درباره نارنجي وفادار
علي عالي
بسياري از فوتبالدوستان ايراني مهدي ابطحي را با وحدت، اصغر حاجيلو را با استقلال، محمد پنجعلي را با پرسپوليس و ابراهيم صادقي را با سايپا بهخاطر دارند. بازيكناني كه تا روز آخر در باشگاههايشان ماندند. زندگي را با باشگاه گره زدند. سمبلهاي وفاداري در فوتبال ايران. خصوصيتي كه اين روزها در فوتبال ايران رنگ باخته است و بهندرت بازيكني را وفادار به يك پيراهن ميبينيم. حتي در فوتبال حرفهاي نشده فوتبال ايران هم همپا با فوتبال حرفهاي دنيا، بازيكنان به آيندهشان فكر ميكنند و وفاداري چندان جايگاهي ندارد. چند روز پيش اتفاقي خوب در فوتبال ايران افتاد كه رسانهها كمتر به آن پرداختند. تقدير از يك عمر فعاليت ابراهيم صادقي در باشگاه سايپا. ابراهيم صادقي كه لقب نارنجي وفادار را به خود اختصاص داده از سال 1378 در سايپا بازي ميكرد و 16 سال به پيراهن اين باشگاه وفادار ماند، آن هم در حالي كه بارها با پيشنهادهايي از سوي تيمهاي مطرح پايتخت مواجه بود. آنهم در فوتبالي كه اگر از بازيكنان بخواهيد مادامالعمر در باشگاهي بمانند، ميخندند و از كنارتان رد ميشوند. در دنياي كنوني باتوجه به افزايش رقم قرارداد بازيكنان و رقابت سرسختانه باشگاهها براي جذب ستارهها، دوام طولانيمدت در يك باشگاه و دادن پاسخ منفي به تيمهاي خواهان، اتفاقي است كه كمتر ميافتد. تعداد بازيكناني كه به يك باشگاه سالها وفادار ميمانند، بسيار كم است. در فوتبالي كه فرهنگسازي، محلي از اعراب ندارد، ميتوان وفاداري يك بازيكن به باشگاه را الگو قرار داد. ميتوان اين نقطه قوت را پررنگتر كرد. چنين بازيكناني اعتبار و آبروي فوتبال هستند. مثل توتي در ايتاليا. مثل پويول در اسپانيا. اينها بخشي از «اخلاق» در فوتبال هستند كه رابطه مستقيمي با مديريت دارد. در دنيا هم همين طور است. بررسي سيستمهاي پيشرفته مديريتي دنيا نشان ميدهد اخلاق اصل اوليه مديريت است. اماوقتي در فوتبال اصل برنامهريزي و مديريت وجود ندارد، نميتوان توقع اخلاق داشت. نميتوان توقع تكثير صادقيها داشت. نميتوان اميد به ساخته شدن بازيكنان اخلاقي داشت.