ادامهاز صفحه اول
برخي كانديداها انگار اقتصاد را به شوخي گرفتهاند
براي تامين اين مقدار فرصت شغلي، سرمايهگذاري توسط چه كسي صورت ميگيرد و منابعش از كجا تامين ميشود؟ آيا سيستم بانكي ميخواهد چنين پرداختي كند؟ در حالي كه قدرت تسهيلاتدهي و شرايط موجود بر سيستم بانكي مشخص است و نميشود ناگهان قدرت تسهيلات دادن را دو برابر كرد. علم اقتصاد علم درصد است، نه چندبرابر كردن، در اقتصاد ما از درصدها حرف ميزنيم و ميگوييم چند درصد رشد بايد ايجاد شود، كسي كه ميگويد شغل را چند برابر ميكنم، الفباي اقتصاد را بلد نيست و اگر بلد است، در همين گام اول از صداقت لازم برخوردار نيست كه چنين وعدههايي ميدهد. اقتصاد علم كمي است، درآمد، اشتغال، سرمايهگذاري عدد و رقم دارد و بر مبناي مكانيزمهاي خاص خودش كار ميكند. ادعاي افزايش ۲۵ درصد رشد اقتصادي كشور ظرف مدت كوتاهي، مسخره كردن علم اقتصاد است، آنچه در اين دوره از انتخابات مشاهده ميشود، البته در دورههاي قبل هم وجود داشته، اما اينبار افراد بسيار بيمحاباتر صحبت ميكنند اين است كه بدون هرگونه محاسبهاي علم اقتصاد را به سخره گرفتند. تاكنون مشخص شده در هر كدام از مراكز پتروشيمي چقدر شغل ايجاد شده است. اينكه كسي بگويد ما ميتوانيم ۲۰ برابر معمول در حوزه پتروشيمي اشتغال ايجاد كنيم، بيتوجهي به علم اقتصاد است. اقتصاد قاعده كن فيكون ندارد، سازوكارهاي خودش را دارد و فرمانپذير نيست، اينطور نيست كه كسي بخواهد اقتصاد را فرماندهي كند. دولت بايد اشتغال ايجاد كند. سالانه يك ورودي به بازار كار داريم كه از آن به عنوان جمعيت آماده به كار ياد ميكنيم. اين جمعيت هر سال اضافه ميشود و دولت بايد بتواند براي فعاليتهاي مختلف خودش امكان ايجاد شغل فراهم كند، اگر كمتر از اين جمعيت آماده به كار باشد مقدار بيكاري باز هم افزايش پيدا ميكند. اين واقعيتهاي اقتصاد است. دولت يازدهم هم به جز ايجاد اشتغال، افزايش سرمايهگذاري و آواربرداري از تخريبهايي كه همفكران و همراهان برخي از اين كانديداها داشتند، كار ديگري انجام نداده است. اقتصاددانان كشور لازم است به اين موارد براي صيانت از علم اقتصاد وارد ميدان شوند، چون به نظر چيزي كه امروز مورد هجمه، بيتوجهي و اهانت قرار ميگيرد علم اقتصاد است. در اين دوره از انتخابات مظلوميتي مضاعف به علم اقتصاد تحميل ميشود و بايد آن را نجات داد.
صداي پاي دوم خرداد ميآيد
معامله روي كشتي در وسط اقيانوسها و زير سايه دزدان دريايي بود! به جاي بودجه دادن به نيروي انتظامي نفت دادن به آنها بود !ميدان داري چين در اقتصاد كشور بود! استقبال از انزواي بينالمللي بود!
حالا هم ديگري آمده است و با كمال صراحت همان مقدمهها و پيش زمينهها را وسط ميكشد و قدري رنگ و لعاب ميدهد و همانگونه شعار ما ميتوانيم سر ميدهد! چگونه ميشود در دنيا ماجراجويي كرد و سخنان تند و بيپايه و بهانهساز گفت و انتظار ورود سرمايهها را داشت؟ چگونه ميشود در داخل دانشجويان را ستارهدار كرد، روزنامهها را زير فشار قرار داد، با ناهنجاريها آمرانه و نه كارشناسانه برخورد كرد و هركس را به تفاوت سليقهاي از انقلاب و اسلام راند و گفتوگو را به سخره گرفت و با همه اين احوال از انسجام و وحدت دروني دم زد؟ اصلاحات طرفدار واقعبيني، خردگرايي، پاكدستي واقعي، آرامش، اعتماد جدي به مردم، استفاده از تجربههاي بشري، تعامل با دنيا، مبارزه با خرافهگرايي و تحجر و تنگ نظري، استقلال از همه قدرتهاي جهاني، صدا و سيماي عاقل، اقتصاد شفاف، حمايت از محرومين از طريق تامين اجتماعي، مبارزه بدون تفاوت با همه مفاسد اقتصادي، روزنامهها و شبكههاي اجتماعي آزاد و اخلاقگرا و قدرداني از شخصيتهاي سرمايهاي كشور و مدد جستن از آنها براي رفع مشكلات و نه محدوديت براي آنهاست. وقتي موضوع اين باشد و صورت مساله در انتخابات، انتخاب بين اين مسائل باشد پاسخ هر شهروند و روستايي دلسوز روشن و قاطع است. براي همين هم صداي پاي دوم خرداد ميآيد.