ما وانجمن صنفيكارگري استان تهران
رسول آباديان
خبر شكل گرفتن انجمن صنفي كارگري داستاننويسان استان تهران درهمين حدود پيشرفت هم ميتواند مايه خوشحالي به حساب بيايد. لزوم تاسيس چنين انجمنهايي در وضعيت نابسامان كنوني حرفه نويسندگي و نبود سازوكاري حمايتي نه تنها موجب دلگرمي اهالي قلم ميشود بلكه يكبار ديگر بارقهاي از اميد در دل فرهنگسازان ايجاد ميكند. اهميت اين كار زماني بيشتر ميشود كه شعارها و عملدر آينده هماهنگي بيشتري پيدا كنند و اين انجمن طبق همان سازوكارهايي كه درقانون پيشبيني شده فعاليت داشته باشد. انجمنهاي صنفي در سراسر دنيا، تعريفي مشخص دارند و اين تعريف همواره حول محور همان پيگيريهاي صنفي رشد و نمو پيدا ميكند. همه كساني كه به اشكال گوناگون دستي برآتش نوشتن دارند بطور قطع و يقين نگران انحراف اهداف اصلي اين انجمن در آينده هستند زيرا خروج از كاركردهاي قانوني پيشبيني شده يك انجمن و انتخاب راههاي ديگر همچون درافتادن در دام سياستبازيهاي بيحاصل و مخرب را در حجمي انبوه شاهد بودهاند. اين انجمن در حال حاضر گام نخست را برداشته و حركت رو به جلويش مرهون همكاري تكتك دست به قلمهاي كشور بدون هيچ گونه پيشداوري و«نه» گفتن است.
بايد اجازه داد تا انجمن فوق در درجه اول جان بگيرد و اهدافش را به طور مشخص تعريف و تبيين كند. مطالبه اهالي قلم خصوصا داستاننويسان تا اينجاي كار بايد بر ساخت سر پناهي امن استوار باشد كه بدون شك آرزوي همه ما است. يكي از مواردي كه در همين مدتزمان اندك سرزبان افتادن انجمن صنفي كارگري داستاننويسان تهران در ميان نويسندگان مطرح شده، اين است كه چرا تهران؟ آنها ميپرسند مگر نويسندگان ساكن استان تهران چه امتيازي بالاتر از نويسندگان سراسر كشور دارند؟ كه يافتن پاسخ اين پرسش با يك جستوجوي ساده در اينترنت با محوريت قانون كار قابل دسترسياست. پاسخ به چنين پرسشهايي با استفاده از قابليت رسانههاي رسمي كشور و رفع ابهامات موجود از سوي دستاندركاران راهاندازي اين انجمن، بدون شك در سطح اعتمادسازي و تمايل به حضور در اين رويكرد كاملا فرهنگي تاثيراتي مثبت خواهد داشت. نگرانيهاي موجود كه البته درنوع خود شريف و محترم هستند ريشه در اين موضوع دارد كه بسياري از مدعيان حمايت از حق و حقوق اهل قلم، خود بزرگترين مانع حركت روبه جلوي اين قشر هستند. بر هيچكس پوشيده نيست كه اهل قلم، ضربه اصلي را از ناحيه گروههاي اندك و فاقد هرنوع صلاحيت خوردهاند كه نه تنها داراي هيچگونه محبوبيتي نيستند بلكه سالهاست حساب خود را از كل ادبيات ايران جدا كرده و با سياستبازيهاي موهوم صرفا درحال مصرف كردن حريم حرمت نويسندگان به عنوان وجدانهاي بيدار جامعه هستند. در وضعيت كنوني تشكلي موفق خواهد بود كه همه كمبودهاي گذشته را مورد ارزيابي و نقد و بررسي قرار دهد و با شناخت اولويتهاي كنوني و گذر از نوع نگاه يكسويه به كمبودهاي منطقي توجه نشان دهد زيرا سنگر گرفتن سياسي پشت سر نويسندگاني كه به طور عادي هم با هزاران مشكل دست و پنجه نرم ميكنند نه تنها حركتي فرهنگي محسوب نميشود بلكه نوعي خروج از دايره اخلاقي و انساني است. دستاندركاران راهاندازي انجمن فوق همه از چهرههاي مطرح ادبيات كشور به شمار ميروند. نويسندگاني كه دغدغههاي مشابه با ديگر نويسندگان كشور دارند كه همين موضوع جا را براي اميد هرچه بيشتر بالندگي انجمن چند برابر ميكند. تلاش براي دفاع قانوني از كيان قلم و بازگرداندن حرمت فراموش شده آن به خوديخود كاري شريف است كه علاوه بر پيگيريهاي معمول مشكلات صنفي، سوداي پيوستن ادبيات ما به كاروانهاي جهاني را هم در سر ميپروراند و علاوه بر اين، نظارت قانوني بر قراردادهاي مختلف نشر را هم سرلوحه كارقرار داده است كه خواسته قلبي هر نويسنده داخلي است. بسيار غمانگيز است دركشوري با سابقه تمدن چند هزار ساله، شغلي به نام نويسندگي وجود نداشته باشد و هزاران استعداد ناب در اين حوزه مجبور باشند براي گذران زندگي، مشاغلي بيربط به حدود توانايي واقعيشان انتخاب كنند. گمان نميكنم نويسندهاي درعالم امكان وجود داشته باشد كه نخواهد از طريق نوشتن ارتزاق كند و بر همين اساس، تصور شيرين رسيدن به همچو موقعيتي در آينده دور هم بسيار خيالانگيز و شيرين است. يكبار ديگر تكرار ميكنم كه تجربيات شكستخورده پيشين در امر دفاع از نويسنده و حرفه نويسندگي بايد مورد كنكاش جدي قرار گيرد. در اساسنامه شكلگيري اين انجمن، جايي براي طرح هيچ ايرادي به چشم نميخورد و خوشبختانه سمت و سوهاي گروهي و جناحي هم مورد توجه قرار نگرفتهاند. اين همه سويهنگري به نيت رفع مشكلات فراراه قلم، هر نويسنده را به چنين نتيجهاي ميرساند كه ساختار انجمن را به رسميت بشناسد و موفقيتهاي بعدياش را به حساب موفقيت شخص خود بگذارد. بدون شك اقداماتي از اين دست نميتواند خالي از نگاههاي منتقدانه و سختگيرانه باشد. برخلاف نظر بسياري ازدستاندركاران رسانه معتقد نيستم كه براي خالي نبودن عريضه، قصاص قبل از جنايت بكنيم و نويسندگاني از جنس خودمان را متهم به كسب وجاهت از اين طريق و و راهاندازي محفلي ديگر كرده و پيشاپيش جلوي ثبتنام ديگران را بگيريم. انصاف و اخلاق حكم ميكند كه به قول قديميها اجازه بدهيم در درجه اول كلام منعقد شود زيرا عكسالعمل در مقابل حركتي كه آغاز نشده و كلامي كه هنوز بر زبان نيامده نوعي بياحتياطي فرهنگي است كه نمونههايش را كم نديدهايم.