• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3980 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۹ آذر

اندر حكايت انجمن صنفي داستان نويسان تهران

تمرين دموكراسي در زمين انجمن صنفي

ندا آل طيب

در ميان انبوه خبرهاي فرهنگي و هنري، در ميان پيش‌بيني‌هاي گوناگون درباره تغيير مدير اداره كتاب و گمانه‌زني‌هاي مختلف براي مديريت بعدي، در ميان بحث داغ تغيير مكان برگزاري نمايشگاه سي و يكم كتاب تهران و... و اظهارنظرهاي پراكنده در باب جوايز ادبي و... خبري هم درباره ثبت انجمن داستان‌نويسان تهران منتشر شد؛ خبري كه خيلي آرام و بي‌سرو صدا منعكس شد اما اعضاي انجمن تازه‌تاسيس داستان‌نويسان تهران اين خبر خوش را داشتند و حالا دلخوش دارند به آينده چرا كه نخستين گام براي تشكيل انجمن صنفي آنان برداشته شده است.

در كشوري كه نويسندگي يا اصولا هنرمندي شغل محسوب نمي‌شود، ضرورت تشكيل انجمني صنفي براي حمايت از اين قشر اظهرمن‌الشمس است اما اينكه چرا تا به حال تشكيل چنين انجمني به تاخير افتاده، مساله اين گزارش كوتاه نيست چراكه هدف ما پرداختن به انجمني است كه بعد از مدت‌ها انتظار و پشت سر گذاشتن موانع بسيار تشكيل شده است.

به انگيزه ثبت اين انجمن گپ و گفت‌هايي با چهارتن از نويسندگان داريم و ديدگاه‌هاي آنان را درباره اين انجمن مرور مي‌كنيم.

انجمن داستان‌نويسان رقيب كانون نويسندگان تلقي نشود

محمود حسيني‌زاد، نويسنده و مترجم كه نامش هم به عنوان يكي از اعضاي اين انجمن قيد شده است، بهتر مي‌داند تنها به بيان جمله‌اي كوتاه بسنده كند: «اميدوارم اين انجمن صنفي به عنوان رقيب كانون نويسندگان تلقي نشود و روزي اين دو بتوانند با يكديگر كار كنند و حتي اگر با هم تلفيق شوند كه چه بهتر! چراكه خواسته هر دو ارتقاي ادبيات است و اينكه نويسنده جايگاه شايسته خود را در جامعه ما پيدا كند.»

مجيد قيصري ديگر نويسنده‌اي است كه موضوع را با او پيگيري مي‌كنيم. او نيز جزو اعضاي همين انجمن است و معتقد است وقتي هيچ جايي براي حمايت از حقوق نويسندگان وجود ندارد، ضرورت شكل‌گيري اين انجمن، ضرورتي انكارناپذير است: «در حال حاضر اگر نويسنده‌اي به هر دليلي دچار مشكلي شود، مثلا حقوق او توسط ناشر يا مكان‌هايي مانند صدا و سيما و... تضييع شود، ناچار است با گرفتن وكيل، حق و حقوق خود را پيگيري كند و اين در حالي است كه ممكن است بعضي از نويسندگان امكان گرفتن وكيلي را نداشته باشند و در آن وضعيت هيچ نهاد يا مرجعي نيست كه براي احقاق حقوق‌شان به آن مراجعه كنند.»

نويسندگي را به عنوان شغل بپذيريد

عليرضا محمودي ايرانمهر ديگر نويسنده‌اي است كه نظرات او را با يكديگر مرور مي‌كنيم. او تاسيس انجمن صنفي داستان نويسان تهران را اتفاقي مبارك و خجسته مي‌داند و مي‌گويد: «با شكل‌گيري اين انجمن، نويسندگي به عنوان شغل و صنف تلقي خواهد شد و قرار است صنف ما از طريق اين انجمن مسائل كاري و حقوقي خود را سر و سامان دهد. بنابراين تاسيس چنين انجمني بسيار ارزشمند است.»

او به مشكلاتي اشاره مي‌كند كه اين روزها گريبانگير جامعه نويسندگان است: «امروزه حتي در صدا و سيما هم به نويسندگي به عنوان شغل نگاه نمي‌شود درحالي كه مهم‌ترين وجه يك كار و نقطه شروع شكل‌گيري هر برنامه‌اي است ولي در صدا و سيما تعريف شغلي براي نويسنده نداريم و حق و حقوق او بايد ذيل عنوان‌هاي ديگري تعريف شود.»

ايرانمهر البته لازم مي‌داند كه بلافاصله نكته ديگري را گوشزد كند: «نويسندگي با چند امر سر و كار دارد؛ توده‌هاي عظيم مردم و جامعه و از آن مهم‌تر، توليد انديشه و فكر كه اتفاقا تاثيرگذار است بنابراين نويسندگي معمولا هميشه با يكسري مفاهيم سياسي و اجتماعي همراه است و احتمالا به همين دليل و به خاطر وجود همين معذوريت‌هاست كه تاسيس چنين انجمني كه وجودش جزو بديهيات است، تا به حال به تاخير افتاده است. »

انجمن ما صنفي است نه سياسي

تشكيل انجمن صنفي داستان نويسان تهران هرچند اتفاقي خوشحال‌كننده محسوب مي‌شود اما در عين حال نمي‌توان منكر نگراني‌هايي شد كه درباره اين انجمن وجود دارد. نگراني‌هايي مانند افتادن در ورطه سياسي‌كاري و همراه شده با يكسري از نحله‌هاي فكري.

قيصري در همين زمينه توضيح مي‌دهد: «همه تصور مي‌كنند كه اين انجمن يك انجمن سياسي است درحالي كه از همان روز اول تمام فلسفه وجودي اين انجمن و هدف شكل‌گيري‌اش اين بوده كه انجمني صنفي براي حمايت و پيگيري حقوق نويسندگان باشد. بنابراين در نگاه اول انجمن صنفي داستان‌نويسان تهران با اين هدف تشكيل شده است كه از حقوق همه اعضاي خود صرف‌نظر از اينكه به كدام جناح يا تفكر گرايش داشته باشند، دفاع كند و با اين ديدگاه، اين انجمن اصلا نگاه جناحي ندارد.»

او تاكيد مي‌كند كه در فضاي سياست‌زده امروز جاي چنين انجمني كه تنها نگاه صنفي داشته باشد، واقعا خالي بود و خوشبختانه بعد از مدتي انتظار و گرفت و گير، به تازگي اين انجمن در وزارت كار ثبت شد و وجهه كاملا قانوني پيدا كرد.

قصد موازي‌كاري نداريم

ايرانمهر نيز دغدغه خود را در اين زمينه اينگونه توضيح مي‌دهد: «اين انجمن قرار است به حقوق صنفي بپردازد و اميدوارم به سمت مسائلي كه حساسيت‌زاست، نرود چون آن را به نوعي دچار تعارض سياسي مي‌كند و بيم آن مي‌رود كه به كانون نويسندگان تبديل شود درحالي كه هدف شكل‌گيري آن چنين چيزي نبوده است. هدف شكل‌گيري انجمن داستان نويسان، احقاق حقوق نويسندگان است و اينكه مرجعي براي حمايت از آنان باشد.»

دغدغه ايرانمهر را درباره موازي‌كاري با كانون نويسندگان با مجيد قيصري مطرح مي‌كنيم و او تصريح مي‌كند: «شخصا اول و آخر اين انجمن را يك انجمن صنفي ديدم كه قصد موازي‌كاري و مداخله در كار هيچ انجمن مشابه ديگري را ندارد. فلسفه وجودي اين انجمن اين است كه هر زمان براي هر نويسنده‌اي مشكلي پيش بيايد، اين انجمن پشتوانه‌‌اي براي او خواهد بود و از او حمايت خواهد كرد.»

نمي‌توان آينده را پيش‌بيني كرد

قيصري در ادامه تاكيد مي‌كند: «در اين انجمن هيچ كاري به محتواي آثار و ديدگاه‌هاي سياسي نويسندگان گوناگون نداريم بلكه امور كاملا صنفي مدنظر ما است. معتقدم ممكن است كسي با اعضاي اين انجمن مساله‌اي داشته باشد ولي هيچ‌كس نمي‌تواند با اساسنامه انجمن مشكلي داشته باشد چون جايي براي هيچ مشكلي نيست. از نظر ما هر كس كتابي بنويسد نويسنده است، فارغ از اينكه اين كتاب چه سطح كيفي‌اي داشته باشد.»

اما در هر حال اين دلمشغولي وجود دارد كه اين انجمن در بلندمدت نتواند به اهداف اوليه خود وفادار بماند و شايد نتواند از زير سايه نگاه‌هاي سياسي و جناحي در امان بماند.

اين دغدغه را با قيصري مطرح مي‌كنيم و او در پاسخ به اين سخن كه اين نگراني وجود ندارد بعد از مدتي اين انجمن نيز مغلوب نگاه‌هاي سليقه‌اي و جناحي شود، مي‌گويد: «ايده‌آل همه ما اين است كه چنين نگاهي بر اين انجمن چيره نشود همان‌گونه كه هر نويسنده‌اي وقتي دست به قلم مي‌برد، آرمانش اين است كه بهترين اثر ممكن را بنويسد ولي بايد ديد در عمل چه اتفاقي مي‌افتد. تمام تلاش ما متمركز بر اين است كه اين انجمن هيچ گونه نگاه جناحي نداشته باشد و همه نحله‌هاي فكري را يكسان ببيند اما ممكن است در آينده و در عمل، گاهي چنين مشكلاتي به وجود بيايد. فعلا مهم اين است كه اين انجمن شكل گرفته و در وزارت كار به ثبت قانوني رسيده است و از امروز نمي‌توان آينده را پيش‌بيني كرد و فكر مي‌كنم فعلا نبايد اينگونه نگراني‌ها را داشته باشيم.»

نخستين گام براي تمرين دموكراسي

قيصري كه آثاري همچون «سه كاهن» و «نگهبان تاريكي» را در كارنامه هنري خود دارد، تاكيد مي‌كند به هر حال نهايت آرزوي ما اين است كه اين انجمن مدافع و حامي حقوق همه نويسندگان فارغ از هر گرايش فكري باشد. مسلما اين احتمال وجود دارد كه در عمل
افت و خيزهايي داشته باشيم اما راه‌اندازي اين انجمن، نخستين گام براي تمرين دموكراسي است. اگر ما نويسندگان در يك انجمن صنفي نتوانيم با وجود همه اختلاف‌نظرها كنار يكديگر قرار بگيريم و تمرين دموكراسي كنيم، پس در چه محفل ديگري مي‌توانيم چنين تمريني را انجام دهيم؟!

ايرانمهر كه در كارنامه ‌نويسندگي‌اش نگارش كتاب‌هايي همچون «فريدون پسر فرانك» و «ابر صورتي» را دارد، درباره اين دغدغه مي‌گويد: «دوستاني كه اين انجمن را راه‌اندازي كرده‌اند، مي‌شناسم كه خيلي پخته و روشن و با حساسيت دنبال كار صنفي و مدني هستند. هيچ كدام دنبال رويكرد سياسي نيستند بلكه خواهان حفاظت از حقوق صنفي هستند و اميدوارم همان‌طور كه از اول فكر شده، همين مسير را ادامه بدهند.»

انجمن داستان‌نويسان تهران همان‌گونه كه از نامش برمي‌آيد، متعلق به نويسندگاني است كه همه ساكن تهران هستند و قيصري در پاسخ به اين پرسش كه چرا اين انجمن نويسندگان ديگر شهرها را به عضويت نمي‌پذيرد و آيا در اين زمينه موانع قانوني وجود دارد، توضيح مي‌دهد: «هيات‌مديره در گام اول تصميم گرفتند تنها نويسندگاني را به عضويت بپذيرند كه متعلق به تهران باشند به هر حال چون ما زير پوشش وزارت كار فعاليت مي‌كنيم، بايد تعاريف روشن و مشخصي داشته باشيم. مثلا اگر قرار باشد اين انجمن نويسندگان شهرهاي ديگر را هم زير پوشش خود بگيرد، بايد مكان‌هاي مشخصي را به عنوان دفاتر انجمن معرفي كنند و... يعني روال كار بايد در وزارت ارشاد معلوم باشد ولي فعلا چنين امكاني نيست و به همين دليل در گام اول انجمن داستان‌نويسان فقط داستان‌نويسان تهران را زير پوشش قرار مي‌دهد. اما مي‌توان اميدوار بود در گام‌هاي بعدي دفاتر شهرهاي ديگر نيز راه‌اندازي شود.»

نويسندگي فعاليتي فردي است. نويسنده در خلوت خود مي‌نويسد برخلاف هنرمندان سينما و تئاتر كه فعاليت‌شان گروهي و جمعي است. نويسندگان اما دور از يكديگر مي‌نويسند و شايد بتوان به انجمني مانند انجمن صنفي داستان‌نويسان به عنوان محفلي براي گردهمايي اين قشر نگاه كرد. اين موضوع ديگر محوري است كه با مجيد قيصري در ميان مي‌گذاريم.

جاي اين انجمن به‌شدت خالي بود

او در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين انجمن مي‌تواند محلي براي گردهمايي نويسندگان و تبادل افكار و آراي آنان باشد، مي‌گويد: «هر امكاني وجود دارد؛ وقتي بيش از 200 نفر عضو اين انجمن هستند و در اتفاقاتي مانند مجمع عمومي حضور پيدا مي‌كنند، طبيعتا فضاي دورهمي شكل مي‌گيرد اما بايد ديد اصولا دورهمي چقدر ضرورت دارد. ببينيد يك‌سري مسائل صنفي هست كه به همه اعضا مربوط مي‌شود مثل اينكه چند سال است حق تاليف مولف ثابت مانده در صورتي كه در اين مدت قيمت كاغذ و... افزايش يافته است. اين موضوع مبتلابه همه نويسندگان است و طبيعتا در اين گردهمايي‌ها درباره چنين مسائلي بحث خواهد شد. هر موضوعي كه جنبه صنفي داشته باشد، بهانه‌اي است براي گرد هم آمدن.»

نويسنده كتاب‌هاي «جنگي بود، جنگي نبود» و «بوي باروت» در پايان سخن خود تاكيد دارد كه «مهم اين است كه جاي اين انجمن به‌شدت خالي و ضرورت تشكيل آن كاملا روشن است. در وهله اول بايد بگذاريم انجمن شكل بگيرد و بعد درباره ديگر جزيياتش به نتيجه برسيم.»

انجمن صنفي داستان‌نويسان تهران و قوانين آن

در مردادماه سال ۱۳۹۵، در جمع كوچكي از نويسندگان پس از گفت‌وگوي هميشگي در مورد نبود نهادي صنفي براي حمايت از داستان‌نويسان، گام اوليه براي تاسيس انجمن داستان‌نويسان برداشته شد.

در بررسي‌هاي اوليه مشخص شد بهترين مرجعي كه مي‌شود به آن مراجعه كرد تا ذيل حمايت‌هاي قانوني براي دفاع از حقوق صنفي نويسندگان قرار بگيرد، وزارت كار است. از اين طريق علاوه بر بالاتر رفتن احتمال برخورداري از پشتيباني قانوني مراجع قضايي داخلي، با ارتباط ارگانيك با نهادهاي مشابه جهاني، حمايت از حقوق صنفي، تضمين بيشتري مي‌يابد.

طبق قانون كار، زماني يك صنف مي‌تواند درخواست تاسيس دهد كه حداقل 50 نفر از فعالان آن صنف به صورت كتبي چنين درخواستي به وزارت كار ارايه دهند. در اين زمان بود كه جمع اوليه نويسندگاني كه به صورت جدي پيگير تشكيل صنف بودند، تصميم گرفتند از 50 نويسنده‌ كه حداقل دو كتاب به چاپ رسانده‌اند براي درخواست تشكيل چنين نهادي دعوت كنند. در مراجعه به وزارت كار براي ثبت درخواست تاسيس انجمن صنفي، مشخص شد صنوف يا بايد ذيل عنوان حقوقي كارفرما به فعاليت بپردازند يا عنوان حقوقي كارگر. بديهي است داستان‌نويسان جزو كارفرمايان نيستند. از سوي ديگر قبولاندن اين نكته كه داستان‌نويسان طبق قانون مشمول تعريف كارگر مي‌شوند، مستلزم بحث و اقناع مسوولان مربوط در وزارت كار بود. انجمن‌هاي صنفي كارگري به سبب عنوان حقوقي «كارگري»شان اين حسن را دارند كه چون ثبت جهاني مي‌شوند، دولت جز در موارد عدول از اساسنامه نمي‌تواند راسا آنها را بدون مستندات قانوني تعطيل كند. طبق قانون صنوف نمي‌توانند به صورت كشوري فعاليت كنند. وسيع‌ترين سطح جغرافيايي فعاليت هر صنف، استان است. به همين سبب است كه نام كامل انجمن ما «انجمن صنفي كارگري داستان‌نويسان استان تهران» است. اما به محض آنكه داستان‌نويسان دو استان ديگر تشكيل انجمن صنفي با مجوز وزارت كار دهند، مي‌شود اتحاديه داستان‌نويسان كشوري را تشكيل داد.

حقوق مادي و معنوي در سايه تشكل متحد بهتر حفظ مي‌شود

شيوا مقانلو، نويسنده و مترجم و مدرس دانشگاه هنر، هرچند با نفس راه‌اندازي اين تشكل‌ها كاملا موافق است، اما در اين زمينه نگراني‌هايي دارد كه خودش آنها را اينگونه توضيح مي‌دهد: «با نفس تاسيس و فعاليت تشكل‌هاي صنفي بسيار موافقم، چه براي نويسندگان و چه براي مترجمان، چون مثل هر شغل و حرفه ديگري اينجا هم حقوق مادي و معنوي و مسائلي هست كه در سايه يك تشكل متحد و قانوني بهتر حفظ مي‌شود، مسائل قانوني و حقوقي همچون قراردادهاي نشر، كپي‌رايت، ترجمه‌هاي مختلف از يك اثر و... يا مسائل معيشتي و صنفي همچون بيمه، وام‌هاي مختلف و...»

او سخن خود را با يادآوري يك معضل بزرگ تاريخي ادامه مي‌دهد: « نويسندگي بايد شغل محسوب شود و دستمزد ثابت و مشخصي داشته باشد، اما متاسفانه در تمام اين سال‌ها و به خاطر برداشت‌هاي اشتباه هم خود نويسندگان و هم ناشران، نويسندگي و مترجمي مشاغلي فانتزي تلقي شده‌اند كه قرار نيست از قبل آن دستمزدي بگيري: اگر پولي به دست آمد كه چه بهتر! و اگر هم به دست نيامد، تعجب نكنيد!»

مقانلو كه در دو حوزه ترجمه و تاليف فعال است، براي عضويت در هر دو انجمن صنفي داستان‌نويسان و مترجمان تهران عجله‌اي ندارد: «گرچه با شكل‌گيري هر دو تشكل كاملا موافقم ولي هنوز در هيچ يك از جلسات اين تشكل‌ها شركت نكرده‌ام و عضو هيچ كدام نشده‌ام زيرا به‌شدت معتقدم تشكل صنفي بايد در برگيرنده نظرات و حقوق تمام طيف‌ها باشد و كاملا فراجناحي عمل كند. به همين دليل دوست دارم زمان بگذرد و هر دو گروه امتحان خود را بابت اين نگراني بدهند. با احترام به همه دوستان دلسوزي كه اين كار دشوار را بر عهده گرفتند، فرضا برخي از اسامي‌اي كه ابتدا به عنوان دست‌اندركاران انجمن داستان نويسان تهران مطرح شد براي شخص من اين تضمين خاطر نگاه فراجناحي و همسان به همه اهل قلم را تامين نمي‌كرد. البته مشخصا همه يك راي داريم كه مي‌توانيم آزادانه و مستقلانه از آن استفاده كنيم اما من آن يك رايم را نگه مي‌دارم تا مطمئن شوم اوضاع از چه قرار است و فعلا براي پيوستن به اين انجمن‌ها عجله‌‌اي ندارم.»

افتادن در دام تفكرات يك جناح خاص از جمله خطراتي است كه تشكل‌هاي صنفي را تهديد مي‌كند. نويسنده مجموعه داستان «آدم‌هاي اشتباهي» در اين زمينه مي‌گويد: «طبعا هر نويسنده و مترجمي - و اصلا هر آدمي با هر شغل و حرفه‌اي - گرايشات ذهني و تمايلات شخصي خاص خودش را نسبت به يك جريان فكري يا يك سبك و الگوي نويسندگي يا يك ژانر ترجمه يا يك نشر خاص يا حتي تيم دوستان و همقطارانش خواهد داشت و اين موضوع كاملا طبيعي است، اما مهم اين است كه كساني كه به صورت كانوني متشكل و به نيابت از مشكلات وخواسته‌هاي تمام نويسندگان يك كشور وارد گود مي‌شوند، اين عقايد فردي را وارد اين گود نكنند و فارغ از سود و زيان نظر شخصي‌ نگاه فراجناحي داشته باشند. اميدوارم اين نگاه در كار شاق دوستان شجاع‌مان حاكم باشد. شما مي‌بينيد كه حتي در جوايز ادبي هم گاهي به خاطر همان نگاه فراجناحي يك فضاي سالم و پرشور و نتايج درست بر فضا حاكم است، اما خيلي وقت‌ها هم يك عده دوست همفكر دور هم جمع مي‌شوند و خودشان هم داور مي‌شوند و هم به يكديگر جايزه مي‌دهند!»

هرچند عده‌اي نويسندگي را امري فردي مي‌دانند و اعتقاد چنداني به گردهمايي نويسندگان ندارند، اما در مقابل، برخي ديگر بر اين باور هستند كه وقتي گرد هم آمدن هنرمندان گاه دچار مشكلات و محدوديت‌هايي است، شايد تاسيس انجمن‌هاي صنفي فرصتي باشد براي پاسخ به اين نياز. اما نويسنده مجموعه داستان «آنها كم از ماهي‌ها نداشتند» عقيده ديگري دارد: «خودم خيلي آدم محفلي و اهل گردهمايي‌هاي حضوري نيستم، به خصوص در جهان امروز با راه‌اندازي شبكه‌هاي اجتماعي و كانال‌هاي تلگرامي، اين نياز تا حدود زيادي رفع شده است. اتفاقا در حال حاضر در سطح همين شهر تهران جمع‌هاي ادبي و داستان‌خواني زيادي مي‌بينيم، طوري كه هر هفته چندين محفل ادبي و پاتوق داستان‌خواني در اين شهر برپاست كه البته مخاطب خيلي زيادي هم ندارد. بنابراين از نظر من، بُعد گردهمايي و دورهم بودن نمي‌تواند ملاك مهمي در تاسيس اين انجمن‌ها باشد چون چنين كمبودي وجود ندارد. مساله اصلي اين است كه جمع شدن‌ در اين تشكل‌ها هدفمند باشد و به نتيجه صنفي با تاثيرات مشخص شغلي و زيستي بينجامد و مسائلي كه در بالا گفتم، سر و ساماني بگيرد.»

مقانلو كه مترجم پر كاري است و نام او را بر ترجمه آثار زيادي از زندگي‌نامه‌هاي ميكل آنژ، توماس اديسون، اسكندر مقدوني گرفته تا داستان‌هاي دونالد بارتلمي ديده‌ايم، براي عضويت درانجمن صنفي مترجمان نيز فعلا تمايلي ندارد: «در آن انجمن هم عضو نيستم ولي تماس‌هاي گهگاه و دوري با دوستان مسوول اين انجمن دارم و در جريان فعاليت‌ها و دوندگي‌هاي‌شان هستم. ولي براي عضويت در اين انجمن هم دو پيش‌شرط ذهني اساسي دارم كه رعايت‌شان بايد برايم محرز شود: يكي همان كه درمورد انجمن داستان‌نويسان هم گفتم، يعني نگاه و پوشش عام و فراجناحي نسبت به حقوق همه مترجمان كتاب.»

او در پايان صحبتش دومين ترديدش درمورد انجمن صنفي مترجمان را چنين توضيح مي‌دهد: «همان‌طور كه به رييس محترم اين انجمن هم توضيح داده‌ام، مترجمان كتاب يك صنف مستقل و مجزا از ساير مترجمان مثلا فيلم، مترجمان همزمان و... هستند. نفس درگيري ما با كار كتاب ماهيت اين شغل را متفاوت از دوستان ديگر مي‌كند و آشكارا دستمزد و مشكلات قراردادي ما نسبت به مترجمان همزمان همايش‌ها يا مترجمان زيرنويس فيلم‌ها همانقدر متفاوت است كه نسبت به صنف پزشكان يا آرايشگران. به اعتقاد من همكاسه كردن و گذاشتن همه اين مترجم‌ها در يك كارگروه صنفي نه قشنگ است و نه منطقي. و اصلا جنس خواسته‌ها و مشكلات‌شان بسيار متفاوت است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون