• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4009 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۳ بهمن

هاشمي به روايت هاشمي(10)

روزنامه اعتماد مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي با آيت‌الله هاشمي را روز نوزدهم دي منتشر كرد كه ادامه آن به صورت روزانه منتشر خواهد شد. روز يكشنبه بخشي از پاسخ آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني به اين سوال « دقيقا چند طلبه زخمي شدند» به چاپ رسيد كه امروز ادامه آن را در زير مي‌خوانيد.

 

جريان توده‌نفتي‌ها چه بود؟

اينها را مي‌گفتند توده‌اي‌هاي‌ نفتي، آن‌ وقت‌ها مي‌گفتند توده‌اي‌ نفتي‌ اما نمي‌شد مطمئن‌ بود. اولا ما مي‌دانيم‌ كه‌ اواخر، جبهه‌ ملي‌ به‌ فكر افتاده‌ بود كه‌ روحانيت‌ را تضعيف‌ كند ثانيا توده‌اي‌ها هم‌ ‌اين‌ را مي‌خواستند. اين‌ مورد مشترك‌ بين‌ توده‌اي‌ها و چيز بود ديگر. چرا حالا ما تحليل‌ كنيم‌ بگوييم‌ كه‌ انگليسي‌ها اين‌ كار را كردند. روحانيت‌ را هر دو طرف‌ مي‌خواستند تضعيف‌ كنند بحثي‌ سر اين‌ نبود. فداييان‌ اسلام‌ را هم‌ مي‌خواستند ضعيف‌ كنند. همه‌ اين‌ مسائل‌ روشن‌ است‌ حالا اينكه هم‌ انگليس‌ها موافق‌ بودند، هم‌ امريكايي‌ها موافق‌ بودند، هم‌ روس‌ها موافق‌ بودند به‌ هر حال‌ مي‌خواستند قم‌ را تضعيف‌ كنند ديگر والاّ بردن‌ آن‌ سيد آن‌طوري‌ و اهانت‌ به‌ قرآن‌ و اين‌ مسائل‌...

به‌ قرآن‌ چه‌ اهانتي‌ كردند؟

مثلا مي‌گفتند دوره‌ اين‌ گذشته‌ از اين‌ چيزهاي‌ اين طوري‌ ديگر. استقبال‌ خيلي‌ باشكوهي‌ شده‌ بود از برقعي، اين‌ متمايل‌ به‌ چپي‌ها بود. همان‌ وقت‌ هم‌ تبعيدش‌ كردند. و فشار آورديم‌ بالاخره‌ آقاي‌ بروجردي‌ دخالت‌ كردند ما رها نكرديم‌ قضيه‌ را تا او را تبعيد كردند به‌ يزد. او يزد بود تا اين‌ اواخر تا چند سالي‌ پيش‌ از انقلاب‌، فكر مي‌كنم‌ ديگر برگشت‌ آمد تهران‌.

هنوز زنده‌ است‌؟

آره، ‌ اهل‌ قلم‌ هست‌ و كتاب‌هاي‌ خوبي‌ هم‌ نوشته‌.

اين‌ سيدعلي‌اكبر برقعي‌ همين‌ است‌ يا سيد ابوالفضل برقعي؟

نه‌. سيدعلي‌اكبر برقعي‌ همين‌ است‌. آن‌ علامه‌ آقاسيد ابوالفضل‌ نه‌، سيد علي‌اكبر برقعي‌ همين‌ است‌ جزو آخوندهاي‌ روشنفكر آن‌ زمان‌ بود كه‌ با روحيه‌ چپي‌ جذب‌ آنها شده‌ بود. مي‌گفتند سوابق‌ جنون‌ و اينها دارد. من‌ نمي‌دانم‌ حالا راست‌ مي‌گويند. آن‌ آقاسيد ابوالفضل‌ برقعي‌ با فداييان‌ اسلام‌ بود، آن هم سخنراني‌ مي‌كرد آنجا. ما از سخنراني‌ او خوش‌مان‌ نيامد. يك‌ سنگي‌ لب‌ حوض‌ بود اسمش‌ را گذاشته‌ بوديم‌ حجرالانقلاب‌، من‌ نمي‌دانم‌ شما يادتان‌ هست‌؟

بله‌.

هميشه‌ آنجا مي‌نشستيم‌ وضو مي‌گرفتيم‌ جاي‌ عجيبي‌ بود، سنگي‌ تاريخي‌ بود ديگر. حجر انقلاب‌ به‌ اين‌ مي‌گفتند. هر كس‌ مي‌خواست‌ سخنراني‌ كند مي‌رفت‌ روي‌ اين‌ مي‌ايستاد و فداييان‌ هم‌ هميشه‌ سخنراني‌شان‌ با «الا الا» شروع‌ مي‌شد اين‌ هم‌ شده‌ بود مد براي‌ طلبه‌هاي‌ متحصن‌ «الا الا ان‌ حزب‌الله هم‌ الغالبون‌ الا الا» را مرتب‌ تكرار مي‌كردند يك‌ دفعه‌ همه‌ دورشان‌ جمع‌ مي‌شدند. به‌ هر حال اين‌ خلاصه‌اش‌ اين‌ است‌ كه‌ ما در نهضت‌ با سياست‌ تا حدودي‌ آن‌ موقع‌ آشنا شديم‌. سياست را‌ از دريچه‌ فعاليت‌هاي‌ مذهبي‌-سياسي‌ براي‌ ما جاذبه‌ داشت‌ و به‌ همين‌ دليل‌ ما رابطه‌مان‌ با جبهه‌ ملي‌ با اينكه اوايل‌ دوست‌ مي‌داشتيم‌ با اين‌ حركت‌ تلخ‌ شد. اينكه مي‌گويم‌ ما چون‌ فكر مي‌كنم‌ كساني‌ هم‌ مثل‌ ما بودند؛ طلبه‌هاي‌ آزادي‌ كه‌ همين‌ طوري‌ مسائل‌ را با برداشت‌هاي‌ معمولي‌ خودشان‌ مي‌ديدند، اين‌ روحيه‌ طلبه‌ها بود. روحيه‌ عمومي‌ ما طلبه‌ها بود. در محافل‌مان‌، در جلسات‌مان‌، در بحث‌هاي‌مان‌ كه‌ حلقه‌اي‌ در مدرسه‌ فيضيه‌ داشتيم‌ اينها. اين طور من‌ به‌ نظرم‌ مي‌آيد اين‌ بود كه جبهه‌ ملي‌ فاصله‌ گرفتند با روحانيت‌. فداييان‌ اسلام‌ سركوب‌ شدند، آقاي‌ كاشاني‌ خانه‌نشين‌ شد، شاه‌ برگشت‌. كودتا كردند، 28 مرداد. شرايط‌ جديدي‌ شروع‌ شد. حالا حزب‌ زحمت‌كشان‌ و نهضت‌ آزادي‌ اينها در مرحله‌ بعد مطرح‌ مي‌شود.

علت‌ اختلافات‌ فداييان‌ اسلام‌ با آيت‌ا... كاشاني‌ چه‌ بود؟

من‌ دقيقا نمي‌دانم‌ آنها سر چه‌ اختلاف‌ داشتند. قضيه‌ اين‌طوري‌ به‌ نظر مي‌آيد؛ حالا از ديگران‌ بپرسيد از خودشان‌ بپرسيد. خوب‌ آقاي‌ كاشاني‌ جزو حاكميت‌ بود ديگر. فداييان‌ اسلام‌ خب‌، شعارشان‌ اجراي‌ مو به‌ موي‌ اسلام‌ بود. هر وقت‌ هم‌ شعار مي‌دادند مي‌گفتند اجراي‌ مو به‌ موي‌ اسلام‌. يك‌ كتابي‌ هم‌ دارند كه‌ مقررات‌ را از دربار گرفته‌ تا همه‌چيز تنظيم‌ كردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون