كمال خرازي:
بهدنبال راهحلهاي سياسي در منطقه باشيم تا به امنيت جهاني كمك كنيم
گروه سياسي| رييس شوراي راهبردي روابط خارجي در كنفرانسي با موضوع همكاريهاي ضدتروريستي ضمن بررسي علايم و دلايل ريشهاي پديده تروريستي گفت: ايران در رابطه با بحرانها در منطقه و اقدامات تروريستي به ويژه در مورد سوريه پيشنهادهايي ارايه كرده است ولي متاسفانه بعضي از كشورهاي منطقه به هيچوجه آمادگي گفتوگو و ايجاد آرامش در منطقه را ندارند. به گزارش ايسنا، جملههاي كليدي اظهارات سيد كمال خرازي به شرح زير است:
عكسالعمل تند امريكا به اين حادثه به ويژه با دخالت مستقيم و گسترده نظامي در افغانستان و پس از آن تسخير عراق، هر چند در كوتاهمدت اين گروههاي تروريستي بنيادگرا را عقب راند، ولي اين گروههاي سلفي در پيشروي مجدد خود، با خشونتي فراتر از گذشته به فعاليت خود ادامه دادند. حتي گروههاي ديگري از دل آنها بيرون آمدند كه دولت اسلامي عراق و شامات يا داعش، قدرتمندترين آنها به حساب ميآيد. موفقيتهاي اوليه داعش به گروههاي همفكر در مناطق مختلف جغرافيايي جهان روحيهاي تازه بخشيد، بهطوري كه به تحريك بيشتر گروههايي همچون بوكوحرام در آفريقا، جبهه التحرير در آسياي مركزي و جنوب روسيه، گروه ابوسياف در فيليپين و دهها گروه ديگر انجاميد. حملات مستقيم نظامي امريكا به افغانستان و به ويژه عراق، فضاي بهتري را براي گروههاي تروريستي سلفي به وجود آورد كه توانستند به جمعآوري نيرو و خشونتهاي گسترده دست بزنند.
بعد از فروپاشي رژيم صدام و گسترش بيثباتي در عراق زمان زيادي طول نكشيد كه انقلابهاي عربي آغاز شد و با دخالت عربستان در مصر و كودتا ناكام ماند. انقلابهاي عربي بهانهاي براي دخالت كشورهاي منطقه در امور داخلي برخي از كشورها شد. كشورهاي جنوبي خليج فارس به رهبري عربستان و كشورهاي غربي به رهبري امريكا همان اشتباهي را كه در افغانستان مرتكب شدند در سوريه، بحرين و يمن نيز تكرار كردند.
متاسفانه بعضي از كشورهاي منطقه خاورميانه از اين گروههاي تروريستي به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف خود در منطقه بهره ميگيرند. غرب نيز با دخالتهاي نظامي خود چه در عراق و چه در سوريه و ليبي فضاهاي گستردهاي را براي فعاليت گروههاي تروريستي به وجود آورده است. هرچند گروه داعش اخيراً با شكستهاي پي در پي مواجه شده است، ولي با وجود از دست دادن زمين، به آموزش، تجهيز و تحريك هواداران خود در كشورهاي ديگر براي انجام عمليات تروريستي، ادامه ميدهد.
دخالت قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي براي تغيير نظامها در منطقه، نه تنها فرصت تغييرات سياسي مناسب را از مردم منطقه گرفت، بلكه در بعضي از كشورها همچون سوريه، ليبي، عراق و يمن چنان بيثباتي، ناامني، آوارگي گسترده و فقر و گرسنگي را به وجود آورد كه بعيد است چشمانداز اميدواركنندهاي در كوتاهمدت و حتي ميان مدت براي اين كشورها متصور باشد. واقعيت اين است كه ساختارهاي سياسي در بعضي كشورهاي عرب جنوب خليج فارس به نحوي است كه از توليدات فكري آنها چيزي جز گروههايي همچون داعش، القاعده، بوكوحرام و مشابه آن بيرون نخواهد آمد.
اين گروهها محصول افراطگرايي مذهبي همچون وهابيگري و نوعي از حاكميت قبيلهاي است. تزريق اين تفكرات توسط علماي تندرو سلفي در مساجد و پشتيباني مالي از جواناني كه به جز گروه مذهبي خود، بقيه پيروان مذاهب و اديان را كافر ميدانند و بايد گردن زده شوند، دورنماي اميدبخشي از پايان اين خشونتها ارايه نميدهد. اين روند حتي با آوردن طلبههايي از كشورهاي مسلمان و غيرمسلمان به مدينه و تعليم آنها در دانشگاه آن شهر مقدس و اعزام مجدد طلبهها به كشورهاي خود براي ترويج وهابيت هنوز ادامه دارد و يكي از دلايل ترويج افراط گرايي در ديگر كشورها حضور همين افراد و تبليغات آنها در مساجد است.
عمليات تروريستي اين سالها كه با نام اسلام نيز صورت ميگيرد، هيچ ارتباطي با دين مبين اسلام ندارد. جا دارد در اينجا اشاره به بخشي از سخنان نخست وزير بريتانيا پس از عمليات تروريستي منچستر و لندن بنمايم. وي ميگويد آنچه كه گروههاي تروريستي به آن اعتقاد دارند هيچ شباهتي به عقايد مسلمانان در سراسر دنيا ندارد و مانند ساير سازمانهاي تروريستي، آنها موجب مرگ هزاران نفر از شهروندان مسلمان نيز شدهاند. اين ايدئولوژي نفرت انگيز، هيچ ربطي به خود اسلام ندارد و توسط اكثريت پرقدرت مسلمانان در انگلستان و سراسر دنيا رد شده است. اسلام دين صلح است.
منطقه خاورميانه چندين سال است كه با پيچيدهترين و سختترين بحرانهاي ژئوپولتيكي به خاطر دخالتهاي بيمورد و تندروي يك مذهب خاص مواجه شده است. بدون توجه به ريشه اين بحرانها بيثباتي در منطقه و جهان متوقف نخواهد شد و احتمالاً كشورهاي ديگري را هم در بر ميگيرد. در ماههاي اخير با كوچ داعش به افغانستان بخشي از نا آراميها را به شمال شبه قاره هند منتقل كردهاند كه ممكن است به كشورهاي حوزه پيراموني افغانستان و حتي شرق آسيا نيز كشيده شود.
در هر حوزه جغرافيايي يا منطقه جغرافيايي مسائل و تنشهاي بين كشورهاي آن منطقه بايد بدون دخالت قدرتهاي فرامنطقهاي و توسط كشورهاي همان منطقه حل و فصل شود. سازمان ملل ميتواند به اين پروسه كمك كند. مداخله نظامي براي ساقط كردن نظامها حتي اگر نظامهاي غيردموكراتيك باشد راهحل مناسبي نخواهد بود، همچنانكه امروزه در يمن، ليبي، عراق افغانستان و سوريه شاهد نتايج آن هستيم.
خاورميانه با مشكلات جدي به ويژه از نقطه نظر اقتصادي و ساختارهاي سياسي روبروست. فائق آمدن بر اين مشكلات سخت خواهد بود مگر اينكه با مشاركت جمعي و گفتوگوهاي چند جانبه براي آن راهحلي يافت. همانطوري كه اشاره شد بايد با رويكردي جديد نسبت به مقوله امنيت خاورميانه پرداخت تا به يك نظام منطقهاي فراگير دست يافت.
امنيت منطقه خاورميانه بدون خاتمه يافتن بحران فلسطين قابل حل نيست. بايد راهي براي احقاق حقوق مردم فلسطين كه از سال 1948 ميلادي تاكنون تحت فشارهاي طاقتفرساي اسراييل قرار دارند پيدا كرد. راهحل درست مراجعه به آراي عمومي و تشكيل يك دولت دموكراتيك متشكل از مسلمانان، مسيحيان و يهوديان بومي اين سرزمين است.
لازم است بهدنبال راهحلهاي سياسي در منطقه باشيم تا به امنيت جهاني و ريشهكن شدن تروريسم كمك كنيم. بحرانهاي عراق، سوريه، يمن، افغانستان، ليبي و بحرين راهحل سياسي دارد و بايد كمك كرد كه مردم اين كشورها خود از طريق دموكراسي به راهحل درست برسند. كشور من ايران بهدنبال يك راهحل سياسي در اين كشورهاست.
امروزه متاسفانه دولت جديد امريكا با اخاذي از بعضي كشورهاي جنوبي خليج فارس اجازه ميدهد آنها به اعمال خود در جهت بيثباتي در منطقه و دخالت در كشورهاي بحران زده با ارسال پول و اسلحه ادامه دهند. در واقع امريكا كشور سعودي را به مزدوري در خاورميانه تبديل ميكند كه براي ايجاد بيثباتي دست بازتري پيدا ميكند و اين امر به گسترش تروريسم كمك ميكند. شما به خوبي ميدانيد كه 15 نفر از هواپيماربايان يازده سپتامبر از اتباع سعودي بودند و كنگره امريكا در گزارش محرمانه 28 صفحهاي خود بر اين ادعا مهر تاييد زد ولي تعجبانگيز است كه چرا دولتمردان امريكا منافع و امنيت ملي خود را فداي مسائل مادي ميكنند. اگر اين روند و تفكر ادامه داشته باشد ما چگونه ميتوانيم بر اين تروريسم بيرحم غلبه كنيم و چگونه كشورهاي فرومانده در منطقه به ثبات خواهند رسيد.
برخلاف عربستان سعودي كه ميلياردها دلار به صورت بيحساب هزينه ترويج ايران هراسي ميكند تا اذهان را از صادرات جهاني خود يعني وهابيت و ايدئولوژي افراطي القاعده، داعش، بوكوحرام و هر گروه تروريستي ويرانگر از شهرهاي اروپايي گرفته تا مسكو و تهران و بغداد منحرف سازد، ايران بهطور جدي از قربانيان افراطگري به ويژه در عراق و سوريه حمايت ميكند و با تروريسم ميجنگد. كشور من در رابطه با اين بحرانها به ويژه در مورد سوريه پيشنهادهايي ارايه كرده است ولي متاسفانه بعضي از كشورهاي منطقه به هيچوجه آمادگي گفتوگو و ايجاد آرامش در منطقه را ندارند.