ساخت فيلم براي لاريجاني
حامد شكيبانيا *
منحني اتفاقات در سپهر سياسي و اجتماعي ايران در چهار دهه گذشته طوري بوده است كه به جرات ميتوان گفت هيچ تصوير روشني از فضاي سال 1400 نميتوان داشت. اما شايعات، پيشبينيها و شايد هم گمانهزنيهايي وجود دارند كه علي لاريجاني را يكي از كانديداهاي مطرح انتخابات رياستجمهوري آتي ايران در نظر ميگيرند.
ابدا مطمئن نيستم در آن سال نيامده، نويسنده در كجاي كدام داستان ايستاده است و به جز راي دادن كه تا اطلاع ثانوي مسووليت اساسي مدني به شمار ميآيد، اساسا انگيزهاي براي هيچ كار تبليغاتي انتخاباتي ديگري خواهد داشت يا نه. اما در اين نوشته به عنوان يك مستندساز كه زماني را در ساخت مستندهاي سياسي و به خصوص مستندهاي انتخاباتي سر كرده، به اين خواهم پرداخت كه علي لاريجاني براي اينكه خود را در قامت يك رييسجمهور به تصوير بكشد چه چيزهايي در دست دارد. همين جا دوست دارم اين نكته را به رو بياورم كه تعداد بسيار اندكي از مستندهاي انتخاباتي اينطور توليد شدهاند كه كانديداي خود را به عنوان يك رييسجمهور نشان داده باشد. اغلب كانديداها خود را همان كانديدا نشان ميدهند و اين بياعتماد به نفسي و بيخبر بودن از آنچه بناست پيش آيد از سر روي فيلم و حتي تمام محصولات تبليغاتي كمپين بيرون ميزند. آنها هميشه يك گزينه از بين گزينههاي ديگرند كه نهايتا روشها، شعارها و وعدههايش متفاوت است. كليد ماجرا همين است: آنچه تصوير ميشود بايد قامت يك رييسجمهور باشد نه يك كانديداي رياستجمهوري. همان دورهاي هم كه علي لاريجاني 48 ساله در رقابتهاي انتخاباتي شركت كرد هنوز خود را در قامت يك رييسجمهور نميديد.
اما در آستانه 64 سالگي دست او براي پروژه برندينگ «رييسجمهور: علي لاريجاني» بيش از رقباي احتمالي ديگرش پر خواهد بود. او با سابقه طولاني اجرايي در مصادر مختلفي چون وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان عريض و طويل صدا و سيما، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي امنيت ملي و مذاكرات هستهاي، سه دوره نمايندگي مجلس و نزديك به 10 سال رياست قوه مقننه رزومه سياسي پر و پيمان و بيرقيبي برايش فراهم ميكند.
بهويژه كه مردم ايران تا اطلاع ثانوي تجربه خوبي از روي خوش نشان دادن به هندوانههاي دربسته نظام ندارند و اين سابقه طولاني اجرايي بدون شك مهمترين ابزار يك مانور سياسي را فراهم خواهد كرد.
سابقه تحصيل او در دانشگاه صنعتي شريف و دانشگاه تهران آن هم در دورهاي كه به اندازه كافي از شائبه سندروم تحصيل آبكي مديران در جمهوري اسلامي دور است براي جواناني كه اين دانشگاهها را خوب ميشناسند و براي دانشجويان واقعي و زحمت كشيده اين دانشگاهها احترام قائلند ارزش مضاعفي محسوب خواهد شد.
سابقه خانوادگي علي لاريجاني البته روي كاغذ بسيار درخشان است. چه در بخش نسبي و چه در بخش سببي افراد مهم و مشهور و با فضل و كمال بسيار پيدا ميشود اما عجالتا آن خود تيغ دو لبهايست كه هر بياحتياطي كوچكي همه آن داشتههاي درخشان را حبط خواهد كرد. به گمانم تنها تكيهگاه مطمئن در بخش سابقه خانوادگي مانور دادن بر انساب همسر يعني شهيد مرتضي مطهري و مهمتر از آن علي مطهري چهره آزادمنش و پر حاشيه مجلس خواهد بود و اتفاقا آن بخش نسبي درخشان خانودگي را بايد از قلم انداخت.
براي برنده انتخابات، به رو آوردن همه اينها بيشتر كار خواهد كرد تا هزار وعده و وعيدي كه كانديداها در ايام تبليغات فرياد ميكشند و گمان ميكنند هنوز دل مخاطبان با شنيدنش ميلرزد و كانديداهاي ديگر را به بياعتنايي به آن وعدهها متهم ميكنند.
يك چيزهاي بامزه ديگر هم هست:
- اينكه يك دانشآموخته فلسفه زمام امور را به دست بگيرد آرزوي ديرين انديشمندان و فيلسوفان بوده كه هميشه روياي اين را داشتهاند كه فلاسفه در صدر باشند و هدايت جامعه را به دست بگيرند. همچنين دكتراي فلسفه علي لاريجاني مستمسك اساسياي ميتواند بشود براي اينكه سيطره عقلانيت در اداره كشور را به عنوان يك ارزش اساسي جايگزين سيطره احساسات و شعار كنيم.
- به خاطر بدنامي صدا وسيما در انعكاس مسائل سياسي ممكن است رياست آن سازمان را رزومه جذابي ندانيم اما مساله همين است كه صدا و سيماي لاريجاني اگرچه ماهيتا و ذاتا تفاوتي با دورههاي بعدي ندارد به خصوص در انعكاس مسائل سياسي، اما با كمي يادآوري، طعم خوش برنامههاي پر مخاطب آن دوران به خاطر مخاطب خواهد آمد. سلبيريتيهاي امروز تلويزيوني كه برنامههاي پرمخاطب آن را ميچرخانند و اگر نباشند بيم كسادي آن هم ميرود، ثمره آن دوران هستند. نيستند؟ منظورم مهران مديري، رامبد جوان و عادل فردوسيپور و خيليهاي ديگر هست.
- از طرفي در سال 1400 رييسجمهور آينده مشعل مديريت كشور را از دست حسن روحاني تحويل خواهد گرفت. اتفاقا علي لاريجاني يك تجربه مشابه اين طوري دارد. او پيش از اين مشعل هدايت مذاكرات هستهاي را از دست حسن روحاني گرفته بود و تكرار اين تجربه 16 سال بعد و در سطحي بالاتر يك تكرار تاريخ جالب خواهد بود.
- ماجراهاي خصوصي مثل ماجراهاي منجر به ازدواج با دختر استاد مطهري، شوخيهايي كه يك سرش علي مطهري است و اين سالها در مجلس كم نبوده و حتي ماجرايي مثل مخالفت جدي همسرش با قبول كردن مسووليت صدا و سيما با وجود حكم رهبري چيزهايي است كه عطر و طعم خودماني يك ارايه انتخاباتي را خواهد افزود.
مسائل خطرناك هم البته داريم: همه ماجراها و تئوري توطئههايي كه ذهن خلاق ايراني ميتواند درباره برادران لاريجاني توليد كند، انبوه اظهارنظرهاي ريز و درشتي كه از دل تاريخ بيرون كشيده خواهند شد و امروز سبك و نابخردانه به نظر خواهند رسيد. اگر چه همه ميدانيم كه همه سياستمردان از اين آسيب ايمن نيستند اما هنوز چنين ترفندي از سوي رقيب تاثيرگذار خواهد بود. مثلا علي لاريجاني خردمند و فلسفه خواندهاي را در نظر بگيريد كه در هيبتي بسيار جوانتر ميگويد «ايرانيان قبل از اسلام مردماني كمسواد بودند و خود نيز علاقه داشتند بيسواد بمانند» (روزنامه دانشگاه شريف- 1382) فكر ميكنيد در اين زمانه كورشپرستي كور و كورشستيزي كورتر، چه تصويري درست ميشود. البته راه مقابله با مسائل خطرناك هم هميشه همين بوده كه خودت پيشقدم شوي، به رو بياوري و توضيح بدهي تا آنها كه بناست بعدا بشنوند الان از خودت بشنوند. اين طوري درستتر است چون يقينا همه ميدانند كه ديكته بيغلط، ديكته ننوشته است.
همه اينها را كه كنار هم بگذاريم از نظر من در مقام يك مشاور خيالي و خودخوانده، فيلم تبليغات انتخاباتي علي لاريجاني، هيچ صحنه توليدي نخواهد داشت. روايتها با چيدن تصاوير آرشيوي و بدون هيچ متن اضافهاي در بستري از موسيقي و صداهاي مستند صحنه، خاطرات سياسي و اجتماعي مردم را پيش چشمانشان ميآورد و علي لاريجاني را در خلال آن دنبال ميكند. آن فيلم عليه هيچيك از شعارها و وعدههاي رقباي ديگر نيست. آن فيلم هيچ وعده دهانپركن و قابل شمارش هم نميدهد. آن فيلم نه فقط مرور علي لاريجاني كه مرور زندگي چهل سال گذشته همين مردم خواهد بود و لحظههاي سرخوشي و اضطراب را يادآوري خواهد كرد. لحظاتي كه از آن گذشتهايم و حالا به امروز رسيدهايم.
كليد اصلي هم همين است: آن فيلم، فيلم تبليغاتي يك رييسجمهور است نه يك كانديداي رياستجمهوري.
*يكي از دوسازنده مستند تبليغاتي حسن روحاني در سال96