برنامه زندگي
محمد زينالي اُناري
محققي بيان كرده كه ويژگي جوامع جهان سومي، نداشتن زمان و معلق بودن در حال است و به نوعي نداشتن استراتژياي براي آينده. از يك زاويه ميتوان گفت كه پيدايش و محاسبه زمان مدرج به همراه ساير دستاوردهاي رياضي، موجب شكلگرفتن دوران كنوني شده كه در آن، انسانها براي آينده جمعي خود نشستهاند و دست به ابتكار و خلاقيت زدهاند. بنابراين بر همه واجب است كه هم برنامه شخصي داشته باشند و هم خود را در برنامه جمعي جاي بدهند. هر شخصي كه نتواند خود را در ميان نظم رايج جايدهد، دچار مشكل خواهد شد. حال آنكه جوامع سنتي، هنوز به دنبال زمانهاي دوري و بازيابي عهد كهن خود هستند و با آينده كاري ندارند. در چنين جامعهاي اغلب مردم داراي نگرشي دوربرد به آينده نيستند و براي آنها داشتن «برنامه» اهميت ندارد. از اين جهت ميتوان يكي از ويژگيهاي آدم جهانسومي يا اعضاي جوامع سنتي را رهابودن از جريان پرشتاب مردم به سوي آينده دانست. اغلب مراجعهكنندگان به بخشهاي آسيب ديدههاي اجتماعي، يك زاويه عجيب با نظم اجتماعي يا «برنامه زندگي» جمعي دارند. «برنامه زندگي» يك اتفاق جديد نيست، اما هميشه براي جوامع يك پرتره كلي بوده و افرادي كه از آن جا ميماندند، نميتوانستند با نظم اجتماعي سازگار شوند، نظير اين كولياني بودند كه نميتوانستند در گذشته با نظم رايج يكجانشيني زندگي كرده و نيازمند سفر و تحرك بودند. از يك نظر، برنامه زندگي شديدا به تملك زمين، سكونت و آرامگرفتن نياز داشته كه امروزه خود را به شكلهاي رسميت يافته و شهريشده نمايان ميكند. هستند كساني كه امروزه با برنامههاي زماني و تصرف مكاني نظمهاي شهري امروزي سازگار نيستند ولي آسيب هم نميبينند! آنها افراد خلاقي مانند بازاريابان و پژوهشگران فرامرزي هستند كه ميتوانند با خلاقيت برنامههاي خود مانند نمايشگاهداري و مستندنگاري را بيافرينند و با ديگران انطباق يابند، اما عمده مردم نيازمند تطبيق با جريان لحظهها و سرمايهها در زندگي شهري هستند و ملزم به يادگيري «برنامه زندگي.»