گروه ديپلماسي| مذاكرات هستهاي در 24 نوامبر سال 2014 ميلادي ديگر بار تمديد و قرار شد تا طرفين در هفت ماه به توافق دست يابند. در اين تمديد قرار شد تا طرفين تا پايان ماه مارس به يك توافق سياسي نانوشته و به عبارتي به يك تفاهم سياسي دست يابند و بر آن اساس، در مدت زمان باقيمانده به توافق جامع نهايي دست يابند. اكنون حدود توافق سياسي و تفاهم سياسي بسيار مناقشهانگيز شده است و هر كس بنا به تعريف خود از آن تعريفي ارايه ميكند. در همين با داوود آقايي، استاد دانشگاه تهران و كارشناس حقوق بينالملل گفتوگويي داشتيم كه در ادامه ميآيد.
از نظر حقوق بينالملل، تفاوت تفاهم سياسي و توافق سياسي چيست؟
از منظر حقوق بينالملل در كنوانسيون 1969 حقوق معاهدات براي بار معنايي چنداني واژههايي مانند توافق، تفاهم، قرارداد، معاهده و... تفاوتي قايل نشده و آنها را در قالب قرارداد، كنوانسيون و معاهده مطرح و عنوان كرده است. قرارداد هم يك توافق كتبي ميان اشخاص حقوق بينالمللي است كه منظور از اين اشخاص، نمايندگان حقوقي دولتهاست و آنها در يك سند تعهداتي را ميپذيرند اما حقوقدانان ميان دو مفهوم تفاهم و توافق تفاوتهايي ماهوي و اساسي قايل هستند.
تفاوت اساسي تفاهم و توافق چيست؟
تعريفي كه از تفاهم ميتوان ارايه داد اين است كه تفاهم زمينهساز رسيدن به توافقات بعدي است و به عبارتي چارچوب كار را براي رسيدن به توافق ميان دو دولت يا چند دولت فراهم ميكند و دولتها با رسيدن به تفاهم در واقع آمادگي خود را در راستاي يك چارچوب براي رسيدن به يك هدف اعلام ميكنند.
پس ميتوان گفت چارچوب يك توافق را تفاهم تشكيل ميدهد؟
چارچوبها در قالب توافق مشخص ميشوند و طي آن مشخص ميشود كه بر اساس چه سازوكاري و با چه تعهداتي ميتوان همكاري كرد ولي تفاهم بسترساز رسيدن به توافق يا توافقهاي بعدي است.
آيا تفاهم از نظر حقوقي تعهدآور است؟
خير. تفاهم تعهدآور نيست و فقط ميتواند زمينهساز رسيدن به توافق باشد. تفاهمنامه حقالتكليف نميكنند بلكه ميگويند بر اساس اين تفاهم و اراده، طرفين تلاش ميكنند تا به توافق برسند ولي ممكن است تحت هر شرايطي مانند تغيير دولتها و مسوولان، شراطي طبيعي يا جنگ و... آن تفاهمنامه به توافقنامه منتهي نشود. آنچه الزامآور و تعهدزاست، توافق است.
اگر توافقي صورت بگيرد و پس از مدتي مانند اتفاقي تغيير دولتها صورت بگيرد، طرفين ميتوانند به اين بهانه من آن توافق را امضا نكردهام پس اجرا هم نخواهم كرد و قبول هم نخواهم داشت، از اجراي تعهدات توافقنامه خودداري ورزيد؟
اين مساله بستگي به نوع توافقي كه امضا شده است، دارد. اگر در توافقنامه اين امكان كه لغو يكجانبه توافق براي طرفين پيشبيني شده باشد، هر يك از طرفين ميتوانند به بهانههاي مختلف از ادامه توافق خودداري ورزند يا آنها را لغو كنند. در قرارداد 1975 الجزاير كه ميان ايران و عراق در زمان محمدرضا پهلوي و صدام حسين درباره اروندرود بسته شده بود، طرفين به توافقي دست يافته بودند كه آن توافق دايمي، قطعي و لايتغير است و طرفين نميتوانند به شكل يكجانبه آن را لغو كنند اما صدام پس از پيروزي اعلام كرد كه آن توافق بياعتبار است ولي باز آن توافق اعتبار داشت و پس از پايان جنگ هم وي در نامهاي كه به آيتالله هاشميرفسنجاني نوشت بيان كرد كه ما به خواستههاي شما عمل خواهيم كرد كه آنها تبادل و بازگرداندن اسرا، بازگشت به قرارداد 1975 الجزاير و... بود و ديديم كه پس از آن همچنان اين توافق اجرايي و باقي مانده است. با اين حال، در توافقهايي هم اين قيد براي لغو قرارداد وجود دارد و طرفين ميتوانند به هر دليل آن را ملغي اعلام كنند.
ارزيابيتان از طرح اقدام مشترك كه به توافق ژنو مشهور شده است، از نظر حقوقي چيست؟
در بستر و چارچوب اين توافق قرار بود نمايندگان 1+5 با طرف ايراني در يك سال و نيم اخير در خصوص جزييات پرونده هستهاي كشورمان به توافق دست يابند كه اين مساله هنوز قطعي نشده است و اگر اين مذاكرات به نتيجه منتهي شود بايد قيد شود كه طرفين چه تعهداتي داشته و دارند مثلا بايد درباره مسائلي نظير اينكه تحريمها بر اساس چه زمانبندي و چه شرايطي لغو ميشوند و اينكه ايران چه تعداد سانتريفيوژ داشته باشد و... قيد شود. همچنين هزينهها، ضمانت اجرا و مرجع حل اختلاف بايد در آن مشخص شود.
برخي به اين توافق نقدهايي وارد ميكنند. نظر شما به عنوان يك استاد حقوق بينالملل چيست؟
آنچه مسلم است اين است كه قبل از اين توافق، يك چارچوب همكاري براي مذاكره ميان طرفين وجود نداشت و آنها سالهاي دراز اختلاف داشتند و طي اين مذاكرات، بسيار از سوء فهمها و اختلافات حل و اين مساله، مبين اراده طرفين براي توافق نهايي است. به نظرم، اصل رسيدن به توافق يك گام رو به جلو است اما اينكه پيشبيني در اين باره كه مذاكرات چه دستاوردي داشته است يا تاكنون چه مسيري پيموده شده يا اين مذاكرات به توافق ميرسد يا خبر، هنوز است ولي نكته اساسي اين است كه يك راه باقيمانده و آن، اينكه طرفين راهي جز توافق و تعامل ندارند. در مجموع بايد بگويم كه با 80 خوشبيني به نظر ميرسد توافق حاصل ميشود.