داعش زير پوست شهر
احسان شمس|18 آذر 1396 نخستوزير عراق پايان عمليات جنگي عليه داعش در عراق را اعلام كرد. رييسجمهور پوتين نيز در 20 آذر با حضور در يكي از پايگاههاي نظامي سوريه و ديدار با بشار اسد، دستور پايان عمليات نظامي كشورش در سوريه را اعلام كرد.
اما در واقع پايان داعش- به معناي يك دولت - با فتح بوكمال به دست سردار سليماني اتفاق افتاد. اما داعش تنها يك دولت يا خلافت خودخوانده نبود. بلكه نوعي تفكر و ايدئولوژي افراطي، خميرمايه آن را تشكيل ميداد كه در سرتاسر جهان پراكنده شده است. از حملات تروريستي در ايالات متحده تا حملات به مردم عادي در لندن و پاريس و حملات به ايران و افغانستان تا حمله به استراليا در دامنه سمپراكني داعش- به معناي يك تفكر- قرار گرفته است. آسياي ميانه كه بر اثر ميراث شوروي سابق بستر مناسبي براي تفكرات مذهبي نيست نيز، اكنون بهشدت شاهد رشد تفكر داعشي است.
در شمال و مركز آفريقا به ويژه در نيجريه، نيز رشدي شتابنده به خود گرفته است. اين روند با سقوط مركزيت داعش در بينالنهرين بسيار شتاب گرفته و تهديدي بالفعل شده است. اكنون بازمانگان داعش به هر سو بازميگردند. از اروپا و امريكا گرفته تا خاور دور و آفريقا. اين گسترش بهمانند گسترش طاعون بسيار براي نظم و امنيت بينالمللي در آيندهاي نزديك، بحرانساز خواهد بود. جلوي دولت داعش را ميتوان با جنگ فيزيكي گرفت اما اين روش در مقابله با بحران تفكر داعشي كارآيي ندارد. رقابت منطقهاي ميان دولتهاي خاورميانه و همچنين فقر و عقبماندگي فرهنگي و اقتصادي در اين منطقه نيز بستري مناسبتر از ساير نقاط جهان براي رشد تفكر افراطي داعش فراهم كرده است.
براي مقابله با اين طاعون در منطقه خاورميانه هيچ راهي جز همگرايي منطقهاي وجود ندارد. كشورهاي خاورميانه به ويژه ايران، عربستان، مصر و تركيه، براي نجات خود، بايد دست از لجاجت برداشته و خارج از عالم انتزاع، با توجه به واقعيت موجود و قبول متقابل قدرت هم در منطقه، با حقوق مفروض مساوي، بر سر ميز مذاكره مستقيم بنشينند. حضور هر گونه نيروي خارجي، چه به عنوان واسطه نظامي- امنيتي و چه به واسطه ديپلماتيك، غير از آسيب، چيزي ندارد.
بحران خاورميانه تنها آب گل آلودي براي كشورهاي خارج از منطقه، مانند ايالات متحده و بريتانيا و فرانسه گرفته تا روسيه و چين، بوده و آنان هدفي جز حفظ منافع خود ندارند. كشورهاي خاورميانه بايد جبر جغرافيايي و مفهوم امنيت همسايگي را درك كنند و با همگرايي منطقهاي، مشكلات امنيت و اقتصاد خاورميانه را رو در رو حل كنند (مانند آنچه بعد از جنگ جهاني دوم در جنوب شرق آسيا اتفاق افتاد) . امري كه بارها در مقالات بينالمللي دكتر محمدجواد ظريف بر آن تاكيد شده ولي واكنشي را برنينگيخته است. اين سياست بايد ظريفانهتر و با حضور بازيگراني جديد انجام پذيرد. مذاكره فينفسه به معناي شكست نيست و گاهي در اوج پيروزي نيز ميتواند به معناي پيروزي بيشتر باشد. فراموش نكنيم كه صلح حديبيه فتح الفتوح رسول اكرم بود.