دانشجو؛ همچنان در بيم تهديدها
دكتر احمد شيرزاد ٭
در سپهر سياست تعاريف مختلفي براي جنبش دانشجويي وجود دارد كه شاخصه اصلي در آنها وجود يك حركت مستقل دانشجويي بدون وابستگي به نهادهاي قدرت و حكومت است كه به دنبال آرمانهاي جامعه مدني هستند. اين آرمانها شامل عدالتطلبي، آزاديخواهي، استقلالطلبي و آرمانهايي است كه به زندگي بهتر جامعه بشري در عرصه ملي و جهاني كمك ميكند. اگر اين را به عنوان تعريف جنبش دانشجويي در نظر بگيريم در حال حاضر ميتوانيم به وجود اين آرمانها اعتراف كنيم ولي امكان متشكل شدن، جمع شدن و پيگيري اين آرمانها دچار مشكل است. به دليل تاريخچه 10 سال گذشته اكثريت دانشجويان براي پيگيري آرمانهاي خود دچار احتياط زيادي شدهاند و حاضر نيستند كه هست و نيست زندگي فردي و اجتماعي خويش را براي دستيابي آرمانها فدا كنند. دراين بين نقش خانوادهها بسيار حايز اهميت است چنانكه آنها نيز با محدوديت و تهديد مواجهند و نميخواهند بابت كاري كه امكان دستيابي به نتايج گسترده در آن نيست دچار مشكل شوند؛ مشكلي كه تا آخر عمر ممكن است مسير زندگي آنها را تحتالشعاع قرار دهد. آنچه معلوم است عدم تعجيل در پيگيري آمال و موكول كردن آن به آينده است.
بسياري از دانشجويان پيگيري آرمانها را منوط به فعاليت در دوران دانشجويي نميدانند و باخود ميگويند كه ميتوان در آيندهاي درازمدت به اين اهداف هر چند مطلوب و مقدس دست يابيم. به عبارت ديگر ماحصل وقايع 10 سال گذشته بالا رفتن فوقالعاده هزينه فعاليتهاي دانشجويي محسوب ميشد كه در طول تاريخ بيسابقه بود.
با اين وصف روي كارآمدن دولت روحاني رويكردها را دچار تغيير كرد اما به عنوان مثال پيگيري وضعيت دانشجويان ستارهدار توسط توفيقي و فرجيدانا با برخورد و هزينه مواجه شد. جناح اصولگرا همچنان در عرصه سياسي قصد بازگشايي فضاي دانشگاه را ندارد و وضعيت مطلوب براي آنها ادامه وضعيت هشت سال گذشته است. دانشجو همچنان نسبت به فضا در ترديد است و ازخود ميپرسد چگونه با فرض تغيير دولت وارد فعاليتهاي دانشجويي شوم درحالي كه نهادهاي مخالف دولت درحال ليستبرداري و رصد فعاليت دانشجويي هستند؟
روزي اين ليست بيرون ميآيد و برخوردها آغاز ميشود چنانكه در دولت اصلاحات دانشجويان فعال توسط دولت بعد مورد پيگيري امنيتي قرار گرفتند. تازماني كه وضعيتي پايدار به وجود نيايد و نهادهاي مرتبط با دانشگاه بهخصوص نهادهاي امنيتي دچار تغيير نگاه نسبت به فعاليتهاي دانشجويي نشوند و آن را يك تهديد نبينند، بايد شاهد ادامه رويكرد محافظهكارانه دانشجويان باشيم. چنانچه فضاي ناچندان گشاده فعلي ادامه يابد دو رويكرد كلي را ميتوان توسط جنبش دانشجويي پيشبيني كرد: يكي راديكاليسم و فعاليتهاي نامتعارف و تند كه طبيعتا عكسالعملي درمقابل برخوردهاست. رويكرد ديگر يأس و سرخوردگي و نهي از مشاركت مدني است. در طول تاريخ جنبش دانشجويي بارها شاهد نمود و بروز چنين رويكرد منفعلانهاي بودهايم كه اكنون نيز به نظرم با اين فضا روبهرو هستيم. راه يأس، انزوا، عدم فعاليت و نهايتا خروج از كشور كه از مشخصههاي اصلي و غالب در بين دانشجويان نسل امروز است، دقيقا به همين سرخوردگيهاي از محيط داخل كشور بازميگردد. بااين حال چنانچه دولت بتواند فضا را تلطيف كرده و درعرصه سياسي و فرهنگي به موفقيتهاي بيشتري دست يابد و فعاليتهاي دكتر فرجيدانا در قبال دانشگاه و دانشجو احياشده، تداوم يابد ميتوان اميدوار بود كه يخها آب و فضاي افسردگي و سرخوردگي كنار نهاده شود. ناگفته نماند كه عملكرد دولت روحاني و وزارت علوم وي تاكنون به گونهاي بوده است كه تعداد نسبتا قابل توجهي از انجمنهاي اسلامي مجددا مجوز دريافت كردهاند با اين حال در اين باره بايد در نظر گرفت كه به صرف دريافت مجوز بدون اجازه فعاليتهاي گسترده، گرم و شورآفرين نميتوان به نتيجه خاصي دست يافت.
هياتهاي نظارت بايد در اين عرصه باز عمل كنند نه اينكه دانشجويان در دعوت اصحاب فكر با محدوديتهاي بيش و كمي روبهرو باشند. در فضاي تضارب افكار است كه ميتوان شاهد تغيير فضاي دانشگاه بود. دانشجويان و تشكلهايشان ميزبان برنامههاي فكري هستند نه مولد آن. چنانچه فضاي تعاطي افكار با عدم ارايه مجوز براي صاحبان انديشه از جريانات مختلف ايجاد نشود، فضاي مطلوبي شكل نخواهد گرفت و به نظرم هنوز راه زيادي براي گشايش فضا در دانشگاههاي كشور بايد طي شود.
٭ نماينده سابق مجلس و استاد دانشگاه