بررسي ميداني علاقهمندي جوانان به ورزشهاي واليبال و فوتبال و نپرداختن به ورزشهاي گوشهنشين
توپي در چرخ گردون ورزشها
سهيل خانمحمدي / براي ساعت دو بعدازظهر بين بلوكها قرار بازي گذاشته بودند، هواي بهمن ماه ديگر به مانند گذشته قدرت يك زمستان سرد را به رخ نميكشيد. سكوت بين ساختمانها دقايقي بود به سويش هجوم آورده بود، براي شكستن اين سكوت رعبآور توپ خود را زمين انداخت و شروع به روپايي زدن كرد، در طول چند دقيقه دلهرهآور كه صداي توپ از هر سو به سمتش بازميگشت كمكم سر و كله دوستانش از زير بلوكها مختلف پيدا شد. هنوز مشغول اين موضوع بودند كه فوتبال بازي كنند يا واليبال كه آسمان با رعدي بلند غريد و بارش باران آغاز شد.
علي كه اين قرار بازي را هماهنگ كرده است با حسرت به زمين خيسِ بين بلوكهاي سر به فلك كشيده اكباتان نگاه ميكند، و در پاسخ به اينكه هر چند وقت يكبار دور هم جمع ميشوند، ميگويد: «معمولا هفتهاي يكبار دور هم جمع ميشيم، اما اينبار كه بعد از دو هفته همه بچهها وقت داشتند كه با هم باشيم و يه دست فوتبال بازي كنيم هواي هميشه بهاري اين روزها به هواي زمستوني تغيير حالت داد و حالمون رو گرفت.»
در حالي كه كنار باقي بچهها و زير يكي از بلوكها روي توپ خود مينشيند در جواب اينكه حالا چرا فوتبال و واليبال هميشه بازي ميكنند با حالتي متفكرانه ميگويد: «خب اول اينكه در دسترس هست اين دو تا ورزش، نه زمين خاصي ميخواد نه وسيلهاي كه حتما بايد همه داشته باشند. يه توپ و يه جفت دست و پا و يه مشت رفيق كافيه، و نيازي به باشگاه و وسايل خاصي هم اصلا نيست.»
آرش كه هيكل درشتتري نسبت به بقيه دوستانش دارد در ادامه حرفهاي علي ميگويد: «من خودم مدتهاست بدنسازي كار ميكنم ولي اين فوتبال يا واليبالهايي كه هفتهاي يكبار دور هم بازي ميكنيم با خودش هيجان و حس خوبي داره كه توي هيچ باشگاه ورزشي نيست، همين كه بتوني براي يك هفته سر بازي هفته قبل با دوستات كل كل كني خودش لذتش به هزار تا باشگاه رفتن و ورزشهاي مثل راگبي ميارزد.»
زماني كه حرف از ورزشهاي ديگري مثل چوگان و راگبي يا بيسبال ميشود و اينكه به چه دليل سراغي از اين نوع ورزشها نميگيرند، سهيل با خنده ميگويد: «من الان چوب چوگان بيارم اينجا چندتاتون اسب داريد كه دور هم يه ست بازي كنيم، اصلا كجا بريم يه دست چوگان بزنيم؟» و دسته جمعي شروع ميكنند به خنديدن و علي در ميان خنده و شوخي و در تاييد حرفهاي سهيل ميگويد: «خب راست ميگه اين رفيقمون، آخه اين ورزشها براي ما معموليها كه نيست، براي اين ورزشهاي باكلاس بايد پول و وقت زياد داشته باشي كه ما همه يا دانشجو هستيم يا امسال ميخواهيم كنكور بدهيم. البته پول اگر داشتم فكري به حال اين ورزشها هم ميكردم»
و با خنده توپ را به سمت اميرعلي شوت ميكند و ميگويد اين بچه پولدار جمع ما است كه بيليارد رو به صورت حرفهاي بازي ميكند.
امير علي با صداي آرام و به اصرار بچهها پاسخ ميدهد: «من هم حرفم، حرف بچههاست. فوتبال و واليبال ارزان و در دسترس هست و براي ما كه در شهر بزرگي مثل تهران زندگي ميكنيم و به خانههاي حياطدار دسترسي نداريم، بهترين گزينه اينه كه بين اين همه ساختمون به اندازه يك زمين فوتبال يا واليبال جا پيدا كنيم و مشغول بشويم.» و در پاسخ به اينكه چرا بيليارد را به عنوان ورزش اصلي خود انتخاب كرده است ميگويد: «من عاشق تمركز كردن در طول يك بازي هستم و ذاتا آدم آرومي هستم و ورزشهاي هيجانانگيز برام در رتبه دوم هست. از طرفي بيليارد هم ورزشي است كه باشگاههاي زيادي طي چند سال گذشته در اين رابطه فعاليت خود را شروع كردهاند. در همين شهرك اكباتان بيش از چهار باشگاه بيليارد وجود دارد كه ميشود در آنها سبكهاي مختلف بيليارد را بازي كرد.»
باد ابرها را با خودش برداشته و راه رفتن را پيش گرفتهاند، ازبالاي ساختمانهاي 11 طبقه اكباتان كمكم سر و كله خورشيد پيدا ميشود كه دوباره بحث فوتبال يا واليبال بين بچهها درميگيرد و با اكثريت آرا بر سر فوتبال توافق ميكنند و سنگهايي را كه از قبل آماده كرده بودند تير دروازه ميكنند و شروع ميكنند به بازي ارزان و در دسترسي به اسم فوتبال، كه سالهاست نسل به نسل گشته و از كوچههاي خلوت نسلهاي قبل به محوطههاي خلوت بين برجهاي اين نسل رسيده است.
اما در اين ميان نظر دختران در رابطه با ورزشهايي مانند فوتبال و واليبال چيست و جايگاه ورزشهاي مانند راگبي و چوگان را در بين رشتهها ورزشي كجا ميدانند.
سميه كه اهل يزد و دانشجو كارشناسي ارشد در تهران است، ميگويد: «اصلا نميدونستم در ايران راگبي و بيسبال داريم. هميشه فكر ميكردم اين ورزشها مخصوص كشور امريكاست و در ايران ممنوع است، البته در مورد چوگان شنيده بودم كه اون هم خيلي كم بود و هميشه فكر ميكردم كه بايد يك جاي خاص بري و خودت هم خيلي خاص باشي تا بتوني اين ورزش را انجام بدهي.»
شيوا به طور جدي وارد بحث ميشود و ميگويد: «ورزش ايران فقط فوتبال و واليبال يا حداكثر كشتي شده و از همه بدتر اين هست كه ما دخترها به دلايل عرفي نميتوانيم به راحتي اين دو ورزش را انجام بدهيم. من كه خودم عاشق واليبال بودم وقتي از شهر كوچيكمان در شمال اصفهان به تهران آمدم، تونستم يك باشگاه مناسب و نزديك خوابگاه پيدا كنم. شرايط در تهران براي دخترها نسبت به شهرستانهاي كوچك خيلي بهتر است. اما در شهرستانهاي كوچك حتي اسم اين ورزشها را كه شما گفتيد هم مسوولان شهر نشنيدهاند، چه برسد به بقيه افراد جامعه. ما فقط سه نوع ورزش داريم فوتبال، كشتي و واليبال، اون هم به لطف برنامههاي تلويزيوني است كه در اين چند سال اين ورزشها را پوشش دادهاند و خب نسبت به خيلي از ورزشهاي ديگر با صرفهتر است.»
ليلا كه دانشجو در شهر رفسنجان است با هيجان خاصي در جواب به اين سوال كه چرا ورزشهايي مثل فوتبال و واليبال طرفدار بيشتري دارد و خيلي از ورزشها مانند چوگان و ورزشهاي هوايي گوشهنشين شدهاند، ميگويد: «چون هيجان فوتبال و واليبال به نظرم خيلي بيشتر از ديگر ورزشهاست و صد البته شناخته شدهتر نيز هستند.» وي در ادامه با اشاره به كمبود امكانات در شهرستانهاي كوچك براي دختران ميگويد: «ورزشهايي از اين دست در شهرستانها اصلا وجود ندارد، حتي كلاس فوتبال يا زميني براي تمرين دخترها وجود ندارد و در ورزشهاي گروهي فقط واليبال و فوتسال وجود دارد كه از نظر قيمت و قابل دسترس بودن شرايط مطلوبي دارد.»
وي با اشاره به اين نكته كه در طول تحصيل هم تنها ورزشي كه ما دختران ميتوانيم در آن شركت كنيم واليبال و فوتسال است. ميگويد: «البته اين بد نيست ولي خود من به اسب سواري نيز علاقه زيادي دارم اما شرايط آن موجود نيست.»
و در انتها سميه اضافه ميكند: «كلكل توي خوابگاه سر فوتبال و واليبال هم عالي هست آخه چه كسي مياد راگبي و بيسبال ببيند؟»
اين روزها با توجه به سرد بودن هوا، كمتر ميتوان افرادي را ديد كه در بوستانهاي شهر مشغول به ورزشهاي گروهي باشند. اما با همه اين شرايط در در بوستان ولايت شرايط به گونه ديگري رقم ميخورد. تعداد زيادي از جوانان هنگام غروب آفتاب دور هم جمع ميشوند تا به بازي فوتبال و واليبال بپردازند.
حامد كه براي برداشتن توپ به اوت رفته آمده است در پاسخ به اينكه در فصل زمستان بازي كردن در محيط باز سخت نيست، ميگويد: «تا وقتي كه در حال فعاليت هستيم كه مشكلي نيست اما بعد از بازي بايد زود بريم تا سرما نخوريم» و نفسنفسزنان ادامه ميدهد: «الان يك سال است كه هر شب اينجا جمع ميشويم و فوتبال يا واليبال بازي ميكنيم مگر اينكه باران بياييد و نشود.»
در جواب به اينكه چرا فوتبال و واليبال اينقدر طرفدار در بين ديگر ورزشها دارد، در حالي كه توپ را به سمت ديگران شوت ميكند، ميگويد: «مگه فقط در ايران اينقدر طرفدار دارد. در ايتاليا كه مهد واليبال هست هم آدمهاي عادي در كوچههاي باريك واليبال بازي ميكنند يا در برزيل در كوچه و خيابان و زمينهاي محلي به بازي واليبال يا فوتبال ميپردازند. و دليل ديگه اينكه اسطوره در اين ورزشها بيشتر است.»
در ادامه با بيان اينكه خودش رشته تربيتبدني در دانشگاه ميخواند ادامه ميدهد: «داشتن اسطوره و انگيزه در انتخاب ورزش نقش مهمي دارد. خيلي از بچهها و نوجوانان ميخواهند در آينده به باشگاههاي فوتبال يا واليبال معروف بپيوندند و همين موضوع انگيزه زيادي به آنها براي ورزش كردن و روي آوردن به اين ورزشها ميدهد اما چند اسطوره راگبي يا بيسبال در ايران هستند؟
و در حالي كه به سمت باقي افراد در وسط زمين فوتبال ميدود، ميگويد: «شايد يك روزي يكي از همين بچهها را در برنامه 90 ديديد. خدا رو چه ديدي.»
در انتها بايد اين نكته را مورد توجه قرار بدهيم كه تمامي ورزشها به خصوص ورزشهاي گروهي باعث از بين رفتن افسردگي در جوامع شهري و بالا رفتن كار گروهي ميشود. در كنار اين نكته نبايد اين را هم فراموش كنيم كه زير ساخت براي تمامي ورزشها بايد نسبت به نيازها مورد نياز قشر جوان آماده و مهيا شود، تا قهرمانان ملي فرداي كشورمان در گوشه و كنار كشور عزيزمان بتوانند به راحتي در تمامي كشور به باشگاهها و وسايل تمامي رشتههاي ورزشها دسترسي داشته باشند. تا در آيندهاي نهچندان دور پرچم سه رنگ ايران مانند خورشيدي كه از پس ابرها سر برميآورد دوباره در ميادين جهاني تمامي رشتههاي ورزشي بدرخشد.