ايران در آينده سوريه
احسان شمس
اكنون كه سوريه به ثباتي نسبي رسيده و داعش در عراق پايان پذيرفته و نيروهاي روسي اسما از سوريه فرمان خروج گرفتهاند؛ مهمترين سوالي كه به ذهن ميرسد آن است كه آينده سوريه و آينده محور مقاومت چگونه رقم خواهد خورد و ايران كجاي اين آينده قرار دارد؟ آيا ايران نيز بايد از سوريه خارج شود يا اينكه براي تقويت محور مقاومت همچنان حضور خود را حفظ كند؟ براي پاسخ به اين سوال بايد توجه داشت اكنون كه جنگ در سوريه پايان گرفته و موعد گفتوگوهاي سياسي فرا رسيده، بسياري بر آن شدهاند كه از اين نمد براي خود كلاهي فراهم سازند. چين يكي از آنان است. در حالي كه در جنگ با داعش هيچ نقش نظامي را بر عهده نگرفت، حال كه جنگ پايان گرفته، تازه به فكر اعزام نيرو به سوريه افتاده است. اگر در اين فضا قرار بر امتيازگيري از وضعيت موجود باشد، هيچ كشوري محقتر از ايران نيست. شهيدان بسيار و هزينههاي هنگفت مالي و سياسي كه ايران براي نجات سوريه در دوره سلطه داعش داده است، خود گواه اين مدعاست. من عليه غرم و له غنم. اما در اين راه نبايد جانب احتياط را دور داشت. نبايد استفاده از فضاي سياسي موجود، شبهه سوءاستفاده به خود گيرد و بهنوعي اجر ايران را در حمايت از جبهه مقاومت زايل كند. در اين راستا بايد چند گزينه كليدي مدنظر ايران باشد؛ اول كريدور ترانزيتي بايد از بندر چابهار به سوي لاذقيه گشايش يافته و خط ريل ايراني درياي عمان را به مديترانه وصل كند. كالاي خاور دور و آسياي مركزي بايد از اين مسير به شمال آفريقا و اروپا برسد. شبهجزيره حجاز بايد از مسير ترانزيت كالا دور شده و جاده ابريشم احيا شود. دوم خط لوله نفتي، از بندر امام خميني تا لاذقيه برقرار شده و نفت متحدان ايران را از خليج فارس و شمال عراق را مستقيما به درياي مديترانه برساند و در اين راه حتي از خريد نفت خليج فارس صرف نظر نكند. اين حركت ايران را به سكاندار انرژي دنيا تبديل كرده و از سوي ديگر سوآپ نفت آسياي ميانه را در راس ترانزيت نفتي قرار ميدهد. همچنين خط لوله باكو - جيهان را از مسير خارج كرده و رقيب ديگر منطقهاي ايران را از رقابت با ايران خارج ميكند. همچنين تلاش اسراييل براي احداث خط لوله نفتي حيفا را بينتيجه خواهد كرد. سوم خط لوله گاز از عسلويه به لاذقيه است. اين خط علاوه بر اينكه قدرت رقابت ايران را با قطر چندين برابر ميكند، ميتواند برگ برنده ايران در مقابل اروپا و روسيه باشد. اروپا بهشدت به گاز روسيه وابسته است و روسيه نيز مايل است انحصار خود را در بازار انرژي اروپا حفظ كند. از همين رو است كه ايران را به برقراري خط گاز ايران – پاكستان – هندوستان (خط لوله صلح) ترغيت ميكند. خط لولهاي كه با توجه به اقتصاد و شرايط امنيتي پاكستان عملي به نظر نميرسد. ايران هم بايد انحصار روسيه را بر اروپا بشكند و هم در بازار انرژي اروپا تاثيرگذار باشد.
هيچ كدام از اين موارد ميسر نيست مگر امنيت اين كريدور حفظ شود و تجربه ثابت كرده كه تامين امنيت به دست هيچ كس جز خود ايران قابل تامين نيست. ايران بايد قبل از هر چيز پايگاه نظامي خود را در لاذقيه داشته و از آن تنها براي حفظ جاده تجاري خود بهره جويد تا حساسيت بينالمللي بالاخص ايالات متحده و رژيم صهيونيستي را برنينگيزد.
كارشناس مسائل سياسي و مدرس دانشگاه