مسووليت شخصي در تصادفات
روزنامهاعتماد
شوراي نويسندگان
تصادف تاثربار اتوبوس حامل دانشآموزان دختر هرمزگان، اين پرسش را دوباره و چندباره طرح كرد كه تقصير اين رويداد دلخراش متوجه كيست؟ متاسفانه در رسيدگي به اين حوادث خيلي ساده ميتوان شخص و فاعل مستقيم را مقصر دانست و سيستم را تبرئه كرد. اينكه راننده، شغل رانندگي نداشته و در اصل آهنگر بوده، اينكه حرف سرپرست اردوي دانشآموزي را گوش نكرده كه جاي خود را با راننده ديگر عوض يا حداقل مدتي را استراحت كند، اينكه او به دانشآموزان گفته كه كمربند ايمني را نبندند و خلاصه اينكه احتمالا خوابش گرفته... از اين نوع دلايل براي هر رويدادي ميتوان ذكر كرد. فرض كنيم كه در جاده چالوس اتوبوس حركت كند و يكباره يك سنگ سقوط كند و اتوبوس را به دره پرت كند، اينجا هم ميتوان طبيعت را عامل دانست، ولي آيا واقعا اين توجيهات درست است؟ پاسخ اوليه اين يادداشت منفي است. زيرا نگاه موردي و جزءنگر پاسخ به اين پرسش نيست.
اجازه دهيد مثالي زده شود. اخيرا مردم ازنا نسبت به تصادفات بالا در جاده ازنا- اراك اعتراض كردند. در حالي كه اگر تصادفات رخ داده را يك به يك تجزيه و تحليل كنيم، در نهايت راننده يكي از دو طرف تصادف مقصر شناخته ميشود؛ پس چرا مردم بايد نسبت به اين وضع معترض باشند؟ پاسخ اين است كه اگر جادهاي بسازيم كه عرض آن كم باشد، شانه خاكي مناسبي نداشته باشد، ترافيك آن زياد باشد، نظارت پليس و دوربين هم در آن كم باشد، ورود و خروج از مناطق روستايي اطراف هم به آن زياد باشد، در حالي كه داراي رمپ ورودي و خروجي نباشد، در اين صورت طبيعي است كه تصادفات زياد ميشود، هرچند رانندهها مقصر مستقيم ماجرا هستند ولي اين تقصيرات در جادههاي ديگر نيز هست بدون آنكه شاهد چنين تصادفاتي باشيم.
بنابراين در سطح تحليل موردي ميتوانيم راننده يا عامل مشابه ديگري را مقصر بدانيم ولي در سطح كلي مسووليتها تغيير خواهد كرد و پاي اداره راه، پليس راه، آموزش و پرورش، نهادهاي نظارتي، نهادهاي اختصاصدهنده بودجه و... به ميان كشيده خواهد شد. هنگامي كه در يك جامعه تعداد خودرو با رقم بالايي رشد پيدا ميكند، دولت موظف است كه به هر طريقي كه ميتواند بخشي از منابع خود را صرف بهبود و توسعه راهها كند. حتي اگر بودجه ندارد؛ بايد از ماليات خودروها يا عوارض ديگر، منابع لازم را تامين و اين كار را انجام دهد.
وقتي كه گفته ميشود هزينه و بودجه لازم براي بهبود جاده ازنا- اراك و احداث زيرگذر و روگذر و برطرف كردن اشكالات هندسي نيازمند 30 ميليارد تومان بودجه است كه از سال 1390 تاكنون محقق نشده و در عين حال كساني پيدا ميشوند كه سه هزار ميليارد تومان (صد برابر بودجه مذكور) سوءاستفاده كردهاند، طبيعي است كه مردم نميپذيرند كه آن اختلاس باشد و اين كمبود بودجه نيز توجيهپذير باشد!
تا هنگامي كه براي حمل و نقل 50 دانشآموز اين امكان وجود دارد كه رانندهاي را به كار گرفت كه حتي جلوي دانشآموزان و سرپرست آنان تشويق به تخلف از قانون كند، نبايد تقصيرها را فقط به گردن راننده انداخت. اينها بدان معنا نيست كه راننده يا افراد و عوامل مستقيم، تقصيري ندارند؛ آنان هم مقصرند ولي تقصيرات اصلي متوجه امور مهمتر و نهاديتر است. ما چه آموزشي به فرزندانمان ميدهيم كه يك راننده جرات ميكند به آنان بگويد كه نياز به بستن كمربند نداريد، مگر جلوي پليس راه؟ دختر نويسنده اين يادداشت نيز دقيقا همسال آن دختراني است كه دچار تصادف شدهاند ولي اگر چند لحظه ديرتر كمربند خود را ببندم با اعتراض او مواجه ميشوم، حال مدارسي كه به اين دختران مصدوم آموزش دادهاند بايد پاسخگو باشند كه چرا و چگونه دانشآموزان را تربيت كردهاند كه از راهنماييهاي غيرقانوني راننده تبعيت كردهاند؟ و مهمتر اينكه سرپرست فقيد دانشآموزان چگونه در برابر خستگي يا رفتار غيرقانوني راننده تمكين كرده است؟ حتما ترسيده كه متهم به ترسو بودن شود؟ چه كساني مسووليتهاي او را در اين چارچوب يادآوري كردهاند؟
همانطور كه ملاحظه ميشود اين رويدادها را نميتوان صرفا به اشتباهات فردي راننده و عامل مستقيم واقعه تقليل داد. بايد از صحنه تصادف به عقب برگشت، مثل فيلمي كه به عقب برميگردد. زمينههاي شكلگيري حادثه را از روزها، ماهها و حتي سالها پيشتر از آن مرور كرد. هر حادثهاي معلول زنجيرهاي از تصميمات است. چرا در يك مقطعي سفرهاي شبانه دانشآموزان كه ممنوع بود، دوباره برقرار شد؟ علت آن چيست؟ مسووليت آن به عهده كيست و سهم اين تصميم در تصادف اخير چه اندازه است؟ چرا در سال 1390 كه اوج درآمدهاي نفتي بود و مصوب شده بود كه بودجه اصلاح نقاط حادثهخيز جاده ازنا- اراك داده شود، اختصاص نيافت؟ چه كساني در عدم انجام اين وظيفه مقصر هستند؟ يك بار و براي هميشه دور مسووليتهاي فردي را در گزارشهاي رسمي بايد خط كشيد چون عموم حوادث مقصريني مستقيم دارند كه تقصير آنان ريشه در عوامل مهمتري دارد.