• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3901 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۹ شهريور

هر كسي كو دور ماند از اصل خويش

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

عيد غدير را نقطه عزيمتي براي رسيدن به خط عدالتخواهي مي‌دانند كه جلوه‌گاه آن علي(ع) است. ديروز داشتم رخدادهاي اخير كه در تعارض با اين نوع نگرش بودند را در ذهنم مرور مي‌كردم. كشتار مسلمانان روهينگيا در ميانمار و انكار اين نسل‌كشي از سوي رهبري كه خودش قبلا قرباني ديكتاتوري در اين منطقه بوده، يكي از اين وقايع است. جالب آنكه خانم «آنگ سان سوچي» در يكي از نطق‌هاي غراي خود در گرماگرم دريافت جايزه صلح نوبل گفته بود:‌«اين قدرت نيست كه فاسد مي‌كند، بلكه ترس از دست دادن قدرت، قدرتمندان را فاسد مي‌كند.» و حالا اين گفته او در مورد خودش مصداق عيني دارد. چرا جلوس بر صندلي قدرت و زمامداري تا اين حد مي تواند انسان را در معرض آسيب‌پذيري و انحطاط اخلاقي قرار دهد؟ آيا اميرالمومنين در دوران كوتاه حكومتش، يك استثنا بود؟
از آن سو كشته شدن دو كولبر در نوار مرزي بانه دست از سرم برنمي‌دارد. آن دو جوان كه بناگزير به اين كار پر مشقت و مخاطره‌آميز رو آورده بودند، در چرخه عدالت چه جايي داشتند؟ بند 12 اصل سوم(1)و اصل بيست و هشت(2) قانون اساسي در مورد چند درصد از افراد جامعه، اجرا نشده است؟ اين عدم توازن اقتصادي و ترويج «دارندگي و برازندگي» در حوزه تبليغات شهري در سطح بزرگراه‌ها و خيابان‌ها زمينه‌ساز خروج شماري از افراد از مسير صواب و تن دادن به كارهاي خلاف و كلاهبرداري به شيوه‌هاي  جديد و حقارت‌آميز شده است. چند روز قبل در گرماي ساعت يك بعدازظهر داشتم پياده مسير خيابان بهارشيراز به سمت شريعتي را طي مي‌كردم. جواني با لباس مندرس سوار بر ويلچر از من خواست تا ويلچرش را به لحاظ نقص فني و اختلال در حركت هل بدهم تا به مقصدش در يكي از خيابان‌هاي فرعي آنجا برسد. لحن صحبت و ظاهرش به گونه‌اي بود كه دلم نيامد بهانه‌تراشي كنم و تن به خواسته‌اش ندهم. در طول مسير سر صحبت را باز كرد و گفت پانزده هزار تومان خرج تعمير ويلچرش مي‌شود. در حالي كه به نفس نفس افتاده بودم، گفتم حالا بگذار برسيم... ويلچر را نهايتا كنار پياده‌روي مشرف به خيابان شريعتي متوقف كردم و مبلغ مورد تقاضاي آن جوان را بهش دادم و خودم به سمت شمال خيابان شريعتي حركت كردم. چند قدم كه رفتم، رو برگرداندم و از پشت يك اتومبيل پارك شده جوان ويلچري را دورادور برانداز كردم. نگاهي به دوروبرش انداخت و وقتي از نبودن من مطمئن شد، خودش ويلچر را در پياده‌رو راه انداخت و به سرعت از آنجا دور شد! از رو دست خوردنم شاكي نشدم و به اين فكر نكردم كه اين جوان سياهكار روزي چقدر به اين شكل كاسب است؟ بيش از همه، از كنار آمدن  جواني در اين سن و سال با اين حقارت و مظلوم‌نمايي و دوز و كلك و زوال اخلاقي، اندوهگين شدم.
هنوز از كابوس جنايت هولناكي كه به مرگ يك زن و شوهر تحصيلكرده و فرزندشان در يكي از برج‌هاي خيابان يخچال قلهك و مرگ پدر و مادر مرد خانواده در دفتر محل كارش انجاميده، بيرون نيامده‌ام. قتل در كمال خونسردي، بدون آنكه آب از آب تكان بخورد. يادم مي‌آيد در كودكي و نوجواني، وقتي يك نفر در محله‌اي در تهران كشته مي‌شد، تا مدت‌ها اين خبر نقل محافل بود. ولي حالا قبح همه چيز ريخته شده و ديگر قتل و آدمكشي، بي‌سواد و باسواد نمي‌شناسد. همين كوچه يخچال در قلهك جزو محله‌هاي قديمي بود كه خانواده‌هاي سنتي و پايبند به اصول در آن زندگي مي‌كردند و همه يكديگر را مي‌شناختند.
اين عدم اعتدال و خشونت‌طلبي و قصاوت را بايد بحران دنياي مدرن و پرهياهوي معاصر بدانيم؟ آيا ما از اصل خود دور افتاده‌ايم و هويت انساني‌مان را از دست داده‌ايم؟ روزه و اعيادي مثل عيد غدير در اين دنياي پرخشونت و از همه رنگ، چه تعريف و جايگاهي دارد؟ يك ويترين معنوي و ميتينگ مذهبي روبنايي، بدون تاثير و تلنگري در منش و رفتار و عملكرد و شخصيت فردي واجتماعي‌مان؟ اگر «غديرخم» تصويري پررنگ و نمادين از عدالت و توازن و حق‌طلبي بوده و هست، چرا در بافت فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و رفتاري جامعه‌مان نام و نشاني از آن نيست؟

پي‌نوشت:
1- پي‌ريزي اقتصادي صحيح و عادلانه طبق ضوابط اسلامي، جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه‌هاي تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه.
2- هر كس حق دارد شغلي را كه بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست برگزيند. دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون براي همه افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساوي را براي احراز مشاغل ايجاد كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها