضرورت دعا و نيايش شك نخواهيد كرد.
   من از گناه بدم مي‌آيد نه از گناهكار.
   براي كسي كه انديشه عدم خشونت را در خود پرورده تمام عالم يك خانواده است. نه ترسي به دل دارد و نه كسي از او مي‌ترسد.
   تواضع يعني تحمل رنج و زحمتي مداوم در راه خدمت به بشريت، خداوند هميشه حاضر و ناظر است.
   كتاب‌ها در بهترين صورت خود مي‌توانند فقط وسيله كمك باشند و اغلب هم موجب مزاحمت مي‌شوند.
   نبايد دانه‌اي برنج يا تكه‌اي كاغذ را به هدر دهيد، وقت‌تان را نيز. وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلكه متعلق به ملت است و ما امانتداراني هستيم كه بايد به بهترين نحو از آن بهره بگيريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون