مطبوعات در صبح دوشنبه و گزارش زلزله به مخاطب
بيتفاوت رد نشويم
فريدون صديقي
صبح روز دوشنبه و پس از نيمهشبي كه زلزله كرمانشاه رخ داد از ميان هفت روزنامهاي كه روي پيشخوان ديدم، دو روزنامه «شرق» و «همشهري» به اين حادثه توجه كرده بودند. روزنامه همشهري تيتر زده: «زلزله خاورميانه را لرزاند» كه به گمانم اينچنين نيست و زلزله فقط در ايران و عراق اتفاق افتاده. با اين حال واكنش سريع «همشهري» در برابر چنين رويدادي قابل تقدير است. روزنامه «شرق» هم در چاپ دوم با تيتر «زلزله عراق ايران را لرزاند»به اين مصيبت تاريخي كه هرچند سال يكبار سراغ ايران ميآيد واكنش نشان داده است. البته به نظر ميرسد اين روزنامه مجال لازم را براي پيگيري كانون واقعي زلزله نداشته، اما با اين حال اقدام «شرق» قابل احترام است. آنهم در شرايطي كه روزنامه وزين «جام جم» كه متعلق به صدا و سيما است، در صفحه اول خود حرفي از اين رويداد و زلزله ويرانگر نزده است. تيتر اول جامجم «آژير خطر براي نفتكشهاي سعودي» است. اينجا است كه اين سوال پيش ميآيد كه آيا كاركرد «جامجم» به مثابه رفتار خود صدا و سيماست كه عموما در قبال رويدادهاي غيرقابل پيشبيني غافلگير ميشود و هيچ تدبير، ظرفيت و امكان و ماموريتي خودش ندارد تا در بزنگاه و بحرانها به عنوان «رسانه ملي» اطلاعرساني جامع كند؟! پنج روزنامه ديگر هم شبيه «جامجم»، تيتري درباره زلزله ندارند. در ميان اين روزنامهها «دنياي اقتصاد» كه جديترين روزنامه اقتصادي است سعد حريري را ديدنيتر ديده و «هفتصبح» هم كه معمولا در اين مواقع واكنش بههنگام دارد، از اين حادثه گذشته است؛ اتفاقي كه از عجايب دوران انتشار اين روزنامه مستقل و حرفهاي است. روزنامه «جوان» هم كه معمولا درباره رويدادهاي بياهميتتر فعال است، پرداخت به خبر زلزله را ضروري ندانسته است. «اطلاعات» به جز تيتر يك خود، 13 تيتر در نيمتاي اول دارد. اما در اين 13 تيتر هم جاي پا و اثري از ترك در غرب ايران نيست. آخرين روزنامه هم، روزنامه «ايران» است. روزنامه دولت كه انتظار ميرفت با موضوع و پديده ناگهاني و ويرانگر زلزله برخورد جدي و معناداري داشته باشد. اما متاسفانه اين روزنامه هم خالي از حادثهاي است كه يكشنبه شب پهنه وسيعي از ايران را تكان داد. قابل تاسف است كه در اين شرايط و زماني كه اكثريت اهالي دولت درگير مديريت اين بحران شدهاند همكاران ارجمند و معزز در «ايران»، نخواستند يا نتوانستند اين موضوع مهم را ببينند. در مجموع و با توجه به واكنشهاي رسانههاي مكتوب، به خصوص «ايران» و «جامجم» كه رسانههايي رسمي و پرتيراژتر به حساب ميآيند، عجيب نيست كه مخاطب ايراني مدتها است كه فضاي مجازي را به عنوان سيارهاي براي جستوجو و به دست آوردن اطلاعات انتخاب كرده است. روزنامهنگاران ايراني بايد در اين موقعيتها و بحرانها گزارشگر باشند، تحليل و ارزيابي كنند و دامنه وسيعي از اطلاعات و دانش را در اختيار مخاطب كنجكاو قرار دهند تا مخاطب به فعاليتهاي آنها در چنين موقعيتهايي اعتماد كند و سرانه مطالعه رسانه كه يكي از شاخصهاي توسعه پايدار است بالا برود.