پادشاه پاسبان درويش است
ابراهيم عمران
با احتساب اينكه جناب روحاني پيروز و منتخب دوباره و «تكراري» مردم شد؛ البته نه از تكرارهاي آزگار كه از تكرارهاي ماندگار؛ سخني با ايشان داشته باشيم به صواب و ثواب خواهد بود.
در موسم و كارزار تبليغاتي به ويژه هفته پاياني نگرشي در مردم شكل گرفت كه ادامه اين دولت به «اميد» و بهروزي بيشتر مردم خواهد انجاميد و همين مردم نيز بيچشمداشتي نه بسان گروههاي سياسي، بيآلايش دست به تبليغ چهره به چهره و با روشهاي گوناگوني زدند. رانندهاي كه اگر طي ماههاي سال و روزهاي آن، اگر پول خوردش را جور نميكردي، كلي جرو بحث ميداشت با مسافر، بيانتظاري از مسافرانش ميخواست طي مسير با او به صحبت بنشينند كه چرا قصد راي ندادن دارند؟ و در اين مسير پولي هم نپردازند يا كارگر روز مزدي كه از نقطه محروم مرزي در سر چهارراه با همگنانش، جدل داشت كه براي ما در اين زمان ركورد و وضع نامناسب اقتصادي، ادامه دولت روحاني
بهتر است.
يا روزنامه فروشي كه هر چند باتيترهاي برخي روزنامههاي مخالف، وسوسه ميشد كه آخر هفته با روحاني خداحافظي كند و «رييسي جمهوري» جديد را انتخاب كند؛ به مشتريانش ميگفت از من دكهدار روزنامه ميشنويد به روحاني راي بدهيد تا همين چند تا روزنامه روزانهام را نيز بتوانم بفروشم و فقط نبينم مردمي را كه فقط تيتر خوان شدند و بس... آري جدا از كار تشكيلاتي كه جاي خاص خود دارد؛ هر چند در اعتداليون و اصلاحطلبان، از تشكيلات منسجم براي عامه و بدنه زير متوسط خبري نيست؛ و تا حدودي اين قشر نه از روي عمد ولي از روي غفلت، فراموش شدهاند؛ بايد بدنه و توده فراموش شده را جدي گرفت حتي جديتر از تحريميان كه اگر نباشند اين قشر، كار اين عده نيز در بزنگاه ثمر نخواهد داشت. حال كه اين دولت چهار سال بايد باشد؛ از همين حالا بايد براي طي اين چهار سال ارتباط با اقشاري از اين دست بيشتر شود و فقط گاه انتخاب به اين جماعت نينديشيم كه پادشه «پاسبان» درويش است.