خطر بروز جريانهاي حاشيهاي
علي تاجرنيا
احزاب و تشكلهاي سياسي با گذر زمان دچار پوستاندازي ميشوند و چهرههاي جديدي در جريانها و تشكلها ظهور ميكنند. اين اعضاي جديد ضمن حفظ اصول اعتقادي و باورهاي سياسي آن تشكل نوآوريهايي هم دارند. در ايران مولفه ديگري به اين مساله اضافه ميشود و آن هم وجود نوعي از نظارت انتخاباتي است. اين نوع نظارت بر انتخابات اين امكان را براي حزب يا جريان ايجاد نميكند كه از حداكثر ظرفيتهايش استفاده كند. چنين است كه اگر قرار است تغييري در نگرش شوراي شهر و مجلس به وجود بيايد، اين تغييرات طبيعي نخواهد بود. مشاهده ميكنيم كه اين اهرم نظارتي به مدد و كمك جريانها ميآيد و لايهها و چهرههاي جديدي را كه بعضا فاقد روابط سياسي روشن يا طولاني مدت هستند، به عرصه ميآورد. به طور طبيعي اين افراد چهرههايي نيستند كه از نظر تشكيلاتي سابقه زيادي داشته باشند و گسستي بين مجموعه قديم و جديد به وجود ميآيد. همچنين در كشور ما برخي احزاب سرشناس و قديمي بعد از مدتي به محاق رفتند و با تعطيلي آنها گرايش تفكر حزبگرا و تشكلگرا نيز رنگ باخت. در نتيجه اين گسست جناحهاي سياسي در ظاهر كار انتخابات را نمايندگي ميكنند اما چون فاقد ظرفيتهاي لازم هستند، نميتوانند به مطالبات موجود پاسخ دهند. بنابراين نوعي بياعتمادي به وجود ميآيد يا امكاني براي بروز جريانهاي حاشيهاي درون تشكيلات فراهم ميشود. اگرچه اين جايگزينيها در كوتاهمدت ممكن است جواب دهد اما اين مساله ميزان كارآمدي جريان سياسي را كاهش خواهد داد. فعال سياسي اصلاحطلب