اشتباه بود، اما كسي باور نكرد
نازنين متيننيا
كمي بعد از اشتباهي كه صدا و سيما درباره صحبتهاي رييسجمهور داشت و به جاي واژه «دعوت» در جمله «من چندبار براي مسووليتهايي به قوه قضاييه دعوت شدم...» از واژه «احضار» استفاده شده بود، اشتباه تازهتري رخ داد؛ چهارشنبه شب، مخاطبان برنامه خبر ساعت 19 شبكه يك، در صفحه تلويزيون ديدند كه محمد جواد ظريف به عنوان وزير امور خارجه امريكا در زيرنويس خبر، معرفي ميشود. كمي بعد از اين اتفاق، حسن شمشادي، خبرنگار صدا و سيما در اينستاگرام خود از اين اتفاق عكس گرفت، منتشر كرد و نوشت: «اشتباه و خطا در هر كاري پيش مياد، حتي بارها، حتي هر روز و هر شب، حتي در رسانه ملي... اما در اين سطح ديگه واقعا نوبره.» به فاصله كوتاهي عكس در شبكههاي مجازي همخوان شد و كمي بعدتر حسامالدين آشنا، مشاور رييسجمهور در فضاي مجازي نوشت: «اميدوارم قصدي در كار نبوده باشد و دوستان سريعا و رسما عذرخواهي كنند و به فرد خاطي هم تذكر جدي داده شود».
روز پنجشنبه و در ميانه برنامههاي عزاداري در شبكه اصفهان هم اتفاق ديگري رخ داد؛ دوربين بدون هماهنگي با مجري به استوديو بازگشت و مخاطبان ديدند كه يك نفر پشت صحنه با مجري شوخي ميكند و مجري با لباس عزا و برنامه مربوط به عزاداري ميخندد. به اين ترتيب ماجرا ابعاد وسيعتري گرفت از يك اشتباه حرفهاي تبديل به مسالهاي براي شك و ترديدهاي سياسي شد. بياعتمادي عميق شده اين سالها نسبت به رسانه ملي هم به كمك اين اتفاق آمد تا درصد كمي از مخاطباني كه در معرض اين خبر قرار گرفتند، بپذيرند كه اين اشتباه يك اشتباه سهوي بوده و اتفاقي كه ممكن است در هر شبكه خبري تلويزيوني رخ دهد و مشابه آن در رسانههاي مكتوب هم وجود دارد. همين كه وزير امور خارجه كشورمان، وزير امور خارجه امريكا ناميده شده بود، براي مخاطب بياعتماد به رسانه ملي كه در سالهاي اخير نه تنها تلاشي براي جلب اعتماد مخاطبان نداشته كه حتي برعكس، در مسير متفاوت براساس سليقهاي خاص حركت كرده، حتي توضيح كارشناسها و اساتيد حوزه رسانه هم، تاثير چنداني نداشت. همان اتفاقي كه سالهاي سال است كارشناسهاي رسانه به صدا و سيما هشدار ميدهند و از عواقب بياعتمادي مخاطب به بزرگترين و رسميترين رسانه ايران ميگويند، عاقبت رسانه ملي را هم گرفتار كرد. در حالي كه اگر مخاطب عادي در گروههاي رسانهاي و پاي حرفهاي اساتيد اين حوزه مينشست، متوجه ميشد كه از منظر رسانهاي چنين اتفاقهايي محال نيست و هميشه هم از سر سياستورزي و رقابت سياسي نيست. گاهي اشتباه اتفاق ميافتد و بهترين برخورد با آن پذيرش است و نه «بزرگنمايي» كه ممكن است تبعات ديگري داشته باشد. اما پذيرش چنين مبحث و حرفهايي فقط در جمعهاي رسانهاي ممكن است كه آشنايي با اين حرفه، مشكلات و اشتباههاي گهگداري آن دارند. اما مخاطب در نقطه ديگر اين ميدان و روبهروي صدا و سيما ايستاد. پذيرشي درباره اشتباه سهوي وجود نداشت و در تمام اين ماجراها به همان اندازه كه اهالي رسانه تلاش كردند تا شفافيت ايجاد كنند، هيچكدام از مديران رسانه ملي درباره اين اتفاق و اشتباهها صحبتي نكردند و حتي توجهي هم به آن درخواست عذرخواهي آشنا نكردند. رسانه ملي براي بار ديگر ترجيح داد كه سكوت پيشه كند و توضيحي به مخاطب ندهد؛ مانند هميشه كه نه تنها در برنامهسازي و جهتگيريهاي مختلف اجتماعي و سياسي و حتي فرهنگي در نقطه مقابل جمعيت اكثريتي است، اينبار هم در همان نقطه ايستاد و نگاهي به اتفاق رخ داده و تصوري كه اين بياعتماد از رسانه ملي ساخته، نينداخت. مانند هميشه و در اكثريت ماجراهايي از اين دست، باز هم اين ماجرا مثل هميشه رخ داد؛ رسانه ملي و اكثريتي از مخاطب در مقابل يكديگر ايستادند و بازهم نگراني اصلي از آن كارشناسان علوم ارتباطات و رسانه و علوم اجتماعي شد. كارشناساني كه معتقدند رسانه ملي بايد همراه با مخاطب پيش رود تا ديوار بياعتماديها در جامعه كمرنگ شود و به وقت نياز داريم تا بتوانيم از بازوي فرهنگساز قدرتمند اين رسانه استفاده كنيم.