راهبرد انديشه عدم خشونت گاندي
آيت وكيليان
كنترل هند بر شبه قاره هند در اوايل قرن هفده و توسط كمپاني هند شرقي آغاز شد. اين كمپاني بعدها به عامل دولت بريتانيا تبديل شد و هند بهطور مستقيم به سيطره بريتانيا درآمد. دولت استعماري بريتانيا براي كنترل و اداره هند بر نخبگان و سربازان هندي متكي بود. گاندي سه كمپين مختلف را در راستاي جنبش استقلال هند دنبال كرد. عدم همكاري در سالهاي 1919تا 1922، جنبش نافرماني مدني و نمك ساتياگراها از 1930 تا 1931 و جنبش «هند را ترك كنيد» از 1940 تا 1942 پيش از اين كمپينها را به راه انداخت. او در انگلستان حقوق خوانده بود و 20 سال را در آفريقاي جنوبي گذرانده و با نژاد پرستي آشكار آشنا شده بود. نهضت ضد آپارتايد آفريقا مبارزاني بدون خشونت بودند، استراتژي كه بعدها گاندي آن را تنها روش مبارزه با استعمارگران در پيش گرفت. كنگره ملي هند طرح گاندي براي استقلال كامل را در اجلاس سالانه 1929 تصويب كرد و قول مقاومت مدني به شرط استقلال را داد. 26 ژانويه 1930 كنگره ملي روز استقلال را جشن گرفت و گاندي سرگرم اصلاح برنامه براي اعلام رسمي استقلال بود. او تصميم گرفت كارزاري با كنش نافرماني مدني سامان دهد كه ماليات بر نمك بريتانيا را نيز شامل ميشود. ماليات بر نمك يك مساله سياسي بود و تاثير زيادي بر زندگي شخصي همه هنديان به ويژه فقرا داشت. نمك لازمه زندگي بود و ماليات بستن بر آن به تكبر سياسي انگليسيها تعبير شد. دوم مارچ 1930، گاندي نامهاي به فرماندار كل، لرد اروين نوشت. گاندي نوشت كه اگر درخواستهاي يازدهگانه مربوط به ماليات بر نمك، واگذاري اراضي، سطح مخارج نظامي و نرخ تبديل ارز و تعرفه بر لباسهاي خارجي ظرف 10 روز عملي نشود، دعوت به نافرماني مدني را به اجرا خواهد گذاشت. نامه خطاب به «دوست» نوشته شده بود و طوري به دست فرماندار كل رسيد كه موضوع هنديها عليه انگليسيها مطرح نشود و مساله حالت خصمانهاي نگيرد. كارزار مقاومت مدني طوري طراحي شده بود كه طيف وسيعي از مخاطبان از جمله طبقات درگير جامعه مدني هند را در بر بگيرد. اما اين حركت افسران انگليسي، جوانان تندرو و در جنبش آزاديخواهي كه به دنبال خشونت ورزي بودند و چند نخبه اقتصادي هند كه با استقلال هند موافق نبودند را نيز در بر ميگرفت. ده روز بعد يعني در 12 مارس 1930، گاندي به همراه 78 تن از اعضاي ashram راهپيمايي 390 كيلومتري از بسرماتي گجرات به سوي دهكده ساحلي دندي را آغاز كرد. گروههاي عظيم مردمي از وي استقبال كردند. برخي از آنها به راهپيمايي پيوستند. گاندي پيام استقلال را به گوش مردم عادي ميرساند. از بيعدالتي در ماليات نمك ميگفت و بر لزوم ريسندگي براي تحريم صنعت نساجي بريتانيا كه هسته اصلي بهرهكشي امپراتوري بريتانيا از هند بود، تاكيد ميكرد. در مورد تاثيرگذاري انديشه عدم خشونت گاندي در ساير نقاط جهان و جنبشهاي مسالمت جويانه مدني نبايد به لغزشهاي تحليلي دچار شد. در هر جامعهاي با توجه به ويژگيهاي خاص آن جامعه مبارزات آزاديخواهانه شكل ميگيرند. استراتژي عدم خشونت گاندي را بايد در دو حوزه نظري و عملي تحليل كرد: حوزه نظري؛ بسياري از آزاديخواهان و مساواتطلبان حقوق اجتماعي در مبارزات خود از انديشه عدم خشونت گاندي متاثر شدهاند. جنبش سياهان امريكا به رهبري مارتين لوتركينگ، جنبش ضد آپارتايد (تبعيض نژادي) آفريقاي جنوبي به رهبري نلسون ماندلا، جنبش كارگري لهستان به رهبري والسا، جنبش دموكراسيخواهي آنگ سان سوچي در ميانمار در ميان حلقه متصلب حاكميت ميليتاريستي، جنبش استقلالطلبانه دالايي لامه در تبت و... همه الهام گرفته از انديشه عدم خشونت گاندي هستند. حوزه عملي؛ انديشه عدم خشونت گاندي در حوزه عمل در داخل هند نتوانست از خشونت جلوگيري كند. قتل خود گاندي توسط يك هندو خود مصداق عيني اين مدعاست. خشونت بين هندوها و مسلمانان تشديد پيدا كرده بود و هرآن قرباني ميگرفت. بشريت برخلاف نظر گاندي كه تساهل سياسي ومدني را به عنوان مشي مبارزه خود برگزيده بود، به خشونتهاي وحشيانه دست ميزند و اعمال خشونتهاي صورت گرفته هميشه با توجيهي ايدئولوژيك همراه بوده است. پيوند بين قدرت و خشونت ناگسستني است و صاحبان قدرت براي حفظ و تثبيت حكومت خود به خشونت روي ميآورند. در مقابل اين قربانيان خشونت بودهاند كه از استراتژي عدم خشونت و مبارزه مدني استفاده كردهاند. گاندي به انديشه عدم خشونت اعتقادي راسخ داشت و از اين مشي سوءاستفاده نميكرد. گاندي در زندگي شخصي و اجتماعياش اخلاقي زيست كرد. مطالعات تطبيقي گاندي و آگاهياش از جوهره اديان وسيع بوده است. اين انديشه با متون عرفاني هندي موسوم به «بهگود كپتا» ارتباط وسيقي داشته است. مضمون اين متن در انديشه گاندي، قانون نانوشته عشق و محبت بود. اين مسائل شايبهاي را در ذهن هر انساني متبادر ميسازد كه گاندي انديشهاي ناسيوناليستي داشته است. آنچه در مشي مبارزاتي و مشي عدم خشونت گاندي در برابر استعمار بريتانيا ديده شد، در واقع امر يك ناسيوناليسم خاص هندي بود كه گاندي با به كارگيري آن توانست پايههاي مستحكم استعمار را متزلزل ساخته و به آن پايان بخشد. اعتقادات گاندي بر برابري حقوق انسانها متمركز شده بود. گاندي آن سان كه از برابري سخن ميگفت؛ بدون ترديد از مرزهاي هند عبور كرده ودر قالب انديشههاي انديشههاي اينترناسيوناليستي محتوا ميگيرد. مليگرايي كه گاندي به آن دامن زد بر مبناي ارزشهاي مشترك بين شهروندان هندي بود. ميتوان گفت كه ناسيوناليسمي كه جوامع را به خودي و غير خودي تفكيك كند، در انديشه گاندي جايگاهي نداشت. كارزار، استقلال يا حتي امتيازات بزرگي به همراه نداشت. اما الهام بخش مردم هند بود و همانطور كه جواهر لعل نهرو ميگويد كه توفانش روستاها را درنورديد و سبب شد مردم هند براي نخستين بار به هند يك پارچه فكر كنند. ساتياگراها از سركوب رژيم در امان نبودند. اما زدنها، زنداني كردنها و شكنجهها در انگلستان و چه در عرصه بينالمللي شكل بزرگي براي اعتبار امپراتوري بريتانيا را به وجود آورد وقتي هند بالاخره در 15 آگوست 1947 به استقلال رسيد. محققان و بسياري از مردم هند از جنبش نمك ساتياگراها تحت عنوان نقطه بزرگي در مبارزات براي استقلال هند ياد كردند.