جلوگيري از پيشرفت زنان؛ مصداق خشونت
افسر افشارنادري
كلا در جامعه ما خشونت بين همه اقشار رايج است و اگر دقت كنيم در هر قشري از جمله كودكان، سالمندان و جوانان خشونت ديده ميشود. در قشر زنان هم كه موضوع خشونت از قديم هم وجود داشته است و خشونت مضاعفي عليه زنان وجود دارد چرا كه قوانين ما قوانيني هستند كه خشونت عليه زنان به شكل نهادينه اعمال ميشود. اين قوانين هم تحت هيچ شرايطي تغيير نكرده است. تبصرهاي اضافه ميشود اما شاهد پياده شدن اين قوانين در جامعه نيستيم. به جز قوانين خانواده كه تا اندازهاي و خشونتهايي كه در گذشته قانوني بوده، اندكي تغيير كرده است، بقيه موارد تغييري پيدا نكرده است. ادعا شده كه اين قوانين تغيير پيدا كردهاند در حالي كه چنين اتفاقي در جامعه ما اصلا رخ نداده است.
هنوز همان نگاهي كه در جامعه به زنان ميشد، وجود دارد. اينكه زنان به ميل جامعه رفتار كنند، مطابق ميل جامعه لباس بپوشند، مطابق ميل جامعه حرف بزنند. با تمام ادعاهايي كه مطرح ميشود اما ميبينيم كه در بين وزراي ما حتي يك زن هم معرفي نشد. آيا اين خشونت نيست؟ اينكه زنان حق ندارند به جايگاهي كه بايد برسند؟ حتي اگر لياقت آنها بيشتر از مردان باشد؟ اما از نظر قانوني چنين اجازهاي داده نميشود. همه اينها خشونت محسوب ميشود. خشونت كه فقط اين نيست كه يك نفر را كتك بزنند. خشونت، جلوگيري از پيشرفت زنان است. اينكه زنان جامعه ما نميتوانند در جايگاهي كه شايستگي آن را دارند، فعاليت كنند، مصداق بارز خشونت و نابرابري است كه در جامعه وجود دارد. تبعيض به هر نوعي از آن، يكي از مصاديق خشونت در جامعه است.
جامعهشناس