• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3970 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۱۸ آذر

كافه، جاي نشستن نيست

مروري بر كافه‌نشيني در تهران

فاروق مظلومي

كافه‌ها جايي براي توقف هستند. براي دمي آسودن. گپ زدن با خودت يا با ديگري. جايي براي مرور خودت و آنچه گذشته است. نشستن در كافه با همه‌جا فرق دارد و كافه‌ها فقط جاي نشستن نيستند و به همين دليل كافه‌نشين و كافه‌دار مهم مي‌شوند. از ادا و اطوار كافه‌نشيني كه بسيار هم لذيذ است نبايد غافل شويم؛ بعضي‌ها ميزهاي كنج كافه را ترجيح مي‌دهند تا بسته روشنفكري‌شان كامل شود و دوست دارند گاهي با غم به خوشحالي ديگران خيره شوند كه مثلا بگويند يارو خيلي تنهاست. اين اداها بخشي از شيرين‌كاري‌هاي روشنفكرانه در كافه‌هاست. اما نمي‌شود كتمان كرد كه تاريخ روشنفكري ايران هم به تاريخ كافه‌نشيني پيوند خورده است و با اينكه عمر كافه‌نشيني در دنيا بيش از چهارقرن نيست اما نفوذ كافه در فرهنگ جهاني عميق‌تر به نظر مي‌رسد تا حدي كه بخشي از فرهنگ شهري كافه‌شهرهايي مثل استانبول و پاريس شده و كافه دارهاي اين شهرها چه افاده‌هايي كه بابت نشستن بعضي نويسنده‌ها در ميزهاي‌شان نمي‌فروشند. تهران هم در صد سال اخير به جمع «كافه‌شهرها» پيوست اما در دهه گذشته رشد كافه و كافه‌نشيني در تهران شگفت‌آور بوده است. در ايران يكي از نخستين نوشگاه‌ها بعد از صفويه قهوه‌خانه‌ها بودند كه بعدا به دليل دسترسي سريع‌تر به چاي، ايراني‌ها جاي قهوه‌خانه‌ها را به چايخانه‌ها دادند و قهوه در معاشرت‌هاي ايراني كمرنگ‌تر شد و جايي كوچك در مراسم عزاداري پيدا كرد كه آنجا هم گويي كم‌اقبال بود. تا اينكه سال‌هاي اخير كافه‌هاي تهران، بوي نوستالژيك قهوه را در خيابان‌هاي شهر راه انداختند. كافه‌ها امن‌ترين جا براي خطرناك‌ترين گفت‌وگوها شده‌اند. كافه‌نشين‌ها خوب مي‌دانند كه عشق از سياست خطرناك‌تر است. چون نشستن از زمان قاجار شروع شده است شايد آغاز چايخوري و قهوه‌خوري هم از همين قوم دلخوش و يكجانشين بوده است. خدا نكند آدم طعم تلخ قهوه قجري را بچشد. برويم به كافه‌هاي تهران. كافه فيروز. يكي از معروف‌ترين كافه‌هاي تهران «كافه فيروز» است كه در سال‌هاي دور خيابان نوبهار را در جمهوري شلوغ‌تر مي‌كرد چون پاتوق جلال آل‌احمد و همفكرانش بود. مهدي اخوان لنگرودي، شاعر كافه‌نشين در كتاب «يك هفته با احمد شاملو» درباره كافه فيروز مي‌نويسد: «اينجا روزگاري بخشي از استبل (= اصطبل) ناصرالدين‌شاه بوده كه بعدها و بعدتر‌ها تو خيابان‌كشي‌هاي دوره رضاشاه اين قسمتش باقي مانده و بعد از دست به دست شدن‌هاي بسيار تبديل به اين كافه قنادي شده. كم‌كم اينجا كه محيط صميمي‌تري داشت پاتوق هنرمندان و روشنفكران شد، طوري كه خيلي از بزرگان نسل سال‌هاي سي يا كمي بيشتر از آن، روز‌هاي‌شان را آنجا گذراندند يا براي ديدار يكديگر آنجا را به جاهاي ديگر ترجيح دادند. كافه فيروز هم مثل كافه فردوسي سابق از نام‌آوران آن روز و فرداهاي نزديك و دور خاطرات زيادي داشت. مي‌گفتند: «دوستان ربعه» هم در آن جا دور هم گرد مي‌آمدند كه شمع جمع شان صادق هدايت بود. كه شوخي‌هايش زبان به زبان مي‌گشت. لطيفه‌هاي عميق پرملاتي كه به هيچ كس اجازه نمي‌داد باور كند «بوف كور» درونش روزي او را آن‌جور بي‌رحمانه از درون متلاشي كند. دوستان اربعه ابتدا در كافه قنادي لاله‌زار و بعد در كافه قنادي تصاج و كافه قنادي فردوسي و باغچه كنتينانتال -هر سه در خيابان استانبول - و اواخر در كافه باغ شميران روبه‌روي سفارت انگليس گرد هم جمع مي‌شدند. كافه نادري. يكي از قديمي‌ترين مهمانخانه‌هاي تهران مهمانخانه نادري است كه در خيابان نادري سابق و جمهوري فعلي، قرار دارد. كافه نادري در طبقه همكف اين مهمانخانه، پاتوق بزرگاني چون صادق هدايت، جلال آل‌احمد، احمد فرديد و سيمين دانشور، نيما يوشيج، بزرگ علوي و... بوده و به همين مناسبتها اين مجموعه در سال 1382 در فهرست آثار ملي ايران قرار گرفت. كافه نادري با نود سال سابقه، نشان روشنفكري تهران معاصر را دارد و خيلي از هنردوستان گاه و بيگاه خودشان را به اين كافه مي‌رسانند تا از اين فضاي نوستالژيك بي‌نصيب نمانند. كافه ريويرا. اطلاعات چنداني از اين كافه در دست نيست گويا پاتوق دانشجويان بود.  كافه فردوسي. كافه‌اي سر چهارراه استانبول كه به دليل سبيل پرپشت صاحبش به «كافه سبيل» معروف بوده است... .  اما تنها مطبي كه كاربري كافه هم داشته است مطب نويسنده فقيد بزرگ معاصر دكتر غلامحسين ساعدي بوده است. به نقل از كتاب پژوهشگران معاصر، غلامحسين ساعدي درباره «كافه مطب» خودش مي‌گويد:
«... چون من طبيب بودم و هميشه تو مطب بودم، آنجا به يكي از پايگاه‌هاي عمده روشنفكران آن روز تبديل شده بود. جلال آل‌احمد، احمد شاملو، برو بچه‌هاي نويسنده، به‌آذين (محمود اعتماد زاده)، سيروس طاهباز، (م. آزاد) مشرف تهراني و ديگران هميشه آنجا بودند. من آنجا مريض مي‌ديدم. مي‌آمديم يك كمي بحث بكنيم و حرف بزنيم يا راجع به نشريات مجله يا كتاب حرف بزنيم، كه دو باره مريض مي‌آمد و من مي‌رفتم. يك دنياي فوق‌العاده‌اي بود و اين فاصله‌اي بود كه سال 1340 تا 1350 كه به حق خيلي‌ها مي‌گويند كه دوران شكوفايي جماعت اهل قلم و ادب ايران بود و اين به نظر من درست است.» كافه‌هاي تهران در سال‌هاي نه چندان دور فضايي كمرنگ در حاشيه فضاهاي پررنگتر مثل مراكز خريد بودند اما حالا احتمال دارد كافه‌نشينانِ عصر يك كافه در بلوار كريمخان زند بيشتر از بازديدكنندكان يك مركز خريد بزرگ در شمال تهران باشند. كافه‌هاي تهران بيشتر در شمال و جنوب و مركز هستند اما ناحيه مركزي تهران يعني شمال و جنوب خيابان انقلاب بيشترين حضور كافه‌ها و كافه قنادي‌هاي تهران را دارد. كافه قنادي‌ها با قهوه‌اي كه عموما ايستاده سرو مي‌شود درنگِ شيرين و دلچسبي را بين شلوغي روزانه تهران فراهم مي‌كنند. كافه قنادي‌هاي فرانسه در خيابان انقلاب و لُرد در استاد نجات‌اللهي از معروف‌ها و قديمي‌هاي اين صنف هستند و اما بعضي از كافه‌هايي كه شكلات كنار قهوه را خودشان درست مي‌كنند، طرفدارهاي ويژه‌اي دارند. مثل كافه اُرينت در دروازه دولت يا كافه مينيون در خيابان فردوسي. فضاي اين كافه‌ها براي تهرانگردهاي حرفه‌اي بسيار دلخواه است البته اتمسفر كافه‌هاي تهران با موقعيت محلي آنها كاملا در ارتباط است. كافه‌هاي شمال تهران بيشتر براي قرارهاي كاري و دوستانه است و دركافه‌هاي مركزي تهران علاوه بر كار و دوستي، بازار بحث‌هاي هنري و اجتماعي داغ‌تر از چاي و قهوه است. حتي پوشش كافه‌نشينان شمالي با كافه‌نشينان جنوبي توفير دارد. بخشي از بعضي بناهاي قديمي بازمانده از قاجار هم به كافه تبديل شده  است. مثلا كافه سينما در باغ فردوس، كافه باغِ نگارستان يا كافه باغِ موزه هنر.  اگر كسي به عنوان مبتدي مي‌خواهد به دنياي كافه‌نشيني تهران وارد شود كافه‌هاي بلوار كريمخان زند، شروع خوبي هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون