كيسي افلك در تازهترين فيلم ديويد لوئري، «داستان يك روح»، نقش يك روح را بازي ميكند. بيشتر مدت زمان فيلم را ساكت است و در ملحفه سفيدي پنهان شده است و به خانهاش بازميگردد تا در كنار شريك زندگياش كه هنوز در قيد حيات است، باشد. فيلمي عجيب و گاهي بامزه و گاهي نفسگير است كه شما را به فكر عشق، زندگي و جاودانگي مياندازد.
افلك در هشتادونهمين دوره آكادمي اسكار براي بازي در فيلم «منچستر كنار دريا» برنده جايزه بهترين بازيگري مرد نقش اول شد. خبرگزاري آسوشيتدپرس درباره تازهترين فيلم لوئري و اتفاقات پيشآمده با افلك مصاحبه كرده است.
«داستان يك روح» فينفسه فيلمي ترسناك نيست اما من را تسخير كرده است.
خيلي عالي است كه افراد زيادي به اين فيلم واكنش نشان دادهاند. هميشه وقتي در حال ساخت فيلمي هستي، اين حس را داري كه فيلم چي از آب درميآيد و احتمالا اين فيلمي است كه متفاوت از آنچه انتظار داشتم، از آب درآمد.
لباس روحي كه بايد ميپوشيدي، فوقالعاده بود.
اصلا نميتوانم به لباس ديگري در فيلم ديگري فكر كنم كه اينقدر به كاربردي بودن آن وابسته باشد. ملحفه ظاهري ساده دارد اما فقط يك ملحفه نيست و ديده شدن به آن شكل خيلي سخت بود. ميان ترسناك نبودن، ابله جلوه نكردن و همچنين عجول نبودن تعادلي كامل برقرار بود.
چطور متقاعدتان كردند در فيلمي بازي كنيد كه بيشتر مدت آن را با پوشيدن ملحفه بازي ميكنيد؟
شايد غيرعادي باشم، اصلا در اين رابطه مطمئن نيستم، اما وقتي شنيدم ماجرا اين است، گفتم «در خدمتم.» ايده پنهان شدن در جايي به نوعي من را شيفته كرد. لازم نبود ديويد من را ترغيب كند. همكاري با او و روني و تهيهكنندههاي اين فيلم خيلي خوب بود.
بينندهها صحنه طولاني را كه روني مارا، شخصيت زن فيلم، كيك مي خورد، درك كردند.
اين صحنه كمي زيرساخت داشت. چه نوع كيك پايي باشد؟ پاي از كجا آمده است؟ چه كسي اين پاي را درست كرده؟ خيلي عجيب است كه روني هرگز پاي نخورده بود. خوراكيهايي هست كه من نخوردهام اما فكر ميكنيد پاي، چيزي است كه گاهي هوس ميكنيد.
نسبتا فيلمي متفكرانه است. فكر ميكنيد بتواند مخاطب گستردهتري داشته باشد و فقط سينمادوستها جذبش نشوند؟
من خودم را سينمادوست نميدانم. من سليقههاي جريان اصلي را دارم. از طرفي به فيلمهاي دشواري مانند آثار تاركوفسكي يا بلا تار (فيلمساز مجارستاني) علاقهمند هستم. اما از طرفي از فيلمهاي «جنگ جهاني زي» هم خوشم ميآيد و عاشقش هستم. به نظرم خيلي خيلي تكاندهنده و رمانتيك و شيرين است و پر از ايدههايي است كه از آنها اطلاعي نداشتم.
يك فيلم خوب به بيرون كشيدن ايدههاي كتابهايي كه خواندهايد، تمايل دارد و اين فيلم اين كار را طوري انجام ميدهد كه واقعا قابلفهم هستند. فكر نميكنم فيلم هنري عجيب، مبهم و تجربي باشد. تاثيرگذار است فقط اصلاحشده نيست.
تا به حال در سه فيلم با ديويد لوئري همكاري كردهايد، فكر ميكنيد او چه آيندهاي دارد؟
به نظرم او جالبترين كارگردان ما است. شرط ميبندم او حرفهاي طولاني دارد كه با فيلمهاي متنوعي كه در قالب فيلمهاي برادران كوئن يا استنلي كوبريك پر ميشود و شرط ميبندم، مثل همين سينماگرها، چندتايي شاهكار خواهد ساخت.
و در حال حاضر خودت فيلمي را به نام «نور زندگيام» ميسازي؟
تازه نخستين برداشتش را تمام كردهام. بايد بنشيني و كاغذي براي نوشتن دم دستت باشد؛ بازي كني كه هر روز كارگرداني همين است. نخستين برداشت را ميبيني و فكر ميكني «اوه، يكي از گندترين فيلمهاي تاريخ را ساختم. » بارها كارگردانهايي كه خيلي دوستشان دارم، كساني كه فيلمهاي بزرگي ساختهاند به من اطمينان خاطر دادهاند كه آنها هم اين چيزها را تجربه كردهاند.
منبع: Associated Press