• ۱۴۰۳ شنبه ۹ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3183 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۸ بهمن

نگاهي به رمان «بي‌نام» نوشته جاشوا فريس با ترجمه ليلا نصيري‌ها

رفتم كه رفتن من عين رفتنِ من باشد ٭

  وحيد احمدي/ جاشوا فريس نويسنده جوان امريكايي تا به امروز سه رمان نوشته است. 40 سال دارد و در نيويورك زندگي مي‌كند. رمان اولش «آنگاه به پايان رسيديم» كه جايزه همينگوي را از آن خود كرده است در يك شركت تبليغاتي مي‌گذرد، در يك فضاي كاملا بسته و كسل‌كننده. تجربه‌اي كه از فعاليت‌هاي گذشته او نشات مي‌گيرد و فرسودگي جامعه امريكاي معاصر را نشانه مي‌رود. خستگي و بي‌خوابي از موتيف‌هاي جدايي ناپذير آثار او هستند. البته طنز را فراموش نمي‌كند، در همين كتاب اولش روايت را با انواع جوك‌ها و شوخي‌ها شروع مي‌كند اما رفته رفته به موضوعات مهم‌تري تكيه مي‌كند و چيزي را فراهم مي‌آورد كه به قول خودش دليل اصلي رمان نوشتن اوست؛ وگرنه اين شوخي‌ها را برنامه‌هاي بامزه تلويزيوني هم مي‌توانند تدارك ببينند. ويرجينيا وولف و ونه‌گات و چخوف و كافكا را دوست دارد و سه‌گانه نيويورك پل آستر را مي‌ستايد اما داستان‌هايش شبيه هيچ‌كدام اينها نيست. از آن‌ دسته نويسندگاني است كه به‌شدت در زندگي امريكايي دقيق شده‌اند و از سويي ديگر نوشتن را هم بلدند.
رمان دومش «بي‌نام» كه به تازگي با ترجمه ليلا نصيري‌ها و از سوي نشر ماهي روانه كتابفروشي‌ها شده، يكسره با كار اولش فرق مي‌كند.
 هر چقدر كه لوكيشن اولي بسته و منزوي است دومي باز است و آزاد. بي‌نام
(No Named) داستان مردي است كه بيماري مشكوك غير قابل تشخيص و بي‌نامي دارد، به صورتي كه گاهي بدون اختيار بلند مي‌شود و براي خودش راه مي‌رود. كوچه و خيابان و شهر هم برايش يكي است. هي مي‌رود و مي‌رود. به خاطر همين بيشتر فضاي رمان در اتوبان‌ها و جاده‌ها و بيرون از مكان‌هاي سربسته مي‌گذرد. اين تغيير لوكيشن در فاصله رمان اول تا دوم خيلي‌ها را شگفت‌زده كرد و ديگر باورشان شده كه فريس نوشتن را بلد است.
خودش مي‌گويد آدم‌هاي درب و داغان بهترين سوژه براي نوشتن هستند، آدم‌هايي كه گسست پيدا كرده‌اند و مچاله شده‌اند توي خودشان. نوشتن از خانواده‌هاي مثله شده را دوست دارد، حتي بارها ادعا كرده است نويسنده‌هايي كه از اين خانواده‌ها سر بيرون مي‌آورند حرف‌هاي مهم‌تري براي زدن دارند. آخر خودش هم در همين فضا بزرگ شده است. داستانِ «تيم فانرزورث» در بي‌نام هم همين است. او مي‌خواهد برگردد پيش خانواده‌اش اما هنوز آماده اين كار نشده است، فكر مي‌كند هنوز بازنده است. پس راه مي‌افتد و مي‌رود كه «فقط رفته باشد». رمان سوم فريس اما كه هنوز به فارسي درنيامده و اتفاقا فيناليست جايزه بوكر امسال هم شد «طلوع دوباره در زمان مناسب» نام دارد. آخرين كتاب او داستان «پاول اوكانر»، دندانپزشك وسواسي و بازيكن بيسبال است كه متوجه مي‌شود يك نفر به صورت آنلاين از دنياي كهن هويت او را جعل كرده است. با اين استقبال فراگير خواننده فارسي‌زبان از آثار فريس بعيد نيست كه همين روزها فارسي آخرين اثر او را هم پشت ويترين كتابفروشي‌ها    ببينيم.

٭عنوان يادداشت از شعر «شكستن در چهارده قطعه نو براي رويا و عروسي و مرگ» اثر رضا براهني   است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون