پشتيبان سياسي
براي شهردارشدن نداشتم
كساني كه در چارچوب مقررات و قوانين رسمي كشور فعاليت ميكنند، بايد بتوانند رشد كنند. اما ما را با اين بحثها مواجه ميكنند تا عقب نگه داشتن زنان را توجيه كنند. حوزههايي كه اين توانمنديها را ميتوانند پوشش دهند، مثل سازمان زيباسازي شهر تهران، چند خانم در اين سازمان مدير هستند؟ چرا نبايد مدير سازمان زيباسازي يك آرشيتكت يا دكوراتور يا... زن باشد؟ زنان در حوزه مديريت شهري كجا هستند؟ اين موارد را پيش ميكشند كه ما سكوت كنيم. يك ناباوري تاريخي نسبت به زنان و توانمنديهاي زنان كه ريشههاي عميق دارد، در جامعه ما همچنان حاكم است. مهم پايداري و مداومت است، مهم خسته نشدن و مايوس نشدن است و مهم انتظار غيرواقعي نداشتن است. من فكر ميكنم ما زنان بايد اين موضوع را دنبال كنيم، به دليل اينكه اين الزام توسعه است، اگر ميخواهيم وضعيت بهبود پيدا كند، بايد نقش زنان در اين مديريتها ارتقا پيدا كند تا اين نگاه گسترش پيدا كند.
فكر ميكنيد پايتخت ايران چقدر با زنان مهربان است؟ شايد در نگاه كليتر بتوانيم بپرسيم چقدر با آدمها مهربان است و چقدر انسان در توسعه شهري ديده ميشود اما اگر بخواهيم دقيقتر نگاه كنيم با توجه به مطالعاتي كه در روند تدوين برنامهتان داشتيد، فكر ميكنيد تهران چقدر فضا براي زندگي و رفاه زنان دارد، چطور ميشود كاري كرد كه زنان در شهر تهران زندگي راحتتري داشته باشند؟
وقتي شما زنان را موجوداتي خانگي ببينيد كه فقط بايد نقشهاي خاصي را ايفا كنند مثل نقش مادري يا همسري، به اين معني كه زنان تابع هستند، تحت كنترل هستند، تحت كفالت هستند و زن در واقع در معيت مرد زندگي ميكند و تحت حمايت مرد قرار ميگيرد، وقتي اين تفكر حاكم باشد، مبلمان شهري هم بر همين اساس شكل ميگيرد و طراحي ميشود. اما اگر شما بپذيريد شمار زيادي از دختران اين شهر ممكن است ازدواج نكنند، يا مردي كنارشان نباشد كه حمايتشان كند يا شرايطي داشته باشند و مجبور باشند براي اينكه زندگي شرافتمندانهاي داشته باشند تا دير وقت كار كنند و نتوانند قبل از غروب آفتاب در خانه باشند. بايد امنيت اين فرد را حفظ كنيد. اگر اين را بپذيريم و لمس كنيم و فكر نكنيم كه حتما همه دخترها در يك سني ازدواج ميكنند و اگر شرايط يك دختر تنها را در شهري مثل تهران درك كنيم، آنگاه به اين فكر ميكنيم كه فضاهاي عمومي و مبلمان اين شهر بايد به يك شكلي تغيير كند و طراحي شود كه امنيت زنان را در تمام ساعات شبانه روز تامين كند. اين مسائل را فقط يك زن ميتواند درك كند. يك مرد نميتواند اين ناامني را درك كند. البته شايد يك مرد جامعهشناس هم كه شناخت خوبي از جامعه دارد، اين موضوع را متوجه باشد اما اين نيازمند اين است كه شما يك مساله را از زواياي مختلف ببينيد. پديده اجتماعي يك لايه نيست و يك عامل تنها بر آن تاثيرگذار نيست؛ مجموعهاي از عوامل موثر وجود دارد، چه كسي ميتواند ببيند؟
اين همان چيزي است كه از ابتدا اشاره كردم كه بايد اول از منظر علوم انساني به سراغ يك مساله برويم. دوم اينكه يك زن اين مسائل را ميبيند، زني كه خود با اين مسائل و مشكلات درگير بوده، يك مرد نميتواند چنين نا امني را درك كند. البته بسياري از مردان در جامعه نا امني را تجربه ميكنند، نميخواهم امنيت را اختصاص بدهم به زنان. اما زنان دچار آسيبپذيريهايي هستند كه بسياري از مردان دركي از آن ندارند. كساني كه اين تفكر را دارند كه زن موجودي است خانگي، هنوز هم زياد هستند. كساني كه حامي اين تفكر بسيار پر قدرت و تاريخي هستند معتقدند زن كه نبايد در خيابان باشد. اين نگاه تقسيم كرده كه حوزه عمومي متعلق به مردان است. در حالي كه تحولات جامعه ما نشان ميدهد كه اين پوسته در حال شكافته شدن است و ناگزير بايد اين تغييرها اتفاق بيفتد. اگر اين اتفاق نيفتد نتيجهاش ميشود آسيبهاي اجتماعي. در مديريتها اين بعد و اين مسائل ديده نميشود. همين ميشود كه توسعه شهري ما به شكلي دفرمه اتفاق ميافتد. فقط ظاهر تغيير ميكند. روستاها بزرگ ميشوند و شما مدنيتي نميبينيد. باز ميرسيم به اين موضوع كه مديريت زنان فقط بحث دفاع از حقوق زنان نيست؛ پيامدهاي مهمي براي آرامش، ثبات و امنيت شهر و تعادل پيدا كردن آن دارد. اين براي ما بسيار مهم است اما متاسفانه دركي از اين موضوع وجود ندارد.