نقش سرنوشتساز شخصيتهاي مستقل و كنشگر
حسين ميرزانيا
معلم فعال رسانهاي
سوت پايان دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري نواخته شد و بدين ترتيب دكتر حسن روحاني بار ديگر به رياستجمهوري ايران برگزيده شد.
اين انتخابات به دو دليل از اهميت ويژهاي برخورداربود: نخست اينكه سرنوشت برجام كه حاصل يك توافق ملي و بينالمللي بود و ارتباط مستقيمي با نان و آب و امنيت مردم داشت به اين انتخابات گره خورده بود و ديگر آنكه رقيب مقابل رييسجمهور مستقر در يك هماوردي آشكار حامل تفكري «پوپوليستي و اقتدارگرايانه» بود.
از اين رو مردم و روشنفكران و طبقه متوسط جامعه ايراني در يك ائتلافي نانوشته در شهر و روستا به جنبش درآمدند تا مانع از ربوده شدن آرامش و امنيت نسبي فعلي شوند و در نهايت هم موفق به حفظ دستاوردهاي انتخابات سال 92 شدند.
در فقدان وجود احزاب و اصناف و اتحاديهها و نهادهاي مدني قدرتمند، اين «فرديت و شخصيت مستقل و كنشگر» ايراني بود كه توانست با ابزار شبكههاي اجتماعي به هم متصل شده و يك صدا خواستار حضور همه در روز موعود 29 ارديبهشت شود.
حضور مداوم و خستگيناپذير در شبكههاي اجتماعي، گفتوگوهاي دو نفره و چند نفره چهره به چهره، ارتباط با اقوام و خويشاوندان و همكاران و دوستان و اطرافيان و حتي گپ دونفره در داخل تاكسي و اتوبوس و فروشگاه خريد، تا رهگذران، همه و همه باعث شكلگيري بسيج ملي براي انتخابات شد.
در روز 29 ارديبهشت پيرزني را مشاهده كردم كه از اقدام داوطلبانه و بي چشمداشت خود در پخش شكلات ميان مردم با تصويري از روحاني جهت تبليغ به راي ميگفت و از سوي ديگر پيرمردي خميده با عمل جراحي كه با وجود مشقت راه، خودرا به حوزه پرازدحام رايگيري رسانده بود و دردمندانه از سختي ايستادن سرصف ميگفت و اصرار بر حق راي و انتخابي كه ميخواهد بكند داشت.
همبستگي ملي در سه انتخابات سالهاي 92، 94 و 96 كه از پس سال سخت و سنگين 88 شكل گرفت و به ويژه در انتخابات اخير فقدان پدر معنوي اعتدال جامعه ايراني را اميدوار به گذار از مرحله «قهرمانخواهي و پدرسالاري» به سوي خوداتكايي و اعتماد به نفس و هويتيابي نويني كرده است كه اين هويت بايد در ظرف زمانه خود شكل بگيرد.
در اين ميانه، جامعه فرهنگيان نيز خوش درخشيدند بهرغم تمامي مشكلات و ضعفها و محروميتها و انتقادات بحقي كه به نظام آموزش و پرورش و حقوق قانوني خود دارند با هوشياري و درايت و خردورزي و خودآگاهي و شعور ملي خود در اين صحنه حاضر شدند و بارديگر به دولتها ثابت كردند كه به ياري معلمان محتاجند به ويژه آنكه طرح سازمان يافته جعليات مربوط به «سند 2030» كه با حقارتبارترين، توهينآميزترين و رذيلانهترين شكلي قصد شكستن آراي روحاني و ربودن راي مردم را داشت با تلاش فداكارانه معلمان شكست خورد و دولت دوازدهم را بيش از گذشته و دوچندان مديون خود ساخت.
شوق وطن و حفظ آرامش و تداوم صلح باعث شده بود بسياري همچون خود به جلوي درب مساجد و مدارس پرازدحام و شلوغ مراجعه كنيم و مردم رابه حوزههاي خلوتتر راهنمايي كنيم و يا با مامورين انتظامي در حفظ نظم همكاري كرده و با خواهش از آنان بخواهيم با پذيرفتن شناسنامه مراجعه كنندگان باعث ايجاد انگيزه در رايدهندگان شده تا خستگي، آنان را از راي دادن منصرف نكند.
بيشك از فرداي انتخابات فرهنگيان پيگير مطالبات بحق خود از دولت برآمده از راي خودشان خواهند بود و دولت دكترروحاني بايد به نحو شايستهاي قدردان اين فداكاري صادقانه ملي باشد تا راه اصلاح و تدبير و خرد براي دوره پس از 1400 نيز زنده و راهگشا باشد.
براي پيگيري اين مطالبات ملي و متاخر تاريخي، فرهنگيان بايد در قالب نهادهاي صنفي و تشكلهاي فرهنگي و رسانهاي اقدام كنند بدون آنكه در دام پوپوليسم راست بيفتند.
اين انتخابات بارديگر اثبات كرد كه فرهنگيان مطالبات خودرا به طور مستمر و به دور از افراط و تفريط و حفظ اصول و منافع ملي و خواستههاي دموكراتيك پيگيري ميكنند و مغلوب رهزن مسموم و خطرناك «نااميدي و يأس» نميشوند.