شفافيت قابلتحسين
الياس حضرتي
حضور حجتالاسلام محسنياژهاي در دانشگاه صنعتي شريف بسيار پرسر و صدا بود. اولا تكههايي از فيلم سخنراني ايشان كه بهشدت خلاف آمد عادت بود در شبكههاي مجازي پخش شد، ثانيا خبرهاي مهمي از فرمايش ايشان همچون اخبار داغ سياسي دست به دست شد. معمولا دانشجويان براي آقاي زيباكلام يا بعضي از چهرههاي اصلاحطلب كف و سوت ميزنند. اما امروز چندين و چندبار براي آقاي اژهاي كف و سوت زدند و هورا كشيدند. آقاي اژهاي معمولا چهرهاي جدي و عبوس دارند و چون خبر از محكوميتها و مسائل قضايي ميدهند، منطقي است كه رسمي و مقتدر باشند. اما دانشگاه و حضور پرشور دانشجويان توانست حال و هواي ايشان را عوض كند و چهره جديدي از ايشان نشان دهد. دانشجويان كاري كردند كه ايشان از در شوخي و مطايبه درآمدند و جلوي دوربينهاي خبري و حضار، سوتبلبلي زدند. شايد بعضي از علما نسبت به اين اقدام منتقد باشند و آن را خلاف شأن علم و قضا بدانند، اما از اتفاق اين كار باعث ميشود تا يخ ارتباط نسل جوان با مديران قضايي آب شود و دانشجويان در مواجهه با سخنگوي قوهقضاييه توان پرسشگري بيابند و بيپرواتر سوال كنند. نكته مهم ديگري كه در اين ملاقات نسبتا صميمي قابل تامل است حضور پرشور و حداكثري دانشجويان است. مهمترين مطالبه دانشجويان از مسوولان جمهوري اسلامي پاسخگويي است. از اين طرف بزرگترين ضعف نهادها نيز عدم پاسخگويي است يا بهتر بگويم: ضعف در پاسخگويي. اينكه دومين مقام قضايي به ديدار دانشجويان ميرود و با صبر و حوصله سوالات ريز و درشت دانشجويان را پاسخ ميدهد جزو اتفاقات خوبي است كه بايد به فال نيكش گرفت و نسبت به تقويتش كوشيد. اين اتفاق بسيار ارزشمند است كه مسوولان صداي مردم را بشنوند و حرف اصناف- خصوصا دانشجوها- را گوش بدهند. ترديدي نيست كه حضور در چنين محافلي ساده نيست و مسوولان عاليقدر- چه اصلاحطلب و چه اصولگرا- بايد ضمن حفظ شأن علمي و منزلت حقوقي خود مقابل دانشجويان بنشينند و صداي آنها را كه اغلب آميخته با اعتراض است بشنوند. دانشجويان اهل تشريفات و تعارفات معمول نيستند و اگر مغلوب فضاي احساسي و هيجاني قرار بگيرند، ممكن است خط قرمزها را نيز درنوردند. به يك اعتبار در دانگشاه هيچ خط قرمزي وجود ندارد و هيچكس نميتواند به دانشجو بگويد چه بپرس و چه نپرس. لذا از اين منظر نيز حضور آقاي اژهاي ارزشمند است. تن دادن به اقتضائات روزگار نويد ميدهد كه فصل تازهاي در مواجهه مسوولان با مردم باز شده است. در آستانه چهل سالگي انقلاب اسلامي ميتوان اميدوار بود كه همه اركان حكومت پاسخگويي و ارتباطات بيواسطه مردمي را پذيرفتهاند و با ميل و رغبت به آن تن ميدهند. ضمن اينكه از دانشجويان هم بايد سپاسگزار بود كه متعهدانه و نگران بر روند سياسي و قضايي جامعه نظارت دلسوزانه دارند.
اما از اينها گذشته چند فراز از فرمايشهاي حجتالاسلام محسنياژهاي قابلتامل است و اينكه ايشان در حضور دانشجويان، در نهايت شفافيت بيان كنند جاي تحسين و تكريم دارد: «كسي به عنوان انتقاد تحت تعقيب قرار نميگيرد. قبول دارم كه اطلاعرساني قوهقضاييه ضعيف است، انفرادي قبل از تفهيم اتهام غلط است، شكنجه قانونا و اخلاقا ممنوع است و... .»