جدي بگيريم
علياكبر قاضيزاده
من بلافاصله بعد از زلزله و از لحظهاي كه به خودم آمدم، راديو را روشن كردم و در راديوپيام به اخبار زلزله گوش كردم. راديو پيام شبها از ساعت 10 به بعد، هر نيم ساعت خبر اعلام ميكند اما بعد از وقوع زلزله اين زمان را نصف كردند و مثل روزها، هر يك ربع يك بار خبرها را اعلام ميكردند و در چند بسته خبري همه خبرهايشان درباره زلزله بود؛ قدرت زلزله چقدر بود؟ چه آثاري باقي گذاشته، مردم چه ميكنند، پمپ بنزينها شلوغ است. خيابانهاي منتهي به كرج و قزوين راهبندان است. حتي همان شب شنيدم كه جاده چالوس هم ريزش كرده است. تلويزيون ملي حداقل بعد از دو، سه تا زلزلهاي كه پيش از تهران اتفاق افتاد، ميتوانست نه فقط مردم تهران كه مردم كل كشور را آموزش دهد كه اگر زلزله اتفاق افتاد، چه بايد بكنند تا حداقل آسيب جسمي كمتري ببينيد. صدا و سيما اين وظيفه را هر روز دارد. هر روز بايد به مردم آموزش دهد. متاسفانه به جاي اين كار، در رسانه ملي به خواندن نماز آيات اصرار ميكردند. اگر كسي اعتقاد داشته باشد، بلد است كه نماز آيات بخواند. هر چقدر به اين مسائل اصرار كنند، براي كساني كه روح آشفتهاي دارند و احساس خطر ميكنند، حساسيت بيشتري نسبت به حادثه ايجاد ميكنند. تصور كنيد كه براي ساعت يازده ونيم آن شب مردم چه آموزشي ديده بودند؟ آيا ما به اندازهاي پناهگاه داريم كه مردم به آنجا بروند؟ امكان داشت كه زلزله جديتري اتفاق بيفتد. مثل اتفاقي كه در كوهبنان كرمان افتاد. بايد پيشبيني انجام ميشد و از قبل به مردم ميگفتيم كجا بايد بروند. كجاي خانههايشان امنتر است و امكان تلفات كمتري دارد؟ اگر خانههايمان امن نيست، كجا برويم؟ از تلفن چگونه و چه استفادهاي بايد كرد؟ با كساني كه در چنين حوادثي هستند (هلالاحمر، پليس، آتشنشاني، شهرداري) چگونه ميتوان ارتباط گرفت؟ سيستم تماس تلفني تا يك ساعت ونيم بعد از زلزله تهران، قطع يا خيلي خيلي ضعيف بود. در كشور ما حتي اين پيشبينيها هم براي مواقع اينچنيني نشده است. دستگاه پليس، هلالاحمر و وزارت بهداشت كه متولي بيمارستانها است، بايد خيلي آمادهتر از اين حرفها باشند. اين تعاليم براي زمان زلزله نيست. اينها براي همين شبهاست. مردم ما در شيراز، گيلان، آذربايجان، مازندران، كردستان و درواقع همه ايرانيها بايد با اين تعاليم آشنا شوند. همين غفلت را سالهاست درباره سوخت كشور هم ميكنيم. اصلا نميخواهم خودمان را با ژاپن، فرانسه و انگليس مقايسه كنم اما ميتوان به سادگي مردم را راهنمايي كرد تا تلفات كمتري داشته باشيم. آموزش در هلال احمر بسيار ضعيف است. وظيفه هلال احمر تنها اين نيست كه ببيند كجا زلزله ميآيد و به آنجا برود. پيش از آن هم وظايفي دارد كه بايد به آنها رسيدگي كند. من اين شانس را داشتهام كه به چند مانور زلزله دعوت شوم. خيلي حقيرانه و فقيرانه است. بچهها فقط كمدياي بازي ميكنند و ميخندند. بعد هم به آنها كيك يزدي ميدهند و به خانههايشان ميروند. مانورها بايد خيلي جديتر از اين حرفها براي مردم برگزار شود. زماني كه زلزله اتفاق افتاد، بيشتر فكر و ذكرم اين بود كه اگر زلزله تكرار شود و جدي و با ريشتر بالا تكرار شود، تكليف مردم در تهران چه ميشود؟ تصور كردهايد اگر در تهران فقط سه پل هوايي بشكند، چه فاجعهاي اتفاق ميافتد؟ مردم در خودشان غرق ميشود. نه ميتوان به آنها كمك رساند، نه ميتوان زخميها را جابهجا كرد. تمام اين مسائل چيزهايي است كه نه بعد از زلزله كه در طول زمان بايد به مردم آموزش داده شود و متاسفانه تا الان از آن غفلت كردهايم.
فقط رسانه ملي هم در اين زمينه وظيفه ندارد، نقش مطبوعات، سازمانهاي دولتي مانند هلال احمر هم مهم است. فرداي روز زلزله چه تعداد از روزنامههاي كشور خبر زلزله را كار كرده بودند؟ مردم ميروند پاي دكهها تا ببينند چه خبر بوده است و با روزنامههايي مواجه ميشوند كه اصلا خبر زلزله را كار نكردهاند. رسانهها سوراخ زياد دارند.
واي به حال ما. كرمانشاه هنوز جلوي چشم ما است. زلزله گيلان جلوي چشم ما است. بم جلوي چشمان ما است. چه اتفاقي بايد بيفتد كه به خودمان بياييم؟ خدا كند اتفاقي نيفتد. اگر زلزله جدي در تهران اتفاق بيفتد، خدا ميداند با عملكردي كه ما داريم، سرنوشت مردم چه خواهد شد. چه كسي خبردار ميشود كه در گوشهكنار چه كساني زير آوار هستند؟ براي مردم چه ميشود كرد؟ بيمارستانهاي ما آماده هستند؟ رسانههاي ما؟ خطوط اطلاعاتي؟ به نظر ما نياز به يك بازبيني جدي داريم. ما بايد خيلي جديتر براي حوادثي كه قابل پيشبيني نيستند، برنامهريزي كنيم.
پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات