• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3879 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۳ مرداد

خروج امريكا از برجام؛ ناشي‌گري سياسي و ممنوعيت حقوقي

محسن بهاروند ديپلمات و كارشناس حقوق بين‌الملل

 


اين روزها زمزمه‌هاي زيادي در مورد خروج امريكا از برجام به گوش مي‌رسد. تحليل‌هاي متعددي در اين خصوص صورت گرفته است و جاي تحليل‌هاي بيشتر و مفصل‌تر هم وجود دارد. در اين نوشته مختصر من به يك نكته سياسي و يك نكته حقوقي در دو بخش جداگانه اشاره مي‌كنم. از بعد سياسي تازه‌كار بودن و عدم عقلانيت لازم در راس قدرت امريكا يكي از مشكلات اساسي است و از بعد حقوقي به‌نظر من خروج امريكا از برجام نقض حقوق بين‌الملل و نقض قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد خواهد بود. امريكا حتي در صورت خروج از برجام طبق قطعنامه شورا و طبق حقوق بين‌الملل حق خروج يا تخريب و تضعيف برجام را ندارد. هر اقدامي در اين راستا نقض قانون بوده و خودسرانه است و البته به زيان منافع امريكا نيز خواهد بود. در بيش از دو دهه زندگي حرفه‌اي در حوزه ديپلماسي و حقوق بين‌الملل انسان‌هاي بزرگ و كوچك بسياري را ديده‌ام. همچنين با سياستمداران تازه‌كار يا باتجربه و پخته زيادي در اين عرصه نيز هم‌سخن شده‌ام. شايد خود نيز مراحلي از اين دوران را طي كرده يا در بعضي مراحل اين سير طبيعي قرار دارم. اصولا در بين ديپلمات‌ها معمول است كه اتفاقات مضحك دوران ناپختگي خود را با دوستان صميمي مرور مي‌كنند و به آنها مي‌خندند. اما بي‌تجربگي در مراحل طبيعي يك حرفه با ناپختگي سياستمداران بلندپايه كه مي‌تواند تاثيرات پيش‌بيني نشده‌اي براي همگان به بار آورد متفاوت و خطرناك است. به‌صورت كلي مي‌توان گفت سياستمداران بي‌تجربه و ناپخته به خصوص كساني كه در علوم انساني نيز تحصيلات مناسبي نداشته‌اند حداقل به‌طور همزمان داراي چهار ويژگي اصلي مشترك هستند كه بر آن هم اصرار دارند.
اول. آنها واكنش‌هايي غريزي و هيجاني دارند همچنين از سياستمدار سلف خود و تصميمات او معمولا تنفر دارند. آنها كوچك‌ترين سهمي از خرد و آينده‌نگري براي مسوول پيشين خود قايل نيستند و سعي مي‌كنند ثابت كنند كه مجبور هستند وقت خود و كشور را صرف اين كنند كه خرابكاري‌هاي افراد قبل از خود را ترميم كنند. ولي در واقع اين آنها هستند كه خرابه‌اي به فرد بعد از خود واگذار خواهند كرد.
دوم. آنها معمولا قاعده بازي را نمي‌دانند و اگر هم بدانند آن را بي‌مورد و دست و پا گير مي‌دانند و آن را رعايت نمي‌كنند. نمي‌دانم خواننده اين سطور چقدر با بازي شطرنج آشنا است. ارتباط و تعامل با سياستمداران تازه‌كار و هيجاني مانند بازي با يك شطرنج باز كاملا تازه‌كار است. او آنقدر اتفاقي و پر خطر مهره‌هاي خود را حركت مي‌دهد كه طرف مقابلش مات‌و‌مبهوت مانده و سعي مي‌كند به بهانه‌اي بازي را تمام كرده و از تماس با چنين بازيگري حتي‌المقدور دوري كند. آزار‌دهنده‌تر اين است كه چنين بازيگري گاهي به موفقيت‌هايي هم دست مي‌يابد و براي اطرافيان رجز خواني هم مي‌كند.
سوم. سياستمداران تازه‌كار اصولا كشفيات زيادي دارند. اما ممكن است اين به اصطلاح كشفيات از نظر او از مدت‌ها قبل حتي گاهي از پيش از ميلاد مسيح تا همين ساعت فعلي موضوع بحث فلاسفه، حقوقدانان و سياستمداران بوده باشد، فقط او نمي‌داند و فكر مي‌كند مطلب جديدي كشف كرده است كه ديگران كاملا در مورد آن غافل بوده‌اند. كم نيستند سياستمداراني كه به ناگاه قصد مي‌كنند كل نظام بين‌الملل را ساده‌لوحانه به چالش بكشند چون اصولا سودي در اينگونه تعاملات در جلوي چشم ظاهربين آنها قرار نمي‌گيرد. به همين رييس‌جمهور امريكا نگاه كنيد. به تازگي اصرار دارد كه ايران به روح برجام پايبند نيست. من مطمئن هستم ايشان نخستين بار كمتر از يك ماه است كه چنين مفهومي را از اعضاي تيمش شنيده است و فكر مي‌كند مفهوم جديدي كشف كرده است كه با آن مي‌توان ايران را محكوم كرد. اگر اينطور نبود اينقدر سطحي و مضحك به اين مساله حقوق معاهداتي اصرار نمي‌كرد. اصولا كسي كه كمترين احترامي به مفاد روشن يك توافق قايل نيست و به صراحت آن را معاهده‌اي احمقانه مي‌داند كه قصد دارد به زودي از آن خارج ‌شود، چطور مي‌تواند طرف مقابل خود را به نقض روح آن معاهده محكوم كند كه اثبات نيازمند يك فرآيند قانوني پيچيده است؟
چهارم. سياستمداران تازه‌كار بيش از اندازه تحت تاثير دوستان، خويشاوندان و اطرافيان نزديك خود هستند.
من اين چهار مشخصه را براي تطبيق مصنوعي با رييس‌جمهور امريكا ننوشتم. اينها محصول يك تفكر طولاني است. اما رييس‌جمهور امريكا به طرز بارزي علاوه بر ويژگي‌هاي مخصوص خود، از اين چهار ويژگي هم به‌شدت برخوردار است. رييس‌جمهور امريكا خواهد فهميد و اميدوارم قبل از اينكه دير بشود، بفهمد كه سياست خارجي ظاهري ساده و باطني به‌شدت پيچيده دارد. او بايد بداند كه ميزان خصومت پيشينيان او كمتر از خصومت او با كشوري چون ايران نبوده است و اگر مي‌توانستند مدت طولاني پيش از او برنامه صلح‌آميز هسته‌اي ايران و حتي كل ايران را نابود مي‌كردند. امريكا كشور قدرتمندي است ولي اين قدرتمندي به معني غير قابل آسيب پذير بودن او هم نيست. رييس‌جمهور امريكا اگر از سلف خود و رقيب سياسي خود متنفر است و قصد دارد دستاوردهاي او را نابود كند، بهتر است چنين كاري را در حوزه سياست خارجي انجام ندهد چون منطق سياست خارجي و حقوق بين‌الملل با سياست بازي داخلي كشورها متفاوت است. حقوق بين‌الملل نسبت به تغيير دولت‌ها و مقامات اجرايي در داخل كشورها خنثي و بي‌تفاوت است و اصل را بر تداوم و عدم تغيير تعهدات مي‌داند. اصل و اساس همه تعهدات بين‌المللي وفاي به عهد است. رييس‌جمهور امريكا كه فردي تاجر است بايد بيش از هر كس درك كند كه معامله، معامله است و نمي‌توان به هر بهانه‌اي آن را بر هم زد. با توجه به قدرت و اهميت امريكا در نظام بين‌الملل حركات رييس‌جمهور اين كشور مي‌تواند فاجعه‌اي جبران‌ناپذير در جهان به بار آورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون