واژهاي چند؟
سيدعلي ميرفتاح
از آنجايي كه معمولا داروها تلخند، داروسازها از سقمونيا استفاده ميكنند و لايهاي از شهد و شكر را دورتادور آن ميپيچند. پند و نصيحت هم از جنس دارو هستند و معمولا به كام ملت تلخ مينشينند. درست است كه گفتهاند از جان دوستتر دارند، «جوانان سعادتمند پند پير دانا را»، اما واقعيت اين است كه اغلب مردم، اعم از پير و جوان، پند را تحمل نميكنند. تلختر از پند، انتقاد است. باور نكنيد كه مردم خود را انتقادپذير معرفي ميكنند و براي حفظ ظاهر آغوش خود را بر نقد باز ميكنند. دروغ نميگويند، فيلم هم بازي نميكنند. البته عدهاي حتما دروغ ميگويند و فيلم بازي ميكنند، اما حتي آنها كه صادقانه به استقبال نقد ميروند، آنها هم تحمل تلخي نقد را ندارند. تلخي نقد از جنس ته خيار نيست كه براي حفظ ظاهر بشود تحملش كرد و لبخند زد، بلكه عين هندوانه ابوجهل است و تا بيخ جان نفوذ ميكند و آتش ميزند. براي همين است كه هوشياران و زيركان نقد را در سقمونياي شكرآلود ميپيچند. كاري كه سعدي ميكرد اين بود كه حرفش را به شهد عبارت برميآميخت و به پرويزن معرفت ميبيخت... طنزپردازان هم به يك اعتبار اخلاف سعدياند و اگر موفق شوند قصدشان اين است كه تنديها و تيزيهاي نقد را با شوخي و لطيفه ساب بزنند و تا آنجا كه مقدور است تلخي نقد را شيرين كنند. به اين طنز هوشمندانه بلكه زيركانه توجه كنيد- امروز در فضاي تلگرام ديدم: «صفحه چهارم از پيوست شماره 4 لايحه بودجه 97، رديف واژهگزيني در زبان فارسي فرهنگستان: سال بعد بايد 275 واژه جديد ساخته شود با قيمت واحد هر واژه 12 ميليون و 382 هزار تومان.» رندي كه براي فرهنگستانيها اين مضمون را كوك كرده به نظرم نقد ارزشمندي را بيان كرده كه اگر به گوش قبول شنيده شود، ميتواند منشا اثر خير شود و فرهنگستان را نسبت به گذشته و آيندهاش وقوف ميدهد. اعضاي فرهنگستان همه از زعما و فرهيختگان درجه يكند. اغلبشان شأن و مقامي دارند كه كسي پروا نميكند كه به ايشان انتقاد كند. مگر ميشود به چهرههاي ماندگار ايراد گرفت و مسائل فرهنگستان را تذكر داد؟ اما به زبان لين طنز ميشود گفت كه اين معادلها 12 ميليون و 382 هزار تومان نميارزد.