لاريجاني ريسك نميكند
داريوش قنبري
مشكلي كه در كشور ما شايع شده، اين است كه شخصيتهاي سياسي چندان تمايلي به اين ندارند كه خود را وابسته به احزاب معرفي كنند. اين ايراد همواره وجود داشته و صرفا به سالهاي پس از پيروزي انقلاب باز نميگردد. مرحوم مصدق هيچگاه حاضر نشد به عنوان يك شخصيت حزبي خود را معرفي كند و همواره سعي داشته به صورت فراحزبي باقي بماند. اين امر در شخصيتهاي نظام جمهوري اسلامي هم صدق ميكند و آنها سعي ميكنند كه خود را فراحزبي معرفي كنند. به هرحال، اين يك ايراد اساسي است كه متاسفانه به فرهنگي در ميان سياستمداران ما تبديل شده است. اما دليلي كه ميتوان براي ترويج اين فرهنگ عنوان كرد، اين است كه عملا احزاب فراگير در ايران وجود ندارد كه بتواند بخش قابل توجهي از جامعه را همراه خود كنند. البته مسائل و محدوديتهايي كه براي احزاب وجود دارد هم مزيد بر علت است كه سبب شده احزاب قدرتمندي به لحاظ توسعه سياسي نداشته باشيم و به تبع آن تمايلي براي عضويت در آنها هم وجود نداشته باشد. اين امر به خصوص در مورد كساني كه به دنبال تشكيل و استحكام پايگاه اجتماعي خود هستند، به خوبي صدق ميكند. علي لاريجاني ريسك نكرده و خود راسا وارد عمل نشده است چون از يك طرف نميخواهد وارد چنين نظام حزبياي شود و از طرف ديگر به خوبي ميداند كه كار سياسي بدون ورود به جريان حزبي امكانپذير نيست. او ناچار است كه به سمت فعاليتهاي حزبي برود اما ترجيح را بر اين ميداند كه اين ورود از طريق حاميانش باشد. اين مورد در خصوص ساير سياستمداران هم وجود دارد و آنها به جاي اينكه عضو حزب باشند، به جبهه ورود پيدا ميكنند. اين در حالي است كه در كشورهاي خارجي برعكس اين موضوع وجود دارد. يعني جناحها در زيرمجموعه احزاب شكل ميگيرند اما در ايران جناح اعم از حزب تعريف ميشود. البته نبايد فراموش كرد كه طي انتخابات اخير اين جناحها بودند كه قدرت تاثيرگذاري بيشتري نسبت به احزاب داشتهاند. شخصيتهاي سياسي ما هم به جاي پذيرش هزينههاي احتمالي عضويت در احزاب، عضو جناحهاي سياسي ميشوند. اين مورد تاكنون در مورد علي لاريجاني صدق كرده است. حال با عضويت او در حزب جديد كه به نام «رهروان» موسوم است، شايد بايد شاهد اتفاقات جديدي باشيم.