رانندگي جنسيت نميشناسد
مژگان افروزي
در تمام كشورهاي جهان براي حفظ امنيت و آرامش شهر و شهروندانش قوانيني وضع ميشود كه عدم توجه به هركدام از اين قوانين با جريمههاي مختلف همراه خواهد بود. در اين ستون موارد كوچك اما موثر شهروندي را مرور ميكنيم به اميد اينكه شهروندان بهتري باشيم.
1- در ترافيك عصرگاهي ماشين جلويي كه رانندهاش خانم بود راهنماي سمت راست خود را روشن كرد. صبر كردم تا بتواند كمي سر ماشينش را به راست بچرخاند. ماشينهاي لاين كناري بيتوجه به راهنماي ماشين جلويي به مسيرشان ادامه ميدادند.
ترافيك مسيرهاي جلويي باعث توقف كامل ماشينها شد. راننده جلويي همچنان سعي داشت لاين حركتش را براي خروج از اتوبان تغيير دهد. ماشيني كنارش متوقف شد. در آن ترافيك سنگين آيينه ماشين جلويي به آيينه ماشين كناري برخورد كرد.
زن شيشه را پايين داده و با مرد حرف ميزد. از حركات دستش مشخص بود كه به قصدش براي تغيير لاين اشاره داشت. راننده كناري با عصبانيت جلوي ماشين زن پيچيد و سپر ماشين زن به لاستيك ماشين آقا برخورد كرد. آقا با عصبانيت پياده شد و سمت اتومبيل زن آمد كه «كي بهت گواهينامه داده؟ كلي به ماشينم خسارت زدي. زنگ ميزنم افسر.» صداي بوق اعتراضي تمام ماشينهاي اطراف بلند شده بود. چند آقا مداخله كردند كه تعمدا جلوي خودروي خانم پيچيدي. آقاي ميانسالي وساطت كرد. چند عابر ديگر مشغول هدايت ماشينها شدند. دو راننده منتظر رسيدن افسر راهنمايي ماندند.
يادآوري: يادمان باشد تصادف بخشي از مالكيت ماشين است. در ترافيك فشرده كه سرعت اتومبيلها كم است برخورد ماشينها خسارت خاصي به جا نميگذارد. واقعا نميتوانيم بعضي اشتباهات هم را ناديده بگيريم؟
2- بارها و بارها براي همه ما پيش آمده كه در خيابان رانندگان تاكسي كاملا ناگهاني و بدون روشن كردن راهنما يا فلاشر هركجا براي سوار و پياده كردن مسافر اقدام ميكنند.
يادآوري: درست است كه محل كار رانندگان نازنينِ تاكسي خيابان است ولي حاضرين در خيابان فقط مسافران و رانندگان تاكسي نيستند. همين توقفهاي چند ثانيهاي هم ميتواند باعث تصادف و هم ترافيك شود. فارغ از خانه كه محل سكونت ما است، محيط شهري هم بخشي از سكونتگاه ما محسوب ميشود. زندگي در اين خانه بزرگ را براي هم آسان كنيم حتي به اندازه فشردن دكمه فلاشر يا چرخاندن راهنما.
3- در اتوبان بودم. ساعت شلوغي نبود ولي مسير پيش رويم درگير ترافيك سبكي شده بود. جلوتر كه رسيدم ديدم ماشيني كه دو زن در آن نشسته بودند جوش آورده و باعث ترافيك شده بود. كاپوت ماشين را بالا داده و در ماشين نشسته بودند.
رانندهاي جلوي ماشين خاموش شده متوقف شد و با دو بطري آب به سمت خودرو رفت. يك بطري را به دختر داد و ديگري را در باك آب ماشين خالي كرد. دختر ماشين را روشن كرد و گره از كار ترافيك باز شد.
يادآوري: اگر از كنار ديگران بيتفاوت بگذريم روزي همه نسبت به هم بيتفاوت خواهيم شد و جهان بيتفاوتي جاي خوبي براي زندگي نيست. مهرباني هست، تكثيرش كنيم.