افزايش فعاليتهاي اصلاحطلبانه در آينده
حميد قزويني٭
سازمانهاي سياسي و تشكلهاي حزبي اصلاحطلبان در سالهاي گذشته با وجود تمام فشارها و محدوديتهايي كه متوجه آنان بود، حفظ شده است. جداي از دو حزب كه با برخورد قضايي مواجه شدند ساير تشكلها راه خود را از ميان مشكلات فراوان پيدا كردهاند. متاسفانه سازمانهاي سياسي اصلاحات با محدوديت در فعاليت مواجه بودند اما در عين وجود مشكلات در برگزاري جلسات و نشستها و يا ديگر فعاليتها اصلاحطلبان كار را رها نكردند و صحنه كار سياسي و اجتماعي را ترك نكردند. حتي جلسات شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در سه سال گذشته هر دو هفته يك بار و يا حتي گاهي هفتگي به طور مرتب برگزار شده است و هيچگاه اصلاحطلبان هماهنگي و جلسات خود را ترك نكردند. اصلاحطلبان براي افزايش ارتباط با بدنه اجتماعي خود بايد از فرصت ايجاد شده در دولت اعتدال نهايت استفاده را داشته باشند. تاسيس نهادهاي جديد حزبي و سياسي بر اساس شرايط سياسي و اجتماعي موجود در جامعه بايد تعريف شود. بايد ارزيابي درستي از متن جامعه داشته باشيم و لزوم و ضرورت تشكلهاي جديد را با تحليل شرايط اجتماعي تشخيص دهيم. اصلاحطلبي يك جريان اجتماعي است. بنابراين فعاليت اصلاحات ناظر به تحولات موجود در جامعه تعريف ميشود. لذا اگر خرد جمعي اصلاحات به اين نتيجه برسد كه تشكيل حزب جديدي براي تاثير در بدنه اجتماعي اصلاحات لازم است اين كار را انجام خواهند داد. اين راهبردي است كه از متن جامعه بايد برخيزد. اصلاحطلبي برآمده از متن جامعه است و به دليل ارتباط وسيع و عميقي كه با متن جامعه دارند خواه نا خواه بيشتر از يك جريان سياسي كه ارتباط ضعيفي با متن جامعه دارد، در جريان تحولات داخلي اجتماعي و مردمي هستند. اصلاحطلبان بيشتر از اينكه تلاش كنند از طريق سازوكارهاي تشكيلاتي و سازماني با متن جامعه ارتباط بگيرند از طريق سازوكارهاي كاملا مدني و عمومي در متن جامعه تاكنون ارتباط گرفتهاند و از اين پس نيز ميتوانند بگيرند. كما اينكه ما چند تشكل داريم كه سازمانهاي صنفي از جمله معلمان، كارگران، فرهنگيان، جوانان، مهندسان، دانشگاهيان و روحانيون را نمايندگي ميكنند. اين نوع سازمانهاي صنفي ميتوانند درك نزديكي از تحولات متن جامعه به دست دهند. در سالهاي گذشته نيز ما به كمك همين روش ارزيابي و تحليل از تحولات اجتماعي و مردمي داشتيم. حسن جريان اصلاحطلب اين است كه از ابتدا ظهور نمايشي و دستوري از بالا نبود. چون اصلاحات از متن جامعه شكل گرفته و از ابتدا نيز تلاش شده است كه اين ارتباط به طور حداكثري حفظ شود لذا تحليلها و بحثهايي كه از سوي اصلاحطلبان مطرح ميشود به واقعيت نزديك است.
نخبگان و فرهيختگان به مسائل و تحولات زودتر از ديگران اشراف پيدا ميكنند و در ارايه راهحل براي مشكلات نيز توانمندتر هستند. از سويي نخبگان هستند كه ميتوانند پرچم اصلاح جامعه را كه هدف اصلي جريان اصلاحات است به دست بگيرند اما اين به اين معنا نيست كه اصلاحات نسبت به بقيه بخشهاي جامعه بي توجه است و جرياني نخبهگرا است. اگر نخبهاي راهحلي براي اصلاح ارايه ميكند تحليل واقع بينانهاي از آنچه در جامعه ميگذرد بايد داشته باشد. اين شانس هميشه براي اصلاحطلبان وجود داشته است كه همواره با دركي درست از شرايط جامعه ارايه راهحل كند اما متاسفانه به دليل برخورهاي حذفي و نبود امكان تعاملات عادي براي اصلاحطلبان ارتباط نداشتن با متن جامعه به آنها نسبت داده ميشود. اكنون مساجد در اختيار يك جريان خاص است. مسجد جايي است كه امكان ارتباط با تودههاي جامعه را فراهم ميكند. دانشگاه يكي ديگر از راههاي ارتباطي با متن جامعه است اما امكان بسياري از جلسات به جريان اصلاحطلب داده نميشود. همين طور در مورد تشكلهاي مرتبط با فرهنگيان و جريانها كارگري و صنفي به همين صورت است. اينها همه امكاناتي است كه امكان ارتباط با جامعه را براي يك جريان فراهم ميكند و اصلاحات در مورد آن با مشكلاتي روبهرو است. چنين اجازهاي را به اصلاحطلبان نميدهند و اين مساله را به گونهاي جلوه ميدهند كه اصلاحطلبان ارتباط با متن جامعه ندارند. در حالي كه چنين نيست. به دليل ايجاد برخي محدوديتها چنين قضاوتي نيز ايجاد ميشود. اصلاحطلبان تا آنجا كه امكان داشتهاند در همه اين بخشها حضور دارند و با بدنه جريانات اجتماعي مانند زنان، جوانان، كارگران و بخشهاي ديگر مرتبط هستند.
تربيت نيروي سياسي كار آزموده و كارآمد نه نياز يك جريان سياسي بلكه نياز مجموعه نظام است. در دولت آقاي احمدينژاد ما شاهد كنار رفتن نيروهاي كارآزموده و كارآمد بوديم و عدهاي از نزديكان او روي كار آمدند. نتيجه آن هم فسادهاي گسترده و اوج گرفتن ناكارآمديها بود كه امروز كشور هنوز نتايج آن را متحمل ميشود. اگر از نيروهاي كارآزموده صرف نظر از گرايش جناحي استفاده ميشد بسياري از اين مشكلات ايجاد نميشد. لذا آنچه هميشه در مساله تحزب اهميت دارد كاركرد احزاب براي تربيت نيروهاي كارآزموده براي حضور در صحنههاي سياسي و اجتماعي است. نه تنها جريان اصلاحطلب بلكه مجموعه نظام به آن نياز دارد. يكي از اتفاقات خوبي كه در اين سالها افتاده تربيت نيروهاي زيادي در احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب بوده است. نيروهايي كه پرورش پيدا كردهاند و رفتار سياسي را آموختهاند. با بخشهاي مختلف كشور آشنا شدهاند و تحليلها و بحثهاي كارشناسي و علمي را آموختهاند. بهترين محيط تربيت نيروها نيز همين تشكلهاي حزبي و صنفي است.
٭ عضو مجمع نيروهاي خط امام