فرصتي به نام مكرون
احسان شمس
اگر فرانسه ساركوزي، فرانسه وابسته به ايالات متحده و بوش پسر بود و اگر فرانسه اولاند فرانسهاي متاثر از حملات تروريستي و منفعل بوده و مشكلات خانوادگي رييسجمهور تاثير بسياري بر كارآيي دولت اولاند ميگذاشت؛ اينك كشتيبان را سياستي دگر آمده است. يكي از جوانترين رهبران جهان سكان هدايت فرانسه را بر عهده گرفته است. خاستگاه سياسي او را نميتوان به درستي معلوم كرد. هرچند از احزاب دست راستي بر مسند قدرت برآمد، اما در مرحله دوم رقابت انتخاباتي با تاختن بر راست افراطي و مبارزه با ماري لوپن، رييسجمهور فرانسه شد. او خود را سوسيالدموكرات مينامد، اما به آرمان اروپاي واحد سخت دلبسته است؛ هرچند هر جا منافع فرانسه در ميان باشد تهديد به خروج از اتحاديه ميكند. او فيلسوفي اقتصاددان است و سخنراني قهار و به خوبي ميداند چگونه ملت خود را متحد كند. او در مورد پناهندگان و ساير سياستهاي منطقهاي متحدي قابل اتكا براي صدراعظم مركل است و خواهان خروج هرچه سريعتر بريتانيا از اتحاديه اروپايي است. همچنين برخلاف ساركوزي و اولاند، راه سياست خود را از ايالات متحده جدا كرده و سياست او نسبت به ايالات متحده يادآور ژاك شيراك است. اين همه تناقض در فكر سياسي و اقتصادي او تنها از رهبري زيرك بر خواهد آمد كه به روياي فرانسه بزرگ ميانديشد. در همين فرصت كوتاهي كه از ابتداي رياستجمهورياش گذشته، بهشدت از تنش با روسيه كاسته و در مقابل بر توان نظامي خود افزوده (بازديد او از زير درياييهاي اتمي فرانسه در همين راستاست) بهعلاوه سياست خارجهاي بسيار فعال بالاخص در خاورميانه در پيش گرفته است. هم با عربستان تعاملات پرحجم اقتصادي دارد و هم از او ميخواهد كه به محاصره يمن پايان دهد. هم برنامه سفر به ايران ميريزد و از اجراي كامل برجام حمايت ميكند و هم خواستار محدود شدن توان موشكي ايران است. هم ميزبان نخست وزير اسراييل است و هم از قدس به عنوان پايتخت فلسطين حمايت ميكند. برخلاف اولاند در سوريه و لبنان كه فرانسه نفوذي تاريخي دارد، بهشدت فعال شده است. اخيرا ميزبان رييسجمهور تركيه بود و قراردادهاي مهمي را با تركيه امضا كرد. علاوه بر همه اينها 80 نفر از روساي دولتهاي جهان را جهت شركت در يادبود پايان جنگ جهاني اول به پاريس دعوت كرده است.
اينها همه در كنار جمله كليدي كه وزير امور خارجه فرانسه اخيرا اظهار داشته كه: «ما با ايران داراي نقاط اشتراك بسيار و نقاط اختلاف مهمي هستيم.» آن رويكرد و اين سخن يعني آمادگي كامل براي مذاكره و ديپلماسي، يعني هيچ پيشفرض و پيششرطي براي مذاكره وجود نداشته و ميتوان متحدي استراتژيك در اروپا به دست آورد. آنچه ايران در تمامي تاريخ ديپلماسي از آن محروم بود (نگارنده روسيه را متحدي استراتژيك نميداند و تاريخ 500 ساله روابط ايران و روسيه گواه آن است)
ايران نبايد اين فرصت تاريخي را از دست بدهد. بالاخص كه رهبري جوان سكان فرانسه را به دست دارد و به زودي هم آن را از دست نخواهد داد. فرانسه به عنوان اقتصادي پويا تشنه انرژي است و ايران ميتواند منبعي مطمئن براي آن باشد. در مقابل ايران به صنعت فرانسه و تجارت با آن محتاج است. از لحاظ فرهنگي نيز دو كشور بسيار بههم نزديك است و مراودات دانشگاهي بسياري با هم داشتهاند. مضافا آنكه فرانسه يكي از اعضاي دايم شوراي امنيت و قدرتي اتمي است كه تصميم گرفته منافع بلندمدت خود را در خاورميانه تامين كند و مهمترين كشور خاورميانه كه ميتواند پاسخگوي اين نياز باشد، جايي جز ايران نيست. اين فرصت تاريخي در سياست خارجي ما به ندرت به دست ميآيد و بايد تمام توان خود را براي بهرهبرداري كامل از آن به كار برد.
كارشناس مسائل سياسي و استاد دانشگاه