اين چهار درصد لعنتي
سيد علي ميرفتاح
من هم با اين تقسيمبندي موافقم كه يك جمعيت چهار درصدي پدر نودوشش درصد مردم را درآوردهاند، سيري ندارند، ولكن معامله نيستند، به هيچ چيزي و هيچ كسي هم رحم نميكنند. اگر فضاي سبز اين مملكت از بين رفته بابت طمع همين چهار درصد است. اگر تا سينهكش كوه، برج ساختهاند و زمين فروختهاند، همين چهار درصد اين كار را كردهاند. اگر «برند»هاي اسم و رسمدار بازار اين مملكت را قبضه كردهاند و پدر توليد داخلي را درآوردهاند، همه را همين چهار درصد كردهاند. شهر را خوردهاند، املاك را خوردهاند، جنگل را خوردهاند، حتي كوه را هم اگر مسوولان عاليمقام به داد نرسيده بودند، خورده بودند و يك آب هم روش. اينها سرمايه دارند اما به هيچوجه حاضر نيستند سرمايهشان را به زحمت و خطر بيندازند و خيري به غير برسانند. نه كارخانه ميسازند، نه توليدي ميزنند، نه كسي را سركار ميبرند و نه اصلا جز جمع مال و عدد كاري ميكنند. كاري كه ميكنند اين است كه حالا كه پول دارند، قدرت هم پيدا كنند و زر خود را با زور و تزوير همراه سازند... گرفتاري ما با اين چهار درصد فقط اين نيست كه بر شريانهاي اقتصادي دست يافتهاند و كاسبيشان را رونق دادهاند. مشكل اقتصادي و مالي جدي است اما مشكل ما با اينها فراتر از اقتصادي است. بدتر از همه اين است كه اينها براي قدرتمندتر شدنشان به عقيده و سياست و ايده و آرمان ما هم كار دارند و ميخواهند كه سايه نحس خود را روي همهچيز بيندازند. اگر به جيب ما بسنده ميكردند ميشد به يك طريقي با ايشان كنار آمد. اما لاكردارها قانع نيستند و تا همه اموال اين مملكت را يك جا به اسم خود سند نزنند ول كن نيستند. بحث دارا و ندار نيست. آدرس غلط ندهيد. بحث شمال شهر و جنوب شهر نيست. بحث بالا و پايين نيست. اتفاقا خطرناكترين پروژه همين است كه طبقات مردم را روبهروي هم قرار دهند و تخم كينه و نقار را بين آحاد ملت بپراكنند. قبلا هم خيليها تلاش كردند كه مردم را از چشم هم بيندازند. اتفاقا انحراف واقعي از آنجا شروع ميشود كه ضعفا و فقرا گمان كنند گرفتاريشان ريشه در طبقه مرفه دارد و بايد كه با آنها دربيفتند. بحث حرامخواري و رانتخواري را با چيزي كه ميگويم خلط نكنيد. پولدار و بيپول هر دو ايرانياند و مستضعف و مرفه هر دو شهروندان اين كشورند و صاحب حق. البته دمِ آنها كه اهل مواسات و مهربانياند گرم. خيليها هستند كه چون دستشان به دهنشان ميرسد، هواي بقيه را هم دارند. اجرهم عندالله... كسي حق ندارد طبقات مردم را رو در روي هم قرار دهد و ملت را به جان هم بيندازد. بحث آن چهار درصد فراتر از دارايي و برخورداري است. آنها همانطوري كه يكي از كانديداها گفت بقيه را گروگان گرفتهاند، و درصددند تا آزادي و قدرت تصميم و حق انتخاب را از ايشان بگيرند. قصه اينجاست كه تا اين چهار درصد نتوانند قدرت همهجانبه داشته باشند، نميتوانند سهمشان را از اموال كشور بالا ببرند. اگر ميبينيد در دولتي ارز دارو و درمان را ميدهند و پورشه و بيامو وارد ميكنند به خاطر همين نفوذ فوقالعادهاي است كه چهاردرصد كذايي پيدا كردهاند. اگر ميبينيد اين همه كارخانه را تعطيل كردند و به جايش سير و دسته بيل از چين آوردند دليلش همين نفوذ چهار درصد در بدنه اجرايي است؛ همان بدنهاي كه حتي به ساحل درياي خزر رحم نكرد. همان بدنهاي كه پول نفت را روي دريا سرگردان كرد. همان بدنهاي كه به اسم دور زدن تحريمها دارايي ملت را سند زد به اسم آن چهار درصد. همان بدنهاي كه پاي برندهاي خوش آب و رنگ را به كشور باز كرد. همان بدنهاي كه به اسم پروژههاي عمراني، قراردادهاي كلاني با آن چهار درصد بست كه هوش از سر آدم ميپراند. همان بدنهاي كه اگر عقلاي نظام به داد نرسيده بودند معلوم نبود براي اين كشور چه خواب و خيالي بافتهاند. همان بدنهاي كه كشور را گرفتار تحريم كردند و دمار از روزگار همه درآورند. همان بدنهاي كه دارايي ملت را به اسم يارانه بين مردم تقسيم كردند و سنگي به چاه انداختند كه حالاحالاها نميشود درش آورد... اما آن چهار درصد ولكن نيستند و از چنين لقمه شيرين و چربي به هيچ قيمت حاضر نيستند كه بگذرند. به اسمهاي مختلف، اما به همان رسمهاي سابق آمدهاند تا دوباره همهچيز را به همان مداري برگردانند كه با بدبختي از آن دور شديم.