• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3982 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲ دي

فلسفه در عصر فردگرايي افسارگسيخته

حسين مصباحيان استاد فلسفه در نشست فلسفه و آينده دانشگاه كه روز دوشنبه 27 آذرماه به همت پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم برگزار شد، گفت: دوره‌هاي مهمي در قرن‌هاي اخير داشته‌ايم كه دانشگاه با آن مواجه بوده است. دوره اول عصر مسيحيت است كه نماينده دانشگاهي آن دانشگاه پاريس است. اواخر قرن ۱۵ دانشگاه پاريس به علت غرور دكترهاي آن و خود برتر‌بيني دچار انحطاط مي‌شود. در دوره دوم دانشگاه هاله براي خدمت به دولت و ملت و نه دين شكل مي‌گيرد و طب و اجتماعيات نسبت به الهيات اهميت بيشتري پيدا مي‌كند. 
وي افزود: مهم‌ترين دانشگاه در تاريخ فلسفه غرب دانشگاه برلين است. به آن دانشگاه آلماني ما مي‌گويند و جزو افتخارات‌شان است. اين دانشگاه نيز به دليل عصر ايده‌آليسم تحت تاثير اين تفكر زمان خود است. همبولت مي‌گويد دانشگاه بايد دنبال حقيقت باشد. اين هدف با دو بال تنهايي و آزادي محقق مي‌شود. تنهايي به اين دليل كه مجبور به باج دادن نباشند و درون‌شان آزاد باشد و آزادي به خاطر اينكه نتايج پژوهش‌ها را بتوانند آزادانه با جامعه در ميان بگذارند. اين نوع از دانشگاه بسيار موفق بوده و سرلوحه كارهايش زيستن با ايده‌ها بوده است. يعني درگير بودن و زندگي با ايده‌ها. 
اين استاد دانشگاه سپس گفت: دانشگاه برلين با تغيير زمانه از رويكرد ايده‌آليسم، تغيير رويكرد مي‌دهد. ايده آليست‌ها معتقد بودند از طريق بنياد قرار دادن ذهن آدمي مي‌توانند كتاب هستي را بنويسند كه اين مساله يك توهم بود. اما رويكرد ديگري پديد آمد كه معتقد بود بين درك ما از هستي و خود هستي تفاوت وجود دارد. بعد از اين دوره رويكردي مطرح شد با عنوان دانشگاه در حال آمدن. كه معتقد است دانشگاه در حال اضمحلال است. در اين دوره دانشگاه فينكس در امريكا شكل مي‌گيرد. رويكرد اين دانشگاه اين است كه من نهاد 
(institute) هستم و نه دانشگاه و به دنبال دانشجو نيستم بلكه به دنبال مشتري (costumer) هستم كه براي بازار كار آماده‌اش كنم. در اين دانشگاه اصلا رشته‌هاي علوم انساني وجود ندارد. 
مصباحيان در ادامه عنوان كرد: عصر امروز را عصر فردگرايي عنان‌گسيخته ناميده‌اند. عصري كه دانشگاه فقط قرار است به منِ انسان‌ها خدمت كند. منِ اتميزه شده و نه به اجتماع و دين و... وقتي فرد در دانشگاه مركزيت پيدا كند دانشگاه به سمت اضمحلال خواهد رفت. دانشگاه‌هاي ما نيز تابع همين سنت هستند و به هيچ‌وجه تفاوتي ميان دانشگاه‌هاي ما و ديگر كشورها نيست. در نظام آموزش ما، نظام banking education حاكم است. يعني استاد اطلاعاتي دارد ولي دانشجو هيچ ندارد و در نهايت موقع امتحان بايد مانند پولي كه از بانك بر مي‌داريم به سوالات امتحاني با اطلاعاتي كه در ذهن‌مان ذخيره كرده‌اند جواب بدهيم. اين يعني نظام بردگي در آموزش كه حداقل ۱۰۰ سال است ديگر در دنيا وجود ندارد. اين نشست زماني شروع مي‌شود كه سخنراني ما تمام شود. به اين مي‌گويند نظام مشاركتي كه امروز در دنيا رايج است. حتي چيدمان ميز و صندلي‌ها امروز در نشست‌ها تغيير كرده است. 
وي در ادامه با پرداختن به اين سوال كه در اين شرايط چه بايد كرد گفت: رويكرد دريدا در اين زمينه براي من جالب است كه مي‌گويد دانشگاه در راه. يعني دانشگاه راهي را آغاز كرده اما هنوز در ميانه راه است. از طرفي مي‌گويد دانشگاه نامشروط است. يعني موجب مي‌شود به صورت پيش‌بيني نشده چيزهايي را براي ما روشن كند كه خودش مي‌تواند مبدأ و شروعي براي ايفاي نقش خود باشد. قطعا خواهيد گفت اين ايده نيز ايده‌آليستي است و راه رسيدن به آن روشن نيست. اين سوال از خود دريدا نيز پرسيده شد كه پاسخ داد اگر قرار بود كارهايي كه ممكن باشد را انجام دهيم هيچ كاري تاكنون انجام نمي‌شد. منطق تحولات تاريخ ممكن گردانيدن امور ناممكن است.  مصباحيان افزود: اين رويكرد دو فايده دارد يكي اينكه نقش آن به جاي اينكه برآمده از عصر باشد به اين طريق است كه عصر را تعيين و معرفي مي‌كند و مي‌سازد. عصري كه دچار آسيب است نمي‌توان از آن انتظار داشت كه خودش آسيب‌هاي خود را برطرف كند. دوم اينكه نامشروط است. در پژوهش وقتي با ايده‌ها داريم زندگي مي‌كنيم به دنبال چيز مشخصي نيستيم كه به آن برسيم. نمي‌دانيم به چه قرار است برسيم.  وي در انتها گفت: در تاريخ شاهد هستيم كه برخي تمدن‌ها دچار فروپاشي شده‌اند و چيزي از آن باقي نمانده است. ما بايد اعتراف كنيم كه در مورد دانشگاه به معناي واقعي كلمه دچار اين وضعيت هستيم. بايد روح جديدي به دانشگاه دميده شود. اما چون دانشگاه چيزي جز همين اساتيد و دانشجويان و كارمندان نيست اين هدف محقق نمي‌شود. تا اين طرز فكر براي خود افراد دست‌اندر‌كار و سياستگذاران به وجود نيايد دانشگاه به صورت بي‌هدف و پراگماتيستي عمل خواهد كرد و عملكردش كاملا واكنشي و عكس‌العملي خواهد بود. اين همه مقاله منتشر مي‌شود اما به اين فكر نمي‌شود كه اين مقالات چه فايده‌اي دارند؟ بايد سازو‌كار‌هاي فعلي دانشگاه و تاريخ دانشگاه را به بحث بگذاريم تا بدانيم اساسا دانشگاه قرار است چه بكند. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون