دنبال مهاريم نه خفه كردن آتش
محسن پاكنژاد
به طور كلي فضاسازيهايي كه در روزهاي اخير عليه وزارت نفت شده است بيشتر بازي رسانهاي و جهتدار بوده و از مسائل فني كه مهمترين نقش را در صنعت نفت و اتفاقاتي نظير حادثه رگ سفيد بازي ميكند، به دور است. در اين فضاسازيها به گونهاي اخبار بيان ميشوند كه استنباط شود مهار چاه رگ سفيد به تعويق افتاده يا از روشهاي درست براي آن استفاده نشده يا اينكه تيمي كه مسووليت مهار را بر عهده گرفته است، تجربه و علم لازم را ندارد. در مورد چاه 147 رگ سفيد يك موضوع كاملا مشخص و روشن بوده و آن فشار بسيار زياد گاز خروجي از فورانگيري است كه به دليل آوار ناشي از دكل 95 فتح كه در اين حادثه فرو ريخت، كج شده است و اين دو موضوع را ميتوان مهمترين موانع در مهار اين چاه از سطح دانست.
«نيل آدامز» در كتابي كه درباره مهار فوران چاههاي نفت و گاز نوشته و امروز به عنوان يك كتاب مرجع در اين زمينه مورد استفاده قرار ميگيرد، به دو روش عمومي براي مهار فوران اشاره كرده است. روش اول مهار فوران از سطح و روش ديگر مهار از طريق عمق چاه است. اين متخصص معتبر در اين كتاب به اين نكته اشاره كرده است كه مهار فوران چاه از سطح براي فورانهايي كه فشار سطحي خروج سيال از چاه بالا است (مانند رگ سفيد) شانس زيادي براي موفقيت ندارد و در صورت وقوع اين حوادث بهتر است مهار از عمق و استفاده از چاههاي امدادي مورد توجه قرار گيرد. در ايران و در فاصله سالهاي 84 تا 92 يازده فوران در چاههاي نفت و گاز كشور رخ داده كه تعدادي از اين فورانها با روش مهار از عمق و تعدادي ديگربا روش مهار از سطح كنترل شده است. در حقيقت آنچه تعيين ميكند كدام روش براي مهار فوران مناسبتر است شرايط و چگونگي فوران است، وقتي چاه رگ سفيد فشاري معادل 2400 پوند بر اينچ مربع (psi) دارد يعني در اين چاه فشار كم سابقهاي وجود داشته و روش مهار از عمق از شانس بيشتري براي موفقيت برخوردار است.
نكته ديگر اين است كه بايد ديد بخش عمده سيال خروجي از چاه گاز است يا نفت. طبيعتا چاهي كه بخش عمده سيال خروجي از آن گاز است وضعيت متفاوتي با چاهي كه عمده سيال خروجي از آن نفت است، دارد. به عنوان مثال در تجربه مهار چاههاي كويت به دليل كم فشار بودن نفت خروجي از چاه، در بعضي از آنها به دليل كم فشار بودن به تدريج آب جايگزين نفت شده و به خودي خود خاموش شدهاند.
نيم نگاهي به تاريخچه رگ سفيد نشان ميدهد كه پيش از انقلاب اسلامي كه امريكاييها اين چاهها را اداره ميكردند دو فوران در سالهاي 1345 و 1354 اتفاق افتاد كه كنترل هر كدام از آنها با روش مهار از عمق، بيش از 90 روز طول كشيده است كه دليل آن هم، فشار بسيار زياد گنبد گازي اين ميدان نفتي است. ميدان رگ سفيد دومين ميدان نفتي با گنبد گازي پرفشار در كشور است. جهت مزيد اطلاع دما در محور فوران چاه ۱۴۷ بالغ بر 1400 درجه سانتيگراد بوده و شدت صوت نيز بالغ بر 170 دسي بل است، اين در حالي است كه توان گوش انسان براي شنيدن كمتر از 80 دسي بل و در زمان محدود است و اين خود از جمله مشكلات مهار فوران از سطح است. بهتر است بدانيد كه در دو نوع چاه ممكن است فوران اتفاق بيفتد، يكي چاههايي كه در حال بهرهبرداري هستند و ديگري چاههايي كه در حال حفاري بوده و دكل برروي آن قرارگرفته است. وقتي حادثهاي در چاهي كه دكل حفاري بر روي آن قرار دارد روي ميدهد بيش از چهارصد تن آوار دكل همه بر دهانه چاه فرود ميآيد درحالي كه براي چاههاي درحال بهرهبرداري با چنين حجم آواري مواجه نيستيم. برداشتن اين آوار براي دسترسي به دهانه چاه كاري بسيار سخت، طاقت فرسا و خطرناك است كه ممكن است حتي جان كاركنان عملياتي را در معرض خطر قرار دهد. سالها قبل در چاه شماره ۵۰ اهواز اين حادثه روي داد و يكي از كاركنان به شهادت رسيد. جمعآوري اين آوار زمان بر است و به سرعت نميتوان اين كار را عملي كرد. در رگ سفيدبيش از20 روز زمان براي اين مساله گذاشته شد و پيش از آن هم به دليل كوهستاني و صعب العبور بودن منطقه مقدمات زيادي نظير راهسازي، 250 كيلومتر لوله كشي آب، ساخت دو استخر 70 و130 هزار بشكهاي و ساخت دو موقعيت براي استقرار هرچه سريعتر دكلهاي امدادي انجام پذيرفت كه آمادهسازي آنها هر كدام يك ركورد به حساب ميآيد، چرا كه هر كدام از اين عمليات در حدود 14 روز به سرانجام رسيد اما در شرايط عادي حدودا 4 ماه نياز به زمان داشت.
در حال حاضر بهترين و باتجربهترين متخصصان مهار فوران در كشور و در صنعت نفت در چاه رگ سفيد حضور دارند و دو شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب و ملي حفاري ايران در اين پروژه فعال بوده و با نيروهايي كه در عمليات فوران متعددي در سنوات گذشته حاضر بودهاند در عمليات مهار حضور پررنگ و يكپارچهاي را دارند. بر اساس كارشناسيهاي انجام شده در روزهاي نخست اين حادثه، به دليل مواردي كه قبلا به آن اشاره شد تاكتيك مهار از سطح در چاه رگ سفيد از شانس خيلي زيادي براي موفقيت برخوردار نبود، اما براي اينكه از كوچكترين شانس نيز نهايت بهره را ببريم، عمليات مهار از سطح نيز بارها و بارها براساس طراحي و بررسيهاي فني و مهندسي انجام شد. اما شايد در اين بخش باز هم اين مسائل فني و همان نظر نيل آدامز بود كه جوابگو بود و مهارگران با تجربه در مهار از سطح موفق نبودند و همانطور كه اشاره شد دو دستگاه دكل حفاري كمكي براي عمليات مهار از عمق پيش بيني شده بود كه يكي از اين دو حلقه عمودي است كه به زودي به نتيجه ميرسد و ان شاءالله چاه مهار خواهد شد. چاه دوم هم كه اريب حفاري ميكند با ده روز تاخير به عمق هدف خواهد رسيد كه اگر چاه اول كفايت نكرد، ميتواند مهار فوران از عمق را به نتيجه برساند. در همين حال برخي به انتقاد از زمان مهار ميپردازند كه كمي مغرضانه است چرا كه بايد توجه داشته باشيم كه چاه كنگان 23، بعد از حدود 147 روز مهار شد و چاه رگ سفيد هنوز ۶۰ روز هم از فوران آن نميگذرد. چاههاي ديگر اين بخش نيز هر كدام به مراتب زمان بيشتري را براي كنترل حريق لازم دارند در حقيقت 60روزه تمام كردن مهار رگ سفيد مصداق بارز غوغا كردن دستاندركاران اين پروژه است. آقاي مهندس خادمي به عنوان نايبرييس كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي در مصاحبهاي، فعاليتهاي وزارت نفت در اين رابطه را قابل دفاع دانسته و عنوان كردهاند كه كه باتجربهترين نيروهاي صنعت نفت كشور در عمليات مهار چاه 147 رگ سفيد حاضر هستند. و اما در خصوص پيشنهادات ارايهشده در رابطه با فوران اين چاه بايد گفت، عدهاي دلسوزانه و عدهاي هم كاسبكارانه پيشنهاداتي ارايه كردهاند كه تيم فني مهار فوران همه آنها را مورد بررسي قراردادهاند. تعدادي از پيشنهاددهندگان گمان ميكردند كه هدف فقط خاموش كردن شعله است در حالي كه هدف ما كنترل فوران سيال از چاه است. ميزان سولفيد هيدروژن در گاز خروجي از اين ميدان به حدي بالاست كه در صورت نسوختن مخاطرات جاني جدي در پي خواهد داشت.
در حالي كه بحث ما آتشنشاني و اساسا اطفا حريق نيست و ما تنها مهار فوران را ميخواهيم. اين امر دستاورد تلفيق بررسيهاي فني و مهندسي و در حوزه رشتههاي مختلف فني و مهندسي نظير مهندسي مخزن، حفاري، مهندسي عمران، مهندسي مكانيك و... است.