براي چند لحظه كوتاه ميتوانم استراحت كنم
ليلي گلستان به جمع شواليهها پيوست
ليلي گلستان، گالريدار و مترجم كشورمان، شب دوشنبه طي مراسمي رسمي كه در اقامتگاه سفير كبير فرانسه، برونو فوشه برگزار شد نشان شواليه نخل فرهنگ را دريافت كرد تا به جمع ديگر چهرههاي فرهنگياي بپيوندد كه اين نشان معتبر را در چند هفته گذشته دريافت كردهاند. اين نشان فرهنگي طي مراسمي رسمي به ايشان اهدا شد.
فوشه در يك سخنراني از مقام و جايگاه فرهنگي ليلي گلستان تجليل كرد؛ او با اشاره به فعاليتهاي مختلف گلستان با زباني طنزآميز براي توصيف فعاليتهاي او از يك اصطلاح زمينشناسي استفاده كرد: «شما خانم گلستان مركز همگرايي متنوعترين نبوغها هستيد.» سفير فرانسه در ادامه به خانواده گلستان اشاره كرد، به پدرش، ابراهيم گلستان، برادرش، زندهياد كاوه گلستان و فرزندانش. او اشاره كرد كه گالري گلستان نقشي مهم در معرفي هنرمندان معاصر به محيط ايراني داشته است، او گفت: « بيش از ٢٠ سال است گالري گلستان نقشي بزرگ در حمايت از استعدادهاي درخشان هنري ايران دارد و حس هنري تيزبين شما سبب شده هنرمندان سرشناسي را به جامعه معرفي كنيد.» به گفته برونو فوشه: «در محيط فرهنگي زنده و غني تهران كه هيچ روزش بدون رويداد نيست، گالري گلستان جايگاه خاصي دارد كه بسياري هنرمندان را به موفقيتهاي بزرگ ملي و بينالمللي رسانده است.» بخش ديگر سخنان سفير فرانسه اشاره به فعاليتهاي گلستان در عرصه ترجمه بود، ترجمه آثاري از آلبر كامو، رومن گاري، ژان ژيرو و....
در پايان سفير كبير فرانسه پيش از اهداي نشان به ليلي گلستان گفت: «بسيار خرسندم كه به پيشنهاد من، تاييد و پشتيباني خانم وزير آموزش عالي و پژوهش و نيز تصويب نخستوزير فرانسه، نشان شواليه نخل آكادميك كه از معتبرترين نشانهاي فرانسه است به شما اهدا ميشود.»
ليلي گلستان در سخنرانياي كه به دو زبان فرانسه و فارسي ايراد كرد، گفت: «امشب، از اينجا كه ايستادهام به اطرافم نگاه ميكنم و چهره دوستانم را ميبينم، دوستاني كه سالهاي سال در كنارشان بودهام و هر كدام به شكلي، در لحظه مهمي، دست من را گرفتهاند و از شيبهاي تند زندگي عبورم دادهاند. درست است كه من را به عنوان شواليه مفتخر كردهايد، اما حقيقت اين است كه من يك شواليه بدون نيزه و بدون سپر هستم و اگر عشق و همراهي دوستاني كه امشب اينجا جمع شدهاند نبود، حتي شايد شبيه شواليهيي ميبودم كه پل ورلن به زيبايي از او سخن گفته: شواليهيي نقابدار كه سواره ميرود، خاموش و شايد هم شبيه شواليه ايتالو كالوينو بودم: شواليه ناموجود. من از دوران نوجواني با فرهنگ كشور فرانسه آشنايي نزديكي داشتهام و به گنجينه غني ادبيات فرانسه عشق ورزيدهام. افسانههاي پرفراز و نشيب الكساندر دوما، تيزبيني پر جسارت شارل بودلر، عصيان ملتهب رمبو و آثار كامو، ميشو، پروست و البته رومن گاري، كه يكي از بهترين رمانهايش را، «زندگي در پيش رو»، سالها پيش با عشق ترجمه كردم و تا به حال سي و سه چاپ از آن شده است. ادبيات فرانسه بخشي از وجود من است و اگر توانستهام تعدادي از اين آثار را به زبان مادريام ترجمه كنم، اين حركت چيزي جز تلاش براي معرفي آن به مردم كشورم نبوده است. اگر قلمي كه با آن مينويسم و ترجمه ميكنم بسان نيزه يك شواليه باشد، در دست ديگرم سپري دارم كه چيزي نيست جز يك تابلوي نقاشي. من بالغ بر يك ربع قرن است كه در اين شهر بزرگ گالري هنري كوچكي را اداره ميكنم. گردهمايي امشب موجب شد كه نگاهي به گذشته بيندازم و براي اولين بار از خود بپرسم دقيقا چند افتتاحيه در اين گالري برگزار كردهام؟ عددي كه به آن رسيدم هم متعجبم كرد و هم خستهتر: هزار و چهل افتتاحيه! ولي امشب، زير سايه لطف شما و دوستانم و به واسطه نشاني كه من را به آن مفتخر كردهايد، احساس ميكنم وقتش رسيده تا اين هزار و چهل افتتاحيه و آن چهل جلد كتابي كه منتشر كردهام وسيصد و چهل نوشتهيي را كه براي جرايد نوشتهام، به كناري بنهم و براي چند لحظه، فقط چند لحظه كوتاه، خستگي دركنم.»
در اين مراسم رسمي چهرههايي چون: محمود دولتآبادي، رخشان بني اعتماد، كامبيز درمبخش، ليلا حاتمي، ماني حقيقي، ترانه عليدوستي، اميد روحاني، جهانگير كوثري، بهرام دبيري، ابراهيم حقيقي، سيمين اكرامي، مرتضي درهباغي، عزيز ساعتي، ژيلا اسماعيليان، حميد امجد، امير اثباتي و... حضور داشتند.